جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای نرخ سود

امیر رضا سوری، حسن حیدری، حسین افضلی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۱ )
چکیده

هدف این مقاله، بررسی رابطه بین نرخ‌ سود وام‌های بانکی و قیمت مسکن در ایران می‌باشد. در این راستا از چندین الگوی خودرگرسیونی برداری VAR استفاده شده است که شامل متغیرهای نرخ‌ سود وام‌های بانکی و متغیرهای حجم پول در گردش (شامل نرخ رشد پایه پولی و نرخ رشد نقدینگی) و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی سرانه به عنوان متغیرهای تعیین‌کننده طرف تقاضا و هزینه‌های خدمات ساختمانی و نیز ساخت مسکن جدید به عنوان متغیرهای تعیین‌کننده سمت عرضه می‌باشند. در این پژوهش با استفاده از داده‌های فصلی سال‌های ۸۶-۱۳۷۰ شش مدل مختلف برآورد گردید، و نتایج مدل‌ها نشان داد که با کاهش نرخ سود وام‌های بانکی هزینه استقراض از سیستم بانکی کاهش یافته و در نتیجه، تقاضا برای مسکن توسط خانوارها افزایش می یابد و به عبارتی، سیاست کنترل نرخ های سود تسهیلات بانکی که یکی از شیوه‌های سرکوب مالی در یک اقتصاد، است،‌ موجب انتقال منابع به بخش مسکن و فرار منابع از بخش بانکی خواهد شد.
یداله دادگر، توحید فیروزان سرنقی،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده

از بررسی نظریات شاخص مربوط به تعیین نرخ سود در عقود مبادله ای، ملاحظه می شود که تا کنون دیدگاه جامعی ارایه نشده، بلکه با دیدگاه های پراکنده، غیرمنسجم و گاه متناقض روبرو هستیم. برخی از این دیدگاه­ها سازگاری کافی با نظریات اقتصادی ندارند و برخی دیگر که بیشتر بر بازار سهام متکی هستند، از جریانات سفته بازی مصون نیستند، یا اینکه بازدهی سرمایه های بین المللی و بورس های خارجی (مانند لایبور) را راهنمای عمل قرار می دهند که این نیز به نوبه خود، اگر چه می تواند سمت و سوی بازدهی سرمایه باشد ولی از واقعیت های اقتصادی حاکم بر ایران دور است. از این رو، رویکرد هزینه سایه ای که در این مقاله تبیین و به کار گرفته شده است، می تواند با پوشش ویژگی ها و الزامات گفته شده نظریه ای سازگار در تعیین نرخ سود باشد. این نظریه با اتکا به اطلاعات درونی واحدهای تولیدی به برآورد بازدهی سرمایه و هزینه فرصت سرمایه در اقتصاد می پردازد. نظریه مذکور روشی کارآمد برای تعیین نرخ سود معرفی می کند که با لحاظ ویژگی های بیان شده بر مسأله اطلاعات نامتقارن نیز که بین بانک و متقاضی تسهیلات رخ دهد، غلبه می یابد. این مقاله تحلیلی و مبتنی بر تحلیل های آماری و اقتصادسنجی خواهد بود. (نویسندگان این دیدگاه را به عنوان یک جایگزین فنی مطرح می کنند و از نقد دیگر رویکردها نسبت به آن استقبال می کنند).  
اکبر کمیجانی، حمید رضا طباطبایی زواره،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

با توجه به تفاوت بنگاه­ها از نظر شرایط مالی و دسترسی به منابع مالی مختلف، انتخاب متغیر مناسبی که هزینه بهره پرداختی هر بنگاه را به درستی منعکس نماید از اهمیت بالایی در تبیین صحیح تابع تقاضای بنگاه­ها برای پول برخوردار است.      در مطالعه حاضر با هدف بهبود تخمین­ ضرایب مربوط به کشش تقاضای پول در سطح بنگاه­های تولیدی نسبت به نرخ سود (بهره)، هزینه تأمین مالی[۱] برای هر بنگاه محاسبه و در مدل به کار گرفته شده است. به همین منظور تابع تقاضای پول با استفاده از تکنیک داده­های تابلویی متوازن در سطح ۱۶۱ بنگاه تولیدی پذیرفته شده در سازمان بورس و اوراق بهادار در دوره زمانی ۸۹-۱۳۷۹ برآورد شده است.       کشش برآورد شده تقاضای پول نسبت به هزینه تأمین مالی، نشان می­دهد بنگاه­هایی که هزینه تأمین مالی در آنها بیشتر است، تراز حقیقی کمتری به صورت راکد نگهداری می­نمایند. در عین حال متوسط هزینه مالی و دامنه تغییرات آن حاکی از آن است که ضریب اهمیت این هزینه در نزد سیاستگذاران پولی نیاز به بازنگری اساسی دارد. در نهایت، آنکه حساسیت تابع تقاضای پول در سطح بنگاه­های تولیدی نسبت به دستمزد، از هزینه تأمین مالی بیشتر است.
[۱]. Cost of Capital
دکتر محمد نوفرستی، دکتر مهدی یزدانی، خانم نسیم بابائی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

با توجه به اینکه بالاترین سهم بازار تأمین مالی کشور، مربوط به بخش بانکی است، واکاوی اثر اعمال سیاست پولی از مسیر سیستم بانکی بر اقتصاد، حائز اهمیت است. بدین منظور هدف از نگارش مقاله حاضر، بررسی تأثیر تغییر نرخ سود سپرده‌های مدت‌دار، به عنوان یکی از مهمترین منابع تأمین اعتبار بانک‌ها از مسیر سیستم بانکی بر سطح کلان اقتصاد ایران، در چارچوب یک الگوی اقتصادسنجی کلان ساختاری، طی دوره ۱۳۹۶- ۱۳۵۲ است. در این راستا، ابتدا به تدوین الگو با تمرکز بر سیستم بانکی کشور پرداخته شد. در مرحله بعد، به منظور مشاهده اثر تغییر نرخ سود سپرده بانکی، سه سناریوی افزایش، کاهش و سیاست میخکوب کردن نرخ سود، در الگو لحاظ گردید. نتایج نشان می‌دهد، میان نرخ سود سپرده و تولید ناخالص داخلی، رابطه منفی برقرار است. همچنین افزایش نرخ سود سپرده‌های مدت‌دار از مسیر منابع آزاد اعتباری بانک‌ها، به افزایش میزان اعتباردهی سیستم بانکی منجر می‌شود که اثر مستقیم بر سرمایه‌گذاری دارد و از طرف دیگر، افزایش نرخ مذکور، به افزایش هزینه استفاده از سرمایه منتهی می‌گردد و تأثیر معکوس بر سرمایه‌گذاری دارد که در مجموع، اثر هزینه استفاده از سرمایه، قوی‌تر بوده و بنابراین، سرمایه‌گذاری کاهش، و تولید نیز ۶۶/۰ درصد کاهش می‌یابد. در سناریوی کاهش نرخ سود  سپرده، نتایج عکس مشاهده گردید و میزان تولید ۷۱/۰ درصد افزایش یافت. در حالی که تحت سناریوی میخکوب کردن نرخ سود سپرده مدت‌دار در ۱۷ درصد، میزان تولید ۴۶/۰ درصد افزایش پیدا کرد. بنابراین در مجموع، افزایش نرخ سود سپرده، براساس نظریه مک‌کینون و شاو، مورد تأیید قرار نگرفت و به کاهش تولید منجر گردید.


صفحه ۱ از ۱