۱۳۸ نتیجه برای کشش
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
افزایش دما در حوادثی نظیر آتش سوزی همواره یکی از دغدغه های مهندسان می باشد که در صورت عدم مهار آتش سوزی، ممکن است به فروپاشی کلی سازه منجر شود. سازه های بتنی به دلیل مقاومت، در دسترس بودن و تاب آوری مناسب در برابر آتش سوزی همواره مورد استفاده مهندسان ساختمان هستند. مقاومت کششی بتن کمتر از مقاومت فشاری آن است و به همین دلیل پژوهشگران در تلاشند که با بهبود مقاومت کششی بتن، مقاومت آن را در برابر آتش سوزی و گرم شدن افزایش دهند. بتن حاوی الیاف فولادی به علت مقاومت کششی بالای فولاد، از مقاومت فشاری و کششی مطلوبی برخوردار است. در این پژوهش نمونه های بتن با استفاده از الیاف فولادی دوسر خم به مقادیر ۵/۰، ۱ و ۲/۱ درصد حجمی بتن و فوق روان کننده در درصد های ۵/۰، ۱ و ۳/۱ درصد وزنی سیمان تولید شد و سپس نمونه های عمل آوری شده بتن ۲۸روزه، پس از حرارت دهی با دماهای متفاوت به دو روش خنک شدن تدریجی با هوای محیط و مه پاشی (آب پاشی)، تحت آزمایش های مقاومت فشاری، مقاومت کششی (تست برزیلی) و سرعت موج عبوری امواج فراصوت (تست آلتراسونیک) قرار گرفت. نتایج بیانگر بهبود مقاومت کششی در سه درصد حجمی الیاف بترتیب به مقدار ۶/۱۴، ۸/۱۶ و ۵/۶۴ درصد نسبت به بتن بدون الیاف شد و همچنین مقاومت فشاری بتن پس از تحمل گرمای ۲۵۰ درجه سانتی گراد و خنک سازی به روش مه پاشی به ترتیب دارای ۵/۴۴، ۶/۳۱ و ۳/ ۹ درصد و در روش خنک سازی تدریجی با هوا به ترتیب ۳/۴۳، ۹/۴۴ و۵۰ درصدی مقاومت فشاری شد.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
بتنپودریواکنشی (RPC) یکی از بتنهای با مقاومت و دوام بالا است؛ مواد تشکیلدهنده آن، از جمله پودر کوارتز جزو مواد گران هستند که در منطقه آذربایجان کمیاب بوده و اغلب از معادن همدان و اصفهان تهیه میشود؛ که میتوان با جایگزین کردن مصالح بومی و ارزانتر هزینههای نهایی تولید آن را کاهش داد. پودر میکرونیزه کوارتز، کریستاله میباشد اما بخشی از ذرات بسیار ریز آن اثر جزئی در واکنشهای پوزولانی دارد؛ ولی در مقابل، پودر دیاتومیت که هم دارای ذرات آمورف و هم دارای ذرات کریستالی است با درصد بالایی از سیلیس آمورف، واکنشهای پوزولانی بیشتری خواهد داشت. در این پژوهش جایگزینی پودر دیاتومیت به جای پودر کوارتز با درصدهای ۲۵، ۵۰، ۷۵ و ۱۰۰٪ انجام شد. آزمایشهای مقاومت فشاری و مقاومت کششی (آزمایش دونیمشدن) در سنین ۷، ۱۴، و ۲۸ روزه انجام گرفت . همچنین مقادیر جذب آب استاندارد، جذب آب حین عمل آوری، چگالی و روانی اندازه گیری شد. برای آن که عملآوری شبیه به شرایط کارگاهی و معمولی فصل بتنریزی باشد، از اتوکلاو استفاده نشد و نمونههای ساختهشده در داخل حوضچهآب در دمای ۲۵ درجهسانتیگراد عملآوری شدند. نتایج نشان داد که افزایش مقاومت در نمونهها اتفاق افتادهاست؛ به طوری که در جایگزینی ۱۰۰٪ در سن ۲۸ روزه، مقاومت فشاری را از ۵۴۳ تا ۸۰۶ مگاپاسکال(حدود ۴۹٪) و مقاومت کششی را از ۵۴۳ تا ۸۰۶ مگاپاسکال(حدود ۱۸٪) افزایش دادهاست. همچنین باید در نظر داشت به دلیل وجود معدن دیاتومیت در منطقه، هزینه نهایی تولید بتن به دست آمده نیز کاهش مییابد.
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
در سالهای اخیر با پیشرفت علم نانو، بسیاری از محققین به استفاده از این مواد برای حل مشکلات موجود در بخشهای مختلف صنعت نفت روی آوردهاند. نانو سیالهای تهیه شده با این مواد میتوانند جدایش نفت و گاز در داخل مخزن را تسهیل نمود و میزان برداشت نفت را نسبت به روشهای فعلی افزایش دهند. لذا در این پژوهش اثر نانو ذرات خاک رس بر روی ضریب برداشت نفت مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از دو سیال پایه مختلف آب و اتانول برای پخش شدن نانو ذرات در آنها استفاده شد. اثر افزودن نانو ذرات خاک رس بر روی تغییرات گرانروی و کشش بین سطحی اندازهگیری شد. همچنین به منظور بررسی اثر غلظت نانو ذرات در سیال پایه بر روی ضریب برداشت نهایی نفت، نانو سیالات با ۳ و ۵ درصد وزنی نانو ذرات تهیه شدند. نتایج نشان دادند که اگرچه نانو سیالات حاوی نانو ذرات خاک رس پایداری کمی دارند اما در همین شرایط نیز با اضافه کردن آنها به سیال پایه ضریب برداشت نفت افزایش چشمگیری داشت. همچنین اثر این نانو ذرات هنگامی که در سیال پایه آب پخش میشوند بیشتر از اتانول خواهد بود. به عنوان مثال در ۵ درصد وزنی، ضریب برداشت نفت با نانو سیال پایه آبی ۷/۴۹ درصد و با نانو سیال پایه اتانولی ۴۶ درصد است.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
تشدیدزدایی فرایندی واجی است که در بعضی از زبان ها ازجمله فارسی مشاهده می شود. از آنجا که مطالعات تاریخی از گرایش زبان ها به این فرایند حکایت می کند و از سوی دیگر تاکنون در زبان فارسی، پژوهش جامعی در این زمینه صورت نگرفته است؛ هدف این تحقیق، معرفی فرایند تشدیدزدایی و بیان ویژگی های آن در زبان فارسی و گویش های آن است. در این مقاله، رابطه تشدیدزدایی و تشدید با فرایندهای واجی نظیر تضعیف، تقویت، همگونی، کشش جبرانی و غیره بررسی شده است. این تحقیق به شیوه کتابخانه ای و با استفاده از کتابها و مقالات گویش شناسی و استناد به پیکره ای شامل ۱۲هزار داده (مشدّد و غیرمشدّد) مربوط به ۳۳ گویش ایرانی انجام شده است. نگارندگان علاوهبر تحلیل کیفی، از بررسی کمّی داده ها یعنی محاسبه بسامد مؤلفه ها نیز استفاده کردهاند؛ بهعبارت دیگر تعداد کلمات مشدد (شده) و تشدیدزدایی شده و همچنین فراوانی همخوان هایی که تحتتأثیر این فرایندها قرار گرفته اند محاسبه شده است. مهم ترین نتایج این تحقیق عبارت اند از: ۱. تشدیدزدایی عکس تشدید عمل می کند؛ ۲. در میان فرایندهای واجی، کشش جبرانی و درج همخوان، فرایندهایی هستند که بعد از حذف تشدید دارای بیشترین بسامد از لحاظ کاربردند؛ ۳. تشدیدزدایی زمینه را برای عملکرد سایر فرایندهای واجی فراهم می کند؛ ۴. گویی تمایل طبقات مختلف آواها به فرایند مشدّدشدن و تشدیدزدایی در جهت عکس هم عمل می کند. تمایل طبقات همخوانی نسبت به فرایند مشدّدشدن بهصورت روان> انسدادی> خیشومی> غلت است.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
در سالیان اخیر مطالعات زیادی در مورد استفاده از مواد فعال سطحی در زمینه افزایش برداشت از مخازن نفتی انجام شده است؛ ولی تا کنون تحقیقات اندکی در مورد مقایسه عملکرد مواد فعال سطحی زیستی و شیمیایی صورت گرفته است که عموماً شامل مقایسه عملکرد ماده فعال سطحی زیستی با ماده فعال سطحی شیمیایی بوده و مطالعات جامعی در این زمینه انجام نشده است. لذا در این تحقیق کارایی انواع مواد فعال سطحی با تزریق در میکرومدل شیشهای بررسی شد.
با کشت سویه سودوموناس آئروژینوزا HAK۰۱ در محیط کشت تخصصی، ماده فعال سطحی زیستی رامنولیپیدی تولید، جداسازی و شناسایی شد و پایداری آن در محیط شور بررسی گردید. سپس محلول این ماده به همراه محلول مواد فعال سطحی SDS، SDBS، CTAB و DTAB ( در غلظت بحرانی میسل) در آزمون های سیلابزنی میکرومدل استفاده شدند. در این تحقیق برای نخستین بار کارایی رامنولیپید تولیدی در ازدیاد برداشت نفت بررسی شد. از آزمون های گرانروی، کشش سطحی و بین سطحی و همچنین آزمون زاویه تماس برای برررسی مکانیسم های حاکم بر فرایند استفاده شد.
استفاده از مواد فعال سطحی فوق سبب افزایش میزان برداشت نفت در مقایسه با سیلابزنی آب گردید. رامنولیپید، SDBS وSDS به ترتیب با ۴۰%، ۳۶% و ۳۴% بازدهی، بیشترین میزان برداشت را به خود اختصاص دادند. رامنولیپید تولیدی با کاهش کشش سطحی آب بهmN/m ۲۸ عملکرد بهتری در مقایسه با سایر مواد فعال سطحی داشت. همچنین این مواد سبب تغییر ترشوندگی از حالت نفتدوست به آبدوست شدند؛ بهطوریکه رامنولیپید با تغییر زاویه تماس از ۱۰۶ به ۶، ۹۴,۳% تغییر، بهترین عملکرد را در بین مواد فعال سطحی فوق داشت. SDBS، SDS، CTAB و DTAB به ترتیب با ۹۲,۷%، ۹۲,۰%، ۸۸,۹% و۸۶,۶% تغییر در ردههای بعدی قرار گرفتند. کاهش کشش بین سطحی و تغییر ترشوندگی، سازوکارهای اصلی حاکم بر فرایند بودند. بر اساس نتایج بهدست آمده رامنولیپید تولید شده از توانایی بالایی در زمینه برداشت نفت برخوردار بوده و موثرتر از سایر مواد فعال سطحی در این زمینه عمل کرد.
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
یکی از روشهای مرسوم ازدیاد برداشت در مخازن نفتی جهان، روش سیلاب زنی با آب است. اشباع بالای نفت باقی مانده در انتهای فرایند تزریق آب، ناشی از راندمان کم جاروبی و رخ دادن سریع پدیده ی مخروطی شدن می باشد. این مشکل با افزودن پلیمر به آب تزریقی و کنترل تحرک پذیری جبهه تزریقی رفع خواهد شد. در این مطالعه سعی شده است از طریق سنتز نانوکامپوزیت ﭘﻠﻲ ﺍﻛﺮﻳﻞ ﺁﻣﻴﺪ، تغیرات تحرک پذیری سیال تزریقی، کشش بین سطحی و ترشوندگی سنگ مخزن آهکی مورد بررسی قرار گیرد. علاوه بر این، عملکرد پلی آکریل آمید تزریقی در شرایط شوری بالای آب سازند، از طریق افزودن نانو ذره سلیس، کنترل گردید. نتایج تست زتا نشان می دهد که افزودن نانو ذره سیلیس موجب پایداری عملکرد پلی آکریل آمید در شرایط شوری بالا می شود. همچنین نانو کامپوزیت پلی اکریل آمید با غلظت ۱ درصد نانو دارای کمترین میزان کشش بین سطحی (mN/m ۱۸,۳۴) و بیشترین تمایل به شرایط آبدوستی را دارد. علاوه بر این، نانو کامپوزیت پلی اکریل آمید با درصد نانو سیلیکای ۱، بهترین عملکرد را برروی ویسکوزیته آب مخزن دارد که می تواند موجب بهبود نسبت تحرک پذیری گردد (۱,۰۷=M) و تولید نفت را افزایش دهد.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
روند رو به رشد مصرف انرژی و افزایش تقاضا برای نفت منجر به اعمال روشهایی برای افزایش بازیافت نفت شده است. از جمله این روشها میتوان به روشهای شیمیایی ازدیاد برداشت اشاره کرد. اما عموماً تأثیر این روشها از مقادیر پیشبینی شده توسط مطالعات، نامطلوبتر بوده است. یکی از علل عمده این امر، از دست رفتن ماده فعال سطحی از طریق جذب یا ایجاد رسوب بر روی سطح سنگ است. ترکیب کانیشناسی سنگ مخزن، در تعیین برهمکنشهای بین سطح تماس مایع و جامد اثرگذار خواهد بود. این اثر بهصورت تغییر در بار سطحی جاذب و تغییر ترشوندگی خواهد بود. در این پژوهش به بررسی اثر جذب ماده فعال سطحی Dioctyl sulfosuccinate sodium salt (AOT) بر روی جاذب سنگ مخزن کربناته آبدوست پرداخته شد. بدین منظور، پس از آمادهسازی نمونههای سیال و سنگ، به بررسی جذب ماده فعال سطحی در غلظتهای زیر CMC و بیشتر از آن پرداخته شد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت ماده فعال سطحی در توده فاز مایع، جذب افزایش مییابد، تا در غلظت ppm۱۲۰۰به نقطه اشباع برسد. نتایج مدلسازی نشان داد که ایزوترم تعادلی فروندلیش با میزان مساوی با ۸۹۷۱/۰ به بهترین نحو، رفتار جذب ماده فعال سطحی AOT را پیشبینی و توصیف میکند.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس در استانهای مرزی ایران با عراق یکی از مکانهای جذب گردشگر به شمار میروند. عوامل انگیزشی بازدید کنندگان از مناطق عملیاتی تأکیدی بر اهمیت موضوع این است که میبایست گروههای مختلف بازدیدکنندگان را از نظر انگیزش سفر، شناسایی و تدارکات لازم را در این مناطق جهت پاسخگویی به انگیزش آنها مهیا نمود. از این رو ارزیابی انگیزههای گردشگران مناطق عملیاتی به ما اجازه میدهد که نیازها و ترجیحات آنها را بدانیم و درک کنیم. این پژوهش درصدد است، عوامل رانشی و کششی بازدیدکنندگان مناطق عملیاتی استان کرمانشاه را شناسایی و گروه بندی نماید. روش پژوهش حاضر از نظر ماهیت، پیمایشی بوده و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای و میدانی بوده و در تجزیه و تحلیل دادهها از طریق آزمونT تک نمونهای و آزمون فریدمن استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش، گردشگرانی است که در سال ۱۳۹۷ به مناطق عملیاتی استان کرمانشاه سفرکردهاند، که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، ۳۸۴ نفر تعیین گردید سپس برای تعیین و دسترسی به نمونه مورد نیاز از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که، مولفههای رانشی نسبت به مولفههای کششی تاثیر بیشتری در سفر به مناطق عملیاتی استان کرمانشاه دارند. بر این اساس مولفههای انگیزش رانشی به ترتیب مولفههای سیاسی- هویت ملی، پاسداشتی، کنجکاوی و خود شکوفایی با میانگین رتبه ای (۳,۳۲) (۲.۸۵) (۲.۳۷) (۱.۴۵) میباشد و مهمترین عوامل انگیزش کششی به ترتیب مربوط به مولفههای تقدس مکانی، تفرج و اوقات فراغت و الزام با میانگین رتبهای، (۲.۵۹)، (۱.۷۲) و (۱.۶۹)میباشد.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۶- )
چکیده
یکی از پیش فرضهای اولیه مدل مارکوف پنهان، اعمال توزیع آماری هندسی به کشش زمانی بردارهای هر حالت مدل مارکوف پنهان است که به وضوح با طبیعت مساله سازگار نیست. مدلهای قطعهای اتفاقی و به طور خاص مدل مارکوف پنهان قطعهای تا حدی این مشکل را به ازای پیچیدگی بیشتر در مراحل آموزش و بازشناسی حل میکند. در مقابل، مدلهای شبکه عصبی و مدل ادراک گفتار دانشگاه ام آی تی از این مدلسازی چشمپوشی کردهاند. در این مقاله، شیوهای جدید برای مدلسازی اثر کشش زمانی در هر حالت پیشنهاد شده که ایده اصلی آن در نظر گرفتن اثر قطعات (حالات) آکوستیکی همسایه در تخمین پارامترهای آماری هر قطعه آکوستیکی است. این مدلسازی نه تنها به مقاوم شدن الگوریتم در مقابل تعیین غیردقیق مرز قطعات انجامیده، بلکه تبدیل تدریجی قطعات را نیز در طول زمان مدلسازی کرده است. این ایده به صورت تحلیلی فرمولبندی شده و بر روی بانک اطلاعاتی تیمیت به ازای دستههای مختلف واج آزموده شده است. همچنین روش پیشنهادی با استفاده از سه الگوریتم بازشناسی، آزموده و بهینه سازی شده و نتایج به دست آمده در شرایط مختلف مقایسه شده است. نتایج به دست آمده حاکی از کاهش قابل توجه زمان بازشناسی است، در حالی که دقت بازشناسی نیز افزایشی جزیی نشان میدهد که نشانگر انطباق بهتر مدل با طبیعت گفتار نسبت به مدلهای دیگر است.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
چکیده
در فرایند تزریق آب به مخزن، بخشی از مواد فعال سطحی که بهطور طبیعی در نفت وجود دارند، میتوانند درآب تزریقی حل شوند. وجود این مواد پدیدههای سطحی، سامانه سه فازی آب-نفت-سنگ را تحت تأثیر قرار میدهد. تأثیر این مواد بهمنظور اصلاح ترکیب یونی آب تزریقی، در مطالعات پیشین کمتر مورد توجه بوده است. در این مقاله ابتدا تأثیر ترکیبات اسیدی موجود در نفت خام و ترکیب آب اولیه بر ترشوندگی اولیه سنگ کربناته بررسی شد. سپس جهت بررسی تغییرات ترشوندگی سنگ کلسیتی نفتدوست از آب نمکهای منیزیمکلرید، کلسیم کلرید، پتاسیم کلرید و سدیم سولفات با مولاریته بین ۱/۰ تا ۱ استفاده شد. کشش بینسطحی نفت با آب مقطر و نمونههای آب نمک با غلظتهای یونی مختلف بهطور جداگانه اندازهگیری و مقایسه شد. تغییر در خواص سطحی نمونههای سنگ کلسیت از طریق اندازهگیری زاویه تماس پس از پیرسازی نمونههای مقطع نازک در آب نمکها و نفت مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج نشان داد که با افزایش غلظت یونها و قدرت یونی محلولهای نمکی، بهدلیل انحلال ترکیبات اسیدی نفت در سطح تماس دو فاز آب و نفت، کشش بینسطحی کاهش مییابد. همچنین در صورت غالب بودن ترکیبات اسیدی در نفت، یون منیزیم بیشترین تأثیر را در کاهش کشش بینسطحی و تغییر ترشوندگی سنگ دارد. بهطوری که با افزایش غلظت آن تا ۱ مولار، کشش بینسطحی به مقدار ۱ (mN/m) و زاویه تماس به ۴۲ درجه کاهش مییابد. اندازهگیری زاویه تماس نشان داد که ترکیب آب اولیه موجود در سنگ مخزن بر تغییر ترشوندگی اولیه سنگ موثر بوده و تشکیل لایه یونی-آلی در مجاورت سطح سنگ از مهمترین عوامل تغییر ترشوندگی است. حضور یون منیزیم در آب اولیه موجود در سنگ، موجب کاهش زاویه تماس به ۱۴۵ درجه و افزایش آبدوستی در سطح سنگ میشود. همچنین افزایش حلالیت ترکیبات اسیدی محلول در نفت در فاز آبی بر تغییرات ترشوندگی سنگ تأثیر زیادی دارد. نتایج بهدست آمده نشان داد که برهمکنش بین یونهای موجود در فاز آبی بخصوص کاتیونها و آنیونهای دو ظرفیتی و مواد فعال سطحی (کربوکسیلیک اسید) رفتار سطحی آب را در تماس با فاز نفت و سنگ مشخص میکند.
واژه های کلیدی: ترشوندگی، کشش بینسطحی، ترکیبات اسیدی نفت، یونهای دو ظرفیتی، لایه یونی-آلی
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مذابهای پلیمری رفتار آسودگی از تنش مرتبط با ساختار مولکولی پلیمرها را، در پاسخ به تغییر شکل اعمال شده نشان میدهند. هدف از این تحقیق، بررسی و مطالعهی رفتار رئولوژیکی پلیمرهای شاخهدار و اثر شاخه در جریان ویسکوالاستیک خطی و غیرخطی برای استفاده در کاربردهای مختلف صنعتی است. برای این منظور از آزمونهای رئولوژیکی نظیر روبش بسامد و کشش برای دو پلیاتیلن سبک (LDPE) با شاخههای بلند استفاده شده است. از این آزمونها مدولهای ذخیره و اتلاف، گرانروی پیچیده و گرانروی کششی بدست میآید. همچنین در این راستا میتوان از مدلهای مولکولی در نواحی ویسکوالاستیک غیرخطی استفاده کرد. آزمونهای ویسکوالاستیک خطی تا حدودی حضور شاخه در LDPE را میتوانند نشان دهند، در حالی که آزمونهای ویسکوالاستیک غیرخطی برای نمونه شاخهدار رفتار سختشوندگی در برابر کرنش نشان میدهند. یکی از مدلهای کارآمد برای پلیمرهای شاخهدار مدل پام-پام چند حالته (Multimode Pom-Pom, MPP) است که از آن در پیشبینی پدیدهی سختشوندگی در برابر کرنش در جریانهای کششی میتوان استفاده کرد. در این تحقیق با استفاده از این مدل متوسط تعداد شاخههای جانبی نیز محاسبه شده است.
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده
چکیده - در این پژوهش تأثیر مسلحسازی آسفالت با کنفبافته، بر مقاومت فشاری و کششی، ارزیابی شده است. برای ارزیابی مخلوطهای آسفالتی و کنترل کیفیت آنها، نمونههای مختلفی از آسفالت غیرمسلح و مسلح به کنفبافته با دانهبندی، درصد قیر و درصد شکستگی متفاوت ساخته شد و تحت آزمایشهای مارشال، کشش غیرمستقیم، تکمحوری و سهمحوری ویم قرار گرفت. آزمایش مارشال، بهمنظور بررسی تأثیر استفاده از کنف بر مقادیر معیارهای مارشال انجام شد تا اطمینان حاصل شود که مسلحشدن آسفالت به کنف، هیچگونه تأثیر منفی بر این معیارها ـ که در کشور برای طراحی و اجرای مخلوطهای آسفالتی مورد استفاده قرار میگیرند ـ ندارد. آزمایش کشش غیرمستقیم برای تعیین مقاومت کششی آسفالت مسلح به کنفبافته و مقایسه با آسفالت غیرمسلح با همان مشخصات انجام شد. همچنین آزمایش فشاری تکمحوری بهمنظور بررسی تأثیر استفاده از کنف بر مقاومت فشاری آسفالت انجام شد. ارزیابی نتایج آزمایشها، افزایش قابلتوجهی را در مقاومت کششی آسفالت مسلح به کنفبافته نسبت به آسفالت معمولی نشان میدهد. این موضوع با انجام آزمایش سهمحوری ویم نیز بررسی و تأئید شد.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۸۵ )
چکیده
یکی از روشهای بهبود خواص مکانیکی فولادهای Ni-Co-Mo ۱۸، انتخاب عملیات ترمومکانیکی مناسب است. در این تحقیق تأثیر زمان بین پاسهای نورد بر خواص مکانیکی فولاد Ni-Co-Mo ۱۸ مطالعه و بررسی شده است. ابتدا نمونهها در دمای ۱۱۰۰ درجه سانتیگراد بهمقدار ۳۰% کاهش سطح مقطع داده شدند و سپس تا دمای پاس دوم (۹۰۰ درجه سانتیگراد) در هوا سرد شده و برای زمانهای مختلف ( ۲ ثانیه، ۵ و ۱۰ دقیقه ) در این دما نگاه داشته شدند. آنگاه نمونهها بهمقدار ۲۰% در پاس دوم کاهش سطح مقطع داده شده و سپس سریعاً در آب کوئنچ شدند. در انتها عملیات پیرسختی نمونهها در دمای ۴۸۰ درجه سانتیگراد و به مدت سه ساعت انجام گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش زمان بین دو پاس از دو ثانیه به پنج دقیقه، اندازه دانه آستنیت کاهش قابل ملاحظهای مییابد. این به دلیل پیشرفت تبلور مجدد استاتیکی است. تحت این شرایط، استحکام کششی نمونهها افزایش یافت اما تغییر قابل ملاحظهای در انرژی ضربه نمونهها دیده نشد. با افزایش زمان بین دو پاس از ۵ به ۱۰ دقیقه، اندازه دانه آستنیت کمی افزایش پیدا کرد که آن را میتوان به رشد دانهها نسبت داد. استحکام کششی نمونهها در این مرحله، کمی کاهش یافت، اما تغییر قابل ملاحظهای در انرژی ضربه نمونهها مشاهده نشد. نتایج نشان داد که بهترین زمان بین دو پاس نورد برای بهدست آوردن بهترین استحکام کششی، حدود ۵ دقیقه است.
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
موضوع تحقیق: پرتودرمانی خارجی یک روش اصلی برای درمان سرطان است. برای اینکه پرتوهای ساطع شده تنها به سلولهای سرطانی تابیده شوند، از ماسکهایی جهت تثبیت بدن بیمار در موقعیت مناسب استفاده می شود تا در هنگام پرتودرمانی پرتوهای تابیده شده به بافت های سالم بدن بیمار نرسد. با توجه به ویژگی های منحصربه فرد این ماسک ها، برای تولید آنها باید از مواد مناسب پلیمری استفاده شود که در ابتدا استفاده از انواع پلیمرهای گرمانرم مورد بررسی قرار گرفتهاست.
روش تحقیق: در ادامه پلیمرکاپرولاکتون به عنوان ماده اصلی مورد استفاده برای ساخت ماسک پیشنهاد شده است. این ماده به علت استحکام کششی پایینی که دارد به تنهایی برای کاربرد مورد نظر مناسب نیست، به همین علت ماده مورد نظر با درصدهای مختلف از ماده بنزوئیل پراکساید (BPO) پخته شد تا در اثر ایجاد اتصالات عرضی در پلیمر مورد نظر، استحکام کششی آن افزایش یابد. خواص نمونه های پخت شده با کمک آزمون های درصد ژل شدگی، حافظه شکلی، استحکام کششی تک جهته و نمودارهای DSC مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج اصلی: با افزایش ماده BPO، درصد ژل شدن و حافظه شکلی نمونه های پخت شده افزایش یافت. تمامی نمونه های پخت شده درصد بازگشت شکلی بالایی داشتند که بالاترین آنها متعلق به نمونه های شامل ۲ و ۳ درصد وزنی از BPO بود. با بررسی نمودارهای آزمون استحکام کششی، مشاهده شد که با افزایش مقدار BPO از ۰,۵ تا ۲ درصد وزنی در نمونه های پخت شده، استحکام کششی در نقطه شکست تا ۱۰ مگاپاسکال افزایش یافت. نمونه پخت شده پلی کاپرولاکتون با ۲ درصد وزنی از BPO و نمونه ماسک ارفیت هردو دارای بازگشت شکلی %۹۴ و استحکام کششی در نقطه شکست ۱۰ مگاپاسکال بودند که از این لحاظ شباهت بالایی به یکدیگر داشتند. در نهایت آمیزه پلی کاپرولاکتون با ۲ درصد وزنی از BPO برای ساخت ماسک پرتودرمانی پیشنهاد شده است.
دوره ۶، شماره ۲۰ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده
به دلیل مخاطرات زیست محیطی ناشی از کاربرد پوششهای مصنوعی و تجزیه ناپذیر، پژوهشگران زیادی به سمت تولید پوششهای خوراکی طبیعی روی آوردهاند که یکی از منابع تهیۀ آنها پروتئین سویا است. در این تحقیق فیلم خوراکی از ایزوله پروتئینی سویا تولید شد و اثر افزودن گلیسرول به عنوان پلاستیسایزر در سه سطح ۴/۰، ۶/۰ و ۸/۰ گرم به ازای هر گرم ایزوله سویا بررسی شد. آزمونهای ویژگیهای مکانیکی (مقاومت کششی و میزان کش آمدگی) و ویژگیهای فیزیکی (میزان تراوایی به بخار آب، میزان کدورت، درصد مواد محلول و درصد جذب آب) روی فیلم ها انجام گرفت. فیلم تهیه شده بدون افزودن گلیسرول بسیار شکننده بود. نتایج نشان داد که افزودن گلیسرول منجر به بهبود معنی دار (۰۵/۰>p) ویژگیهای مکانیکی، کاهش مقاومت کششی و افزایش میزان کشآمدگی فیلمها شد. درصد مواد محلول، درصد جذب آب و تراوایی به بخار آب فیلمها با افزایش گلیسرول افزایش یافت. در حالیکه افزودن گلیسرول منجر به کاهش معنیداری در کدورت فیلمها شد (۰۵/۰>p)، اما غلظت گلیسرول روند مشخصی را در کاهش کدورت فیلمها ایجاد نکرد.
