جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای مناطق شهری


دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده

نحوه عمل در اکثر الگوریتم های طبقه بندی متداول در سنجش از دور بر اساس ویژگیها و اطلاعات طیفی پیکسلها می باشد. این مسئله ضمن نادیده گرفتن مقدار زیادی از اطلاعات فضایی موجود در تصویر با افزایش قدرت تفکیک فضایی در ماهواره ها، باعث افزایش اطلاعات غیر مفید (نویز) و افزایش تشابه طیفی بین طبقات و در نتیجه افزایش واریانس داخلی می شود که در نهایت منجر به اثرات منفی بر روی دقت طبقه بندی می گردد. به منظور رفع یا کاهش این مشکلات، استفاده توأم از اطلاعات طیفی و محیطی می تواند به تفکیک کاربریهایی که از لحاظ طیفی مشابه هستند کمک موثری نماید. در این تحقیق مزایای حاصل از ترکیب اطلاعات تراکم حاشیه استخراج شده از طبقه بندی مبتنی بر ویژگیهای طیفی عناصر تصویر با روشهای طبقه بندی حداکثر احتمال، حداقل فاصله از میانگین و ماهالانوبیز مورد بررسی قرار گرفته است. این روش برای داده هایی با توان تفکیک مکانی بالا که حاوی اطلاعات جزیی زیادتری می باشند و همچنین مناطقی با پدیده های متفاوت و دارای تراکم های حاشیه مختلف می تواند مناسب تر باشد. کارایی استفاده از اطلاات تراکم حاشیه در بهبود دقت طبقه بندی با داده های چند طیفی ماهواره اسپات (SPOT) و عکس هوایی مربوط به بخشی از منطقه حاشیه تالاب انزلی در استان گیلان که دارای پدیده های متنوع و کاربریهای مختلف می باشد، مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حاصل نشان دهنده افزایش دقت کلاسهای اطلاعاتی بویژه با تفکیک پذیری طیفی ضعیف می باشد. روش طبقه بندی ماهالانوبیز در کلاسهای اطلاعاتی مراکز شهری- روستایی (۶۰/۷۴ درصد) و رودخانه و کانال (۸۷/۶۶ درصد) به ترتیب با ۰۶/۱۴ و ۵۷/۶ درصد افزایش در داده های ماهواره‌ای و کلاسهای مجتمع درختی و باغات (۳۷/۷۴ درصد)، رودخانه اصلی (۴۴/۵۹ درصد)، کشاورزی (۳۸/۴۶ درصد) و مناطق مسکونی (۰۹/۶۸ درصد) به ترتیب ۷۸/۱۱، ۶۱/۳۶، ۰۹/۲۸ و ۲۹/۵۳ درصد نسبت به طبقه بندی مبتنی بر اطلاعات طیفی پیکسلها در داده‌های عکس هوایی افزایش دقت نشان می دهند.
منصور زراء نژاد، سید امین منصوری،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده

هدف اصلی در این پژوهش، بررسی و تعیین ساختار واقعی تابع تقاضا، از طریق سیستم تقاضای کالاهای مصرفی باکس- کاکس  که شکل­های مختلفی از توابع تقاضا را در بر می گیرد می­باشد. تخمین تابع تقاضای مصرفی با استفاده از آزمون آشیانه ای و غیرآشیانه ای از طریق روش رگرسیون های به ظاهر نامرتبط غیرخطی در دوره ۱۳۸۶- ۱۳۶۱ از طریق آمار ادغام شده گروه های درآمدی در مناطق شهری انجام گرفته و کشش های قیمتی جبران نشده و مخارج مرتبط با برآورد تابع تقاضا نیز محاسبه می گردد. نتایج آزمون­های آشیانه ای و غیرآشیانه ای نشان داد که کارآیی مدل های BCDS و AIDS نزدیک به هم است. کشش های محاسبه شده، نشان داد که گروه خوراک، کالایی ضروری، گروه امور اجتماعی (پوشاک، بهداشت، تفریح و تحصیل) کالاهایی تقریباً لوکس و گروه متفرقه (حمل و نقل و متفرقه) کالاهایی کاملاً لوکس، اما گروه مسکن (مسکن و اثاثه)، در مدل BCDS کالایی تقریباً لوکس و در مدل AIDS کالایی ضروری است. کشش تقاضا، قانون تقاضا را مورد تأیید قرار داد و کشش متقاطع تقاضا، نشان داد که گروه خوراک نسبت به گروه امور اجتماعی، کالایی مکمل و نسبت به گروه مسکن و گروه متفرقه، کالایی جانشین می­باشد. گروه امور اجتماعی، نسبت به گروه متفرقه، مکمل و نسبت به گروه مسکن، جانشین و در نهایت، گروه متفرقه نسبت به گروه مسکن نیز جانشین می­باشد.

دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده

فقر مایه پریشانی انسان، سرگردانی عقل و غم و اندوه است. رهبران کشورهای عضو سازمان ملل متعهد شده اند در هزاره سوم تعداد فقیران را تا سال ۲۰۱۵م به نصف کاهش دهند. اما از آنجا که بین اقتصاد سیاه و فقر ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و شکل گیری آن در اقتصاد ایران روند روبه رشدی به خود گرفته، شناسایی میزان تأثیر عوامل حاصل از ایجاد بازار سیاه بر فقر در مناطق شهری اهمیت بسزایی پیدا می کند؛ بنابراین اولین گام در طراحی و اجرای برنامه های جدید برای مبارزه با فقر، بررسی میزان این آثار است. این پژوهش به تجزیه و تحلیل تأثیر اقتصاد سیاه بر فقر در مناطق شهری ایران با استفاده از الگوی بردارهای خودرگرسیونی (VAR) می پردازد. در این الگو، متغیرهای درآمد سرانه، بیکاری، بار مالیات بر درآمد، بار مالیاتی مستقیم، درجه باز بودن اقتصاد و تورّم عوامل ایجادکننده اقتصاد سیاه در سال های مورد بررسیِ ۱۳۶۳- ۱۳۸۶ هستند. نتایج حاکی از این است که در مناطق شهری، متغیر درآمد سرانه بیشترین تأثیر را بر فقر دارد؛ بنابراین اگر سیاست گذاران خواهان تغییر و بهبود در فقر شهری هستند، متغیر کارساز همان تغییر در درآمد سرانه با همه لوازم و تمهیدات نهادی و توزیعی آن است.    

دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده

هدف تحقیق، شناخت مهمترین عواملی است که در ایجاد پراکنده رویی در مناطق شهری ایران تاثیر گذار هستند. روش‌شناسی تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی است. یافته‌های تحقیق حاکی از آن است که مهمترین عوامل تاثیرگذار بر ایجاد و گسترش پراکنده‌رویی در مناطق شهری ایران به ترتیب عبارتند از فقدان مدیریت یکپارچه شهری، سکونتگاه های غیررسمی، سیاستهای دولت در بخش زمین و مسکن، طرحهای شهری، رشد جمعیت، سوداگر و بورس بازی زمین شهری، قوانین و مقررات شهری، رشد اقتصادی شهرها، تفرق سیاسی (به ویژه در مناطق کلانشهری)، تغییر سبک زندگی و تقاضا برای حومه نشینی، الگوی نظام کاربری اراضی شهری، ادغام روستاهای پیرامونی در بافت پیوسته شهرها، فرسودگی و زوال بافت مرکزی شهرها و در نهایت توپوگرافی محیط طبیعی شهر. نتایج حاصل از کاربرد روش تحلیل عاملی نشان داد که عامل ۱۴ گانه فوق را می توان در پنج عامل اصلی تر شامل عوامل اقتصادی، سیاستهای شهری دولت، نظام مدیریت شهری، جمعیت و سبک زندگی مورد بررسی قرار داد. این پنج عامل در مجموع بیش از ۹۰ درصد تغییرات متغیر وابسته تحقیق یعنی ایجاد و گسترش پراکنده رویی در شهرهای ایران را تبیین می نمایند.
خانم فاطمه گریوانی، دکتر محمدعلی فلاحی، دکتر محمدطاهر احمدی شادمهری، دکتر حسین راغفر،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده

داده‌های تابلویی به عنوان سنگ بنایی برای تحلیل‌های پویا و از جمله در مطالعات تحرک فقر، شناخته شده است. در کشورهای در حال توسعه (از جمله ایران)، به دلایل مختلف، داده‌های هزینه- درآمد خانوار به صورت مقطعی جمع‌آوری شده و دسترسی به داده های تابلویی خانوارها امکان¬پذیر نیست. با این وجود، به دلیل اهمیت زیاد و علاقه‌مندی سیاست‌گذاران به  آگاهی از وضعیت تحرک فقر، محققان روش‌های مختلفی را برای مطالعه پویایی  فقر در کشورهای با داده‌های مقطعی ارائه و به‌تدریج توسعه داده اند. گروه مطالعات فقر بانک جهانی در سال ۲۰۱۳ رویکرد داده‌های تابلویی ترکیبی را برای تحلیل پویایی فقر معرفی کرد که برآوردهای نقطه‌ای نسبتاً دقیقی از تحرک فقر ارائه می‌کند. پژوهش حاضر، در ابتدا خط فقر مطلق مناطق شهری کشور را در سال‌های ۱۳۹۱، ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ محاسبه و سپس با به کارگیری روش داده‌های تابلویی ترکیبی، بررسی وضعیت تحرک فقر در سال های مذکور را محور مطالعه خود قرار داده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد، نوعی وابستگی حالت در وضعیت فقر مناطق شهری وجود دارد؛ به‌طوری‌که بیش از ۸۰ درصد خانوارهایی که در سال اول (۱۳۹۱ و یا ۱۳۹۴) فقیر (غیر فقیر) بودند، در سال دوم (۱۳۹۵) نیز فقیر (غیر فقیر) باقی می مانند و تنها با احتمال کمتر از ۲۰ درصد، خانوارهای فقیر (غیر فقیر) در سال اول در دوره بعد، در وضعیت غیر فقیر (فقیر) قرار گرفته اند.
 

دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

در پانزده سال اخیر توسعه چند مرکزی به یکی از مفاهیم جذاب و پرکاربرد برنامه‌ریزی فضایی تبدیل شده است. در این مقاله تلاش شده است شاخصی جهت سنجش میزان چندمرکزیتی عملکردی منطقه با در‌نظر داشتن هم‌زمان دو‌بعد کارکردی و مورفولوژیکی شبکه ارائه شود. این شاخص، پتانسیل و ظرفیت دستیابی به یک ساختار متعادل چند مرکزی را در یک سیستم شهری بررسی می‌کند. از نظر روش‌شناسی این پژوهش در زمره تحقیق‌های اثبات‌گرایانه و از نوع تحقیقات کاربردی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق اسنادی و کتابخانه‌ای استخراج شده است. عملکردهای مورد بررسی در این پژوهش جریانات مردم، کالا، سرمایه و اطلاعات و داده‌های یادشده از نوع جریانی و به‌صورت مبدا- مقصد است. در پژوهش حاضر، از روش‌های رابطه‌ای و به‌طور خاص از روش تحلیل شبکه اجتماعی استفاده شده است. شاخص چند‌مرکزیتی عملکردی به‌عنوان شاخصی برای تعیین آستانه زمانی و فاصله در شبکه‌های شهری برای تحقق نظام چند مرکزیتی عملکردی معرفی شده است. این شاخص با در نظر گرفتن شدت روابط میان شهرهای یک منطقه و فاصله میان شهرها، پتانسیل شکل‌گیری نظام چند‌مرکزی را در عمل بررسی می‌کند، همچنین می‌توان با محاسبه اندازه این شاخص در یک سری زمانی گرایش نظام فضایی- عملکردی منطقه را در طیفی از ساختارهای تک‌مرکزی تا چند‌مرکزی برآورد کرد. در نهایت بزرگی شاخص محاسبه‌شده نشان می‌دهد ساختار چند مرکزیتی استان مازندران از شدت عملکردی قابل توجهی بهره می‌برد و این پتانسیل وجود دارد که بتوان عملکرد شبکه را تا حد ساختاری کاملاً متعادل و با بیشینه راندمان افزایش داد. بیشینه فاصله زمانی ملاک قرارگیری نقطه‌ای در شبکه شهری استان، ۱۵۰ دقیقه است. این فاصله شرط لازم برای قرارگیری یک نقطه در شبکه شهری است؛ بنابراین شهرهایی که فاصله زمانی آن‌ها بیشتر از ۱۵۰ دقیقه از یکدیگر است نمی‌توانند با یکدیگر تعاملات مؤثر بر ساختار شبکه شهری استان را داشته باشند.    
دکتر مهدی شعبان زاده خوشرودی، دکتر امید گیلان پور، دکتر ابراهیم جاودان، دکتر محسن رفعتی،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده

به­دنبال تشدید تلاطم­های ارزی از اواخر سال ۱۳۹۶، ستاد اقتصادی دولت برای مقابله با آثار این رویداد و مدیریت بازار ارز، از ابتدای سال ۱۳۹۷، به اختصاص ارز ترجیحی با نرخ ۴۲۰۰ تومان برای هر دلار آمریکا جهت واردات کالاهای اساسی اقدام کرد. هدف اصلی اجرای این سیاست، ممانعت از سرایت التهابات ارزی به بازار کالاهای اساسی مورد نیاز مردم و منتفع کردن دهک‌های پایین جامعه عنوان شده بود. با این حال، امروزه باگذشت سه سال از اجرای این طرح، بسیاری از کارشناسان معتقدند که اجرای سیاست یارانه ارز ترجیحی، هزینه‌های زیادی را به دنبال داشته و به علت ناکامی در کنترل افزایش قیمت­ها، نتوانسته است ثبات مصرف مواد غذایی هدف را بین خانوارها تضمین کند. در مقابل، موافقان اجرای این سیاست، معتقدند که تأثیر سیاست ارز ترجیحی در کنترل نوسانات و رشد قیمت محصولات در بازار نهایی و درنهایت، مصرف خانوارها، قابل ملاحظه بوده است. از این رو، همواره این پرسش در محافل علمی و سیاسی کشور مورد بحث بوده که آیا یارانه پرداختی در قالب سیاست ارز ترجیحی به مصرف‌کننده نهایی رسیده و بر سطح مصرف او اثر معنی­دار داشته است؟ با این رویکرد، پژوهش پیش­رو، به ارزیابی اثر سیاست ارز ترجیحی بر مصرف مواد غذایی در مناطق شهری ایران پرداخته است. جهت دستیابی به این هدف، ابتدا با به­کارگیری مبانی نظری در مطالعات مختلف، مدل نظری تحقیق حاضر تبیین شد. شایان ذکر است که اطلاعات مورد نیاز برای مطالعه طی دوره زمانی ۹۹-۱۳۸۴ جمع­آوری و در قالب مدل ARDL-PANEL تحلیل شدند. نتایج، نشان داد که اگرچه سیاست ارز ترجیحی بر مصرف خانوار، اثر مثبت و معنی‌دار داشته اما این تأثیر، قابل توجه نبوده است. ضمن آنکه بر اساس نتایج، شاخص قیمت گروه­های غذایی و نوسانات نرخ ارز بر مصرف مواد غذایی در کوتاه‌مدت و بلندمدت، اثر منفی و در مقابل، افزایش درآمد خانوارهای شهری بر مصرف مواد غذایی در کوتاه‌مدت و بلندمدت، اثر مثبت و معنی‌دار دارند. درنهایت نیز نتایج حاصل از جزء ضریب تصحیح خطای پانل، نشان می­دهد که به دلیل سرعت پایین تعدیل، آثار شوک­های ارزی، ماندگاری بالایی در اقتصاد ایران دارند.


صفحه ۱ از ۱