جستجو در مقالات منتشر شده


۴۱ نتیجه برای مسکن


دوره ۱، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده

انعطاف پذیری در طراحی مسکن معاصر را می توان - با توجه به تغییرات ابعاد زندگی و معیشت - به عنوان راه حلی برای جلوگیری از گسیختگی تعاملات بین جامعه، مردم و فضای زیستی در نظر گرفت؛ زیرا خانه را باید متناسب با نیازهای در حال تغییر انسان طراحی نمود. انعطاف پذیری به ایده انطباق در طول زمان اشاره دارد. بنابراین، مسکن انعطا فپذیر مسکنی است که می تواند با تغییر نیازهای کاربران سازگار گردد و به درک نیازهای مورد انتظار کاربران با مشارکت آنها منجر شود. مشارکت مردم در این فرآیند، امکان انطباق مسکن با نیازهای آنها را افزایش می دهد و در نتیجه رضایت عمومی از مسکن را بالا می برد. این پژوهش با روش کتابخانه ای و با مطالعات موردی با هدف بحث و بررسی در مورد زمینه های مفهومی و عملیاتی طراحی مسکن در کشورهای مختلف شکل گرفته است و این موضوع را با تمرکز بر چند پروژه مسکونی مورد بحث قرار می دهد. ساختار تحقیق بر این ایده استوار که انعطاف پذیری به عنوان مفهوم فراگیری که شامل انواع مختلف است را می توان برای توسعه مسکن در همه دوران ها به کار برد.

دوره ۳، شماره ۱ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده

بیان مساله: حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آن ها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار می دهد، به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه می شود. این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص می گردد. محیط از جنبه های کالبدی و اجتماعی به صورت توامان ساخته شده است. انسان ها مکان های اطراف خود را خلق می کنند و مکان مستقل از انسان معنا ندارد.
هدف: تحلیل تعامل انسان با محیط پیرامون از بعد تاثیرات ادراک و رفتار در حس تعلق به مکان در مجتمع های مسکونی مسکن مهر می باشد.
روشها: تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت توصیفی تحلیلی بوده، جامعه آماری تحقیق ساکنین مجتمع مسکن مهر مکریان مهاباد است. برای تحلیل داده از معادلات ساختای به روش تحلیل عاملی مرتبه دوم با نرم افزار  Amosاستفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که نیازهای انسانی بیشترین تاثیرات را در ایجاد حس تعلق به مکان با ۹۴۶/۰ با تاثیر از ادراک و رفتار در تعامل انسان با محیط دارد و کمترین اثر گذاری هم مربوط به بعد تفسیری با اثرگذاری جمعی ۵۳۱/۰ می باشد.
نتیجه گیری: همه ابعاد مورد بررسی شده در تحقیق حاضر دارای تاثیرگذاری در ایجاد حس تعلق به مکان در تعامل انسان با محیط خویش است.

دوره ۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

استفاده از رویکرد "معماری جمعی" و یا روش های مشارکتی معنادار همواره مورد بحث بوده و نکات مثبت و منفی آن موافقان و مخالفان خود را به همراه داشته است. تجارب عملی استفاده از روشهای مشارکتی نشان می دهد، مسکن (مجموعه های مسکونی) بستر مناسبی برای استفاده از روشهای مشارکتی در معماری هستند تا از طریق فهم و درک صحیح الگوهای رفتاری ساکنان بتوان به ارتقاء کیفیت محیط مصنوع و در نهایت بالا بردن میزان احساس جمعی و توسعه افراد بهره جست. در قرن بیستم توجه به استفاده از روشهای مشارکتی که بتواند محیطی پاسخگو را بوجود آورد در سه دوره قابل بازشناسی است: دوره اول در فاصله پس از جنگ های جهانی تا جنبش های مدنی ۱۹۶۹ صورت می گیرد که در این دوران بیشتر روش تجربی مشارکتی قابل مشاهده است ، دوره دوم در فاصله سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۵ است که مباحث نظری مشارکتی در عمل و توسط معماران برجسته مورد استفاده قرار می گیرد و دوره سوم بعد از ۱۹۸۵ به تعیین و تفکیک نقش معمار و کاربر و دیگر افراد دخیل در فرآیند طراحی مشارکتی می پردازد و تاکید آن بر الگوهای رفتاری و درک آن می باشد. در نهایت استفاده از روشهای صحیح مشارکتی در معماری می تواند نتایج موثری در راستای اعتلای زندگی ساکنان به همراه داشته باشد در حالیکه اگر از روشهای صحیح و در مکان مناسب به کار گرفته نشود می تواند نتایج معکوس داشته باشد.

دوره ۴، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده

روستای کریک از توابع شهرستان دنا واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد با مرکزیت یاسوج است، این روستا دارای اقلیم سرد و کوهستانی است که در شیب ملایم رشته کوه زاگرس قرار گرفته است. از جمله ویژگی های این روستا بافت متراکم و پلکانی است که به صورت طولی و در کنار رودخانه شکل گرفته است. از جمله عوامل مؤثر در شکل گیری معماری این روستا می توان به توپوگرافی زمین، اقتصاد حاصل از معیشت، عوامل اقلیمی و وضعیت اجتماعی و فرهنگی مردم اشاره کرد. معماری روستای کریک به دو بخش معماری بافت قدیم )اصیل( و معماری بافت جدید )نوساز( تقسیم می شود. معماری اصیل به جای مانده از نخستین تمدن های این منطقه و این سرزمین بوده و معماری نوساز متأثر از معماری سایر اقوام و جوامع اطراف است. روش تحقیق در مرحله بررسی تاریخی و فرهنگ روستا به شیوه تاریخی- تفسیری است و در مرحله بررسی نمون هها به شیوه میدانی و به شیوه توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته اند. روش گردآوری داد هها به روش کتابخانه ای، مقالات الکترونیکی و در مرحله میدانی به شیوه مصاحبه نیم هسازمان یافته و مشاهده است. در این مقاله معماری اصیل منطقه به صورت نمونه موردی بررسی شده و ساختار و معماری این روستا پس از معرفی، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند که معماری روستای کریک دارای ویژگ یهای خاص و منحصربه فرد خود است، این ویژگی ها عبارتند از بافت پلکانی و فشرده، ساختار همساز با اقلیم و زمینه، نحوه ذخیره انرژی با استفاده از چیدمان فضایی سکونتی و فضاهای خدماتی خانه و موقعیت استراتژیک روستا به لحاظ قرارگیری در دامنه رشته کوه زاگرس.

دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

کاهش مصرف انرژی و به دنبال آن انتشارات گازهای گلخانه ای به منظور کاهش اثرات تغییر آب وهوای جهانی به یک ضرورت جهانی تبدیل شده است. محیط انسان ساخت مسئول حدودًا ۴۰ درصد از مصرف انرژی در کشور ایران می باشد و قسمت اعظم محیط انسان ساخت به کاربری مسکونی اختصاص دارد. انرژی مصرف شده در تولید و فرآوری مصالح ساختمانی و در فرآیندهای ساخت ساختمان، معمولاً با استفاده از انرژی نهفته اندازه گیری می شوند. به طور کلی انرژی  کل انرژی مصرفی ساختمان در طول دوره حیاتش را تشکیل می دهد. انرژی / ۱ تا ۵ / نهفته یک ساختمان نسبتی بین ۳ نهفته از جمله پارامترهای اصلی در ارزیابی عملکرد زیست-محیطی ساختمان ها است و ارتقاء راندمان انرژی در بخش مسکونی مناطق شهری به بخش مهمی در دستیابی به توسعه پایدار تبدیل شده است. لذا این پژوهش با هدف اصلی بررسی پایداری الگوهای مسکن از منظر انرژی نهفته صورت گرفته است. بدین منظور الگوهای مسکن به هفت دسته کلی حیاط مرکزی، بافت فرسوده، ویلایی، ردیفی یک، دو و سه طبقه و آپارتمانی تقسیم بندی شده اند. به منظور محاسبه انرژی نهفته ابتدا انرژی ساختمان ها بر اساس نوع سازه و با کمک تحلیل واریانس محاسبه شدند. نتایج مطالعه در این زمینه نشان می دهد ساختمان های مسکونی با سازه آجر و چوب کمترین میزان مصرف سرانه انرژی نهفته را به خود اختصاص داده اند و پس از آن به ترتیب خانه های با سازه اسکلت بتنی آجر سفالی، اسکلت فلزی آجر سفالی، اسکلت بتنی آجری، آجر و آهن تیرچه بلوک بتنی قرار دارند و در آخر اسکلت فلزی آجری بیشترین میزان سرانه مصرف انرژی نهفته را دارا می باشند.  دارای کمترین سرانه انرژی در بین سایر الگوها هستند و این GJ/  در الگوهای مسکن، خانه های حیاط مرکزی با ۲ اولویت بندی پس از آن به ترتیب عبارت است از: خانه های ردیفی یک طبقه، آپارتمانی، خانه های ردیفی دو طبقه، خانه های بافت فرسوده، خانه های ویلایی و در آخر خانه های ردیفی سه طبقه.

دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

امروزه بحث پیرامون بازشناسی هویت ایرانی اسامی در معماری معاصر کشور در سطح وسیعی گسترش یافته است. موضوع مسکن بزرگ ترین سهم را در این امر داراست که به نحوی تمام اقشار جامعه با آن در ارتباط اند. احداث یک خانه پدیده ای فرهنگی محسوب شده و شکل و سازمان فضایی آن به شدت تحت تأثیر فرهنگی است که به آن تعلق دارد. بی توجهی یا عدم توجه کافی مسکن با رویکرد ایرانی- اسامی باعث شده که ارز شها و سنَت های قدیمی در کالبد و سیمای مسکن زیر پا گذاشته شود، و مردم نیز از حسنات و ارزش های آن بی بهره بمانند. هدف مقاله آ گاهی به اصول معماری مسکن ایرانی در گذشته و حال شروع می گردد و در ادامه اصول معماری مسکن ایرانی با اصول اجتماعی اسام تطبیق داده می شود، تا مشخص شود کدام یک از اصول مسکن ایرانی با اصول اسامی هماهنگی دارد، پیش بینی م یگردد بدین ترتیب، اصولی برای مسکن ایرانی معاصر براساس احکام اسام استخراج گردد. این پژوهش به روش توصیفی پیمایشی و با هدف شناخت ضرور تها و نیازهای طراحی معماری ایرانی- اسامی در شرایط کنونی جامعه انجام گرفته است. جامعه آماری مربوط متخصصین و دانش آموختگان رشته معماری که از میان آن ها ۱۵۰ نمونه، با روش تصادفی ساده مورد پرسش نسخه ۲۱ روابط SPSS گری قرار گرفته اند. پس از جمع آوری اطلاعات میدانی از طریق ابزار پرسش نامه با بکارگیری نرم افزار بین متغیرهای تحقیق مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهدکه برای بازگشت به الگوی ایرانی اسامی در طراحی و اجراء مجتمع های مسکونی امروزی چهار عامل «امنیت و آسایش»، «داشتن حریم خصوