۱- دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان
۲- استادیار گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان
۳- کارشناس ارشد اقتصاد دانشگاه اصفهان
چکیده: (۱۲۹۸۳ مشاهده)
اصلاح نظام مالیاتی به عنوان بخشی از اصلاح نظام مالی کشورها، هسته مرکزی سیاست های اقتصادی و جریان تعدیل اقتصادی را تشکیل می دهد. در این راستا، وسیع تر کردن پایه سیستم مالیاتی و منطقی کردن نرخهای مالیاتی از اولویتهای اصلی خواهد بود. لذا محاسبه نرخهای بهینه مالیات بر کالاها و خدمات و محاسبه هزینه نهایی رفاه اجتماعی ناشی از مالیاتهای غیرمستقیم در ایران از اهداف اصلی این مقاله میباشد. به منظور محاسبه هزینه نهایی رفاه اجتماعی، به کششهای قیمتی خودی و متقاطع کالاهای مورد نظر و همچنین نرخهای بهینه مالیات بر کالاها و خدمات نیاز میباشد. این کششها از برآورد توابع تقاضای 10 گروه کالا و خدمات مشمول مالیات با استفاده از سیستم مخارج خطی و به روش رگرسیونهای به ظاهر نامرتبط و دادههای ده دهک هزینهای خانوارهای شهری ایران در طی سال های 89-1375 به دست آمده اند. نرخهای بهینه مالیات نیز با استفاده از مدل رمزی در دنیای چند نفره و تابع رفاه اجتماعی ساموئلسون- برگسون محاسبه شدهاند. در این مدل با استفاده از روش لاگرانژ ، تابع رفاه اجتماعی با توجه به یک مقدار درآمد مالیاتی مشخص برای دولت، حداکثر میشود. نتایج نشان میدهد که در نرخ گریز از نابرابری اجتماعی صفر که فقط هدف کارآیی مالیاتهای غیرمستقیم موردنظر است، نرخهای بهینه مالیات تقریباً به یکدیگر نزدیکاند و با افزایش این نرخ که جنبه عدالت اجتماعی، بیشتر از جنبه کارآیی مورد توجه قرار میگیرد، نرخهای بهینه مالیات از یکدیگر فاصله میگیرند و حتی بعضی از گروه کالاها مستحق دریافت یارانه میشوند. همچنین هر چه نرخ گریز از نابرابری اجتماعی افزایش مییابد، هزینه نهایی رفاه اجتماعی ناشی از تغییر نرخهای مالیات بر کالاها و خدمات کاهش مییابد و در بالاترین مقدار نرخ گریز از نابرابری اجتماعی، کاهش رفاه بسیار کم میشود. لذا در مورد گروههای کالایی که یارانه به آنها تعلق میگیرد، کاهش یارانه و درمورد سایر گروه ها، افزایش مالیات سبب کاهش رفاه اجتماعی میشود.