جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای نهادگرایی


دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

مطالعه حاضر در پی پاسخ دادن به این سوال است که چرا ترکیه و ایران نتوانستند از برهه‌های سرنوشت ساز دهه­های اخیر به عنوان نقطه شروعی برای توسعه ملی و شکل دادن به توسعه منطقه­ای استفاده کنند؟ برای پاسخ دادن به پرسش پژوهش، دستگاه نظری نهادگرایی جدید درباره توسعه منطقه­ای مبنای مطالعه قرار گرفت و از نظریه عجم اوغلولو و رابینسون در خصوص برهه­های سرنوشت ساز استفاده شد. به لحاظ روشی، پژوهش حاضر از نوع مطالعه تاریخی- تطبیقی مورد محور است. واحد تحلیل این پژوهش کشور است و رویدادها و شرایط جهانی، بین­المللی، منطقه­ای و ملی در نسبت با آن انتخاب و تحلیل می‌شوند. براساس نتایج تحقیق، ایران و ترکیه از دهه ۱۹۹۰ به بعد دو برهه سرنوشت ساز را تجربه کرده‌اند که یکی بر اثر فرآیندهای داخلی و انتخابات و دیگری بر اثر یک رویداد خارجی مانند اشغال نظامی عراق و یا بهار عربی به وجود آمده‌اند. به نظر می‌رسد ایران و ترکیه در برهه سرنوشت ساز اول در مسیر پیشبرد توسعه ملی حرکت کرده‌اند اما در برهه سرنوشت ساز دوم وارد تنش‌ها و منازعات داخلی و منطقه‌ای شده‌اند و توسعه ملی را با مشکل مواجه کرده‌اند. علاوه بر این، این دو کشور طی دو دهه اخیر نتوانسته‌اند به صورت نهادمند و پایدار به سمت همگرایی اقتصادی حرکت کنند و در خلق منطقه‌ای توسعه یافته در خاورمیانه مشارکت داشته باشند. منازعات هویت مبنای خاورمیانه که توسط مداخلات خارجی و سیاست‌های تقابلی کشورها تشدید می‌شود، محیط منطقه را به سمت نظامی گری و امنیتی سازی همه امور پیش برده و فضا را برای رشد و رونق اقتصادی نامساعد کرده است.

دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

ائتلاف‌‌ طبقات متوسط شهری موجب وقوع رویداد عظیم اجتماعی جنبش مشروطه در تاریخ جامعه ‌‌ایران اواخر دوره ‌‌قاجار شد؛ اما سرنوشت ائتلاف و جنبش منتج از ائتلاف مشروطه‌‌خواهان پس از دوره‌‌ای نافرجام ماند. در این مقاله، با رویکرد ساختاری- نهادی مبتنی‌بر منطق زمانمند به این پرسش پاسخ می‌دهیم که چرا ائتلاف‌‌ مشروطه‌‌خواهان در تاریخ مشروطیت ناپایدار بوده است و فضایی برای تحکیم توافق‌‌‌‌های میان ائتلاف‌‌کنندگان پدید نیامد. درادامه، پنج متغیر ساختاری- نهادی و پنج فرضیه را که بیانگر علت‌‌های ناپایداری ائتلاف هستند، با روش تاریخی– تحلیلی مطالعه می‌کنیم. همچنین، روند تاریخی زمانمند را که به شکل‌‌گیری ائتلاف‌‌ ناپایدار منجر شد، با تکیه بر بنیان‌‌های ساختاری و نهادهای سیاسی جامعه ایران دوره ‌‌مشروطه بررسی می‌کنیم که شامل مجموعه‌‌ای به‌هم‌وابسته از نهادهای سیاسی درهم‌تنیده، ساختار طبقاتی نامتعادل، ساختار اقتصادی نامتوازن، شرایط ناشی از نظام جهانی و دولت‌‌ ناکارآمد است. عوامل یادشده متغیرهای مؤثر در فرایندهای منتهی به ائتلاف‌‌ ناپایدار است. در این میان، بنیان‌‌های نامستحکم نهادهای سیاسی ایران دوره ‌‌مشروطیت متغیر وزن‌‌دهنده ‌‌اصلی مؤثر در پیدایش ائتلاف‌‌ ناپایدار است که به‌واسطه چنین وضعیتی، فرصت‌‌ها برای تحکیم توافق و ساختارمندشدن اهداف و تصمیم‌های کنشگران سیاسی ائتلاف‌کننده فراهم نشد.    
علی رضا علوی تبار،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده

در این مقاله تلاش می‌شود تا موارد استفاده از مفهوم "اقتصاد سیاسی" در متون مختلف روشن گردد و از میان کاربردهای مختلف یکی به عنوان مناسب‌ترین کاربرد معرفی شود. آنگاه به طبقه‌بندی رویکردهای مختلف نظری در زمینه اقتصاد سیاسی پرداخته و هر رویکرد را در حداقل کلمات معرفی می‌نماید. پس از نگاهی گذرا و انتقادی به رویکردهای مختلف با طرح برخی ملاحظات روش شناختی پیشنهاد می‌شود تا به جای آنکه "اقتصاد سیاسی" را به عنوان یک نظریه مشخص در نظر بگیریم از آن به عنوان یک "برنامه پژوهشی" بهره گیریم. این مقاله دریچه‌ای است برای مقاله دیگری که به معرفی ابعاد گوناگون این برنامه پژوهشی می‌پردازد.
محمود متوسلی، سید محمد علی حسینی زاده، علی نیکونسبتی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده

نهادگرایی در سالیان اخیر توجه خاصی را به خود جلب کرده است. البته نهادگرایی دارای نحله های گوناگونی است و با انتقاداتی نیز مواجه بوده است. در این مقاله با اتکا بر تحلیل مقایسه ای به بررسی نهادگرایی می پردازیم و تقسیم بندی جدیدی از نحله های آن ارائه می نمایم. سپس با توجه به این تقسیم بندی، انتقاد سرل به نهادگرایان در مورد غفلت از زبان و اثرات توجه به زبان به عنوان یک نهاد مهم را بررسی می نماییم. یافته های ما نشان می دهد در نظر گرفتن زبان به عنوان یک نهاد، باعث ارتباط نظریه های نهادگرایی با نظریه هایی می شود که تحت عنوان نظریه های گفتمانی معرفی می شوند. این ارتباط می تواند منشا بهبود وتحولی مهم در نظریه های نهادگرایی باشد.

دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده

     نوشتار حاضر وضعیت دولت توسعه گرا در ایران و نقش آن را در پیشبرد توسعه اقتصادی مورد مطالعه قرار می دهد. پرسش اساسی پژوهش حاضر آن است که چرا در ایران پس از انقلاب «دولت توسعه گرا»ی کارآمدی نتوانسته شکل بگیرد تا توسعه اقتصادی کشور را با موفقیت به پیش برد؟ برای پاسخ دادن به پرسش تحقیق، دستگاه نظری آدریان لفت ویچ در خصوص دولت توسعه گرا مبنای مطالعه قرار گرفت و از نظریه داگلاس نورث و همکاران در خصوص انواع نظم های اجتماعی نیز استفاده شد. پژوهش حاضر بر اساس روش تفسیر تاریخی و تکنیک تحلیل روایتی انجام پذیرفته است. واحد تحلیل پژوهش حاضر «دولت ملی» است و  رویدادها و شرایط داخلی، منطقه ای و بین المللی در نسبت با آن انتخاب و بر اساس تسلسل زمانی به عنوان بستر پیشبرد توسعه اقتصادی مورد تحلیل قرار می گیرند. بر اساس نتایج تحقیق، ضعف های ساختاری و نهادی دولت در کنار شرایط و تحولات منطقه ای و بین المللی موجب می شود با وجود کارآمدی دولت در دوره هاشمی و اوایل دوره خاتمی، کشور وارد تنش های داخلی و خارجی شود و در نهایت گفتمان «امنیت» جایگزین گفتمان «توسعه» شود. در چنین شرایطی اولویت های کشور و سازماندهی نهادی آن دیگر توسعه ای نبوده و روند توسعه اقتصادی کشور دچار وقفه و حتی عقبگرد می شود.


دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

شاه‌عباس صفوی با ایجاد دولتی‌ مقتدر که حاصل سهیم ‌کردن غلامان در قدرت و اعطای مناصب نظامی به آنان بود، قزل باشان و عناصر دارای ابزار خشونت را سرکوب‌ کرد و به‌تدریج در سراسر قلمرو خود امنیت برقرار ساخت؛ راه‌ها نسبتاً امن شد و دزدی، کشتار و راهزنی کاهش یافت و تجارت و حمل‌ونقل مال‌التجاره رونق‌گرفت. برهمین اساس، برخی از مورخان، دورۀ شاه‌عباس را عصر طلایی و زمان شکفتگی اقتصادی دورۀ صفوی قلمداد کرده‌اند. این تصور، معطوف به تغییرات نهادی شاه‌عباس در حوزۀ سیاسی‌ و اجتماعی است که باعث مرکزیت سیاسی، امنیت راه‌ها، ساخت کاروان‌سراها و بازارها، ایجاد شهرها و برقراری روابط بازرگانی با کشورهای‌خارجی شد. اگرچه برای توسعۀ تجارت این اقدامات مطلوب بود و به‌واسطۀ اصلاحات مذکور تحولی‌عظیم در امر تجارت رخ داد و شکوفایی تجاری در کوتاه‌مدت را به‌دنبال داشت، اما بااین‌حال، اصلاحات اقتصادی او به‌گونه‌ای بود که به انباشت بلندمدت سرمایه و رشد پایدار اقتصادی منجر نشد. علت این ‌امر، ناشی از موانع نهادی ‌بود که نورث آن‌ها را به دو دسته محدودیت‌های رسمی و محدویت‌های غیررسمی تقسیم می‌کند. این پژوهش تغییرات نهادی و اوضاع تجاری و موقعیت بازرگانان در دورۀ شاه‌عباس‌ اول را با توجه به نظریۀ نهادگرایی داگلاس‌نورث مورد بررسی‌وکنکاش قرار داده و تلاش‌ می‌کند اوضاع اقتصادی ایران عصر شاه‌عباس را با نظریۀ «نونهادگرایی» و برمبنای نظریۀ سازگاری لیندا هاچن بررسی کند.


صفحه ۱ از ۱