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده
آسفالت کف قیری را میتوان حاصل اختلاط کف قیر با مصالح دانهای در دما و رطوبت عادی دانست. کف قیر، قیر حجیم شدهای است که از تزریق آب سرد و هوای فشرده به درون قیر داغ تولید میشود. نتیجه این عمل کاهش بسیار زیاد ویسکوزیته قیر و فراهم آوردن امکان ترکیب آن با مصالح در دما و رطوبت طبیعی آنها است و لذا این نوع مخلوطها را میتوان جزو خانواده مخلوطهای آسفالت سرد بهحساب آورد.
با وجود مزایای متعدد مخلوطهای کف قیری، در حال حاضر طرح اختلاط استانداردی برای آنها وجود ندارد. در این تحقیق بهمنظور بهدست آوردن طرح اختلاط مناسب آزمایشگاهی نمونههای کف قیری در آزمایشگاه ساخته و برای بررسی خواص مکانیکی نمونهها از آزمایشهای کشش غیرمستقیم و مارشال استفاده شد. پس از تعیین قیر بهینه، بهمنظور بررسی نقش افزودن فیلرهای سیمان و آهک، نمونههایی حاوی درصدهایی از هر یک از این فیلرها و همچنین بهکارگیری ترکیبی از آنها در مخلوط ساخته شد. بهدلیل عدمامکان اندازهگیری تخلخل نمونهها با روشهای متداول برای آسفالت گرم (نظیر روش رایس)، از روشی غیرمستقیم برای بررسی تخلخل نمونهها استفاده شد. آزمایش مقاومت فشاری نیز بر روی نمونهها انجام شد و از بررسی نتایج آن، رابطهای بین مقاومت کششی خشک و مقاومت فشاری بهدست آمد.
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
موضوع تحقیق: در سالهای اخیر، سیلاب زنی آب هوشمند به منظور ازدیاد برداشت نفت بسیار مورد توجه قرار گرفته است و یکی از مکانیزم های اصلی آن تغییر ترشوندگی است. با این حال، اثر حضور اسید بر عملکرد آب هوشمند همچنان مشخص نیست. به بیان دیگر، سوال اصلی این است که آیا حضور اسید در کنار یون های تعیین کننده می تواند به تغییر ترشوندگی بیشتر و کاهش کشش بین سطحی منجر شود.به علاوه، در این تحقیق برای اولین بار یونهای سه ظرفیتی به آب هوشمند اضافه شد ونتایج بدست آمده از آزمایشات انجام شده با نتایج مربوط به یونهای دو ظرفیتی مقایسه شد.
روش تحقیق: در این مطالعه آب دریا، آب دریای ۴ برابر رقیق شده و آب دریای ۸ برابر رقیق شده در آب مقطر و محلول های اسید کلریدریک ۰,۰۰۱ و ۰.۰۱ نرمال آماده شدند و آزمایشات کشش بین سطحی و زاویه تماس انجام شد. سپس، در آب دریای ۸ برابر رقیق شده که در محلول اسید کلریدریک ۰.۰۱ نرمال آماده شده بود غلظت یون های Ca۲+، Mg۲+ و Fe۳+ تنظیم شد و تستهای زاویه تماس و کشش بین سطحی انجام شد.
نتایج تحقیق: نتایج نشان داد که حضور اسید به تنهایی در آب مقطر اگرچه سبب کاهش کشش بین سطحی شد ولی زاویه تماس بسیار ناچیز کاهش یافت. همچنین، در صورت حضور اسید و یون های تعیین کننده، کشش بین سطحی کاهش قابل ملاحظه ای می کند که این به دلیل هم افزایی است که بین اسید و یون ها شکل می گیرد. اضافه شدن اسید به آب نمک با شوری مختلف توانست زاویه تماس را کاهش دهد ولی سطح شیشه همچنان نفت دوست باقی ماند. در مورد کاتیونهای دو و سه ظرفیتی، نتایج نشان داد افزایش غلظت یون Fe۳+ در آب هوشمند سطح شیشه را آب دوست کرد اگرچه افزایش غلظت Ca۲+ و Mg۲+ منجر شد ترشوندگی از شرایط نفت دوست به شرایط خنثی تغییر کند. به علاوه، حضور یون های دو و سه ظرفتی رفتار مشابهی در کاهش کشش بین سطحی داشتند و با افزایش ۴ برابری غلظت هر کدام از یون ها، کشش بین سطحی در حدود mN/m ۲ کاهش یافت.
محمد هادیان، مهدی نادری،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده
بعلت کمبود پزشک در دو دهه گذشته رویکرد افزایش تعداد پزشک عمومی مد نظر مسئولان قرارگرفت اما این افزایشها بدون هیچ رویکرد علمی و فقط با توجه به نیاز آن زمان صورت گرفت و بدتر اینکه همان روند در طی سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرد. این مساله منجر به مشکلات عدیده ای برای پزشکان عمومی مانند بیکاری، کار غیر مرتبط با حرفه و غیره شده و همچنین هزینه های سنگینی را به دولت و بخش سلامت کشور تحمیل کرده است. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر با استفاده از روشها و الگوهای اقتصادی و ریاضی به برآورد تعداد نیروی انسانی پزشک عمومی تا سال ۱۳۹۰ پرداخته است. بدینوسیله، با بکار گیری تابع تولید کاب داگلاس و مدل تعدیل جزیی، ابتدا به تخمین تابع تقاضای پزشک عمومی با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی پرداخته، آنگاه با بدست آوردن مقادیر رشد هر متغیر و میانگین رشد های سالهای پیشین آن متغیرها به پیش بینی تعداد مورد نیاز از پزشک عمومی اقدام شده است. برای سالهای ۱۳۸۵، ۱۳۸۶ ،۱۳۸۷، ۱۳۸۸، ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ به ترتیب تعداد پزشک عمومی مورد نیاز که بطور سالیانه باید به سیستم وارد شوند ۳۸۶۴ ،۴۵۰۷ ، ۵۲۸۲ ، ۶۲۲۴ ، ۷۳۸۳ و۹۰۱۱ نفر میباشد. کشش تقاضای پزشک عمومی نسبت به سه متغیر سرمایه گذاری کل در بخش سلامت، ارزش افزوده تولید و کل نیروی انسانی شاغل در بخش سلامت منهای پزشک عمومی به ترتیب ۰۳۵/۰، ۰۴۱/۰ ،۰۱/۰ میباشد.
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، توصیف و تحلیل دو فرآیند واجی کشش جبرانی و هماهنگی واکهای (ستاک امر) گویش پسیخانی در چهارچوب نظریه بهینگی پرینس و اسمولنسکی (۱۹۹۳ & ۲۰۰۴) است. روش این پژوهش بهصورت توصیفی- تحلیلی است و دادهها به روش میدانی گردآوری شدهاند. از پنج نفر گویشور، هریک به مدت یک ساعت مصاحبه به عمل آمد که درمجموع، پنج ساعت مصاحبه صورت گرفته است. نتایج نشان میدهند فرآیند کشش جبرانی، پیوسته در گویش پسیخانی با حذف همخوانهای چاکنایی /h,?/ در واژههای تکهجایی در ساخت CVCC و نیز در واژههای دوهجایی در ساختهای هجایی cvc.cv(c) رخ میدهد و منجر به کشش جبرانی واکه در هجای اول میشود. همچنین کشش جبرانی ناپیوسته با حذف همخوانهای چاکنایی /h,?/ در واژههای تکهجایی و دوهجایی نیز اتفاق میافتد. در فرآیند همگونی واکه کوتاه /e/ با واکه [u] ، گسترش مشخصه پسینبودن رخ میدهد و نیز تبدیل واکه افتاده //e به واکه افراشته [ i] اتفاق میافتد که گسترش مشخصه افراشتهبودن را نشان میدهد. همچنین براساس تحلیل دادهها، در پایان ثابت شد که فرآیند کشش جبرانی دارای بسامد وقوع بالاتری است.
دوره ۷، شماره ۲۶ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده
امولسان امولسیون کننده ای است که توسط باکتری Acinetobacter calcoaceticus RAG-۱ ATCC-۳۱۰۱۲ تولید می شود و در حال حاضر کاربردهای زیادی درصنایع غذایی (تهیه پنیرهای نرم وانواع بستنی) دارد. در این تحقیق توانایی تولید این امولسیون کننده با باکتری ذکر شده در دمای o C ۳۰ با استفاده از طرح رویه پاسخ مورد ارزیابی قرار گرفته است. نفت خام و سولفات آمونیوم به عنوان منبع کربن و منبع نیتروژن در مقادیر مختلف مورد استفاده قرار گرفتند. بهینه محیط کشت برای تولید امولسان برابر با (v/v)۴% منبع کربن، g/l ۳ منبع نیتروژن و (v/v) ۷% میزان درصد تلقیح بدست آمده است که در این شرایط بیشترین تولید توده سلولی و بیشترین کاهش کشش سطحی بترتیب g/l ۹/۲ و mN/m ۳۰ می باشد. ضریب همبستگی مدل محاسباتی یا R۲ (adj) برای مقدار توده سلولی تولیدی و میزان کاهش کشش سطحی بترتیب برابر۱۳/۹۷% و ۵۲/۹۵% بدست آمده است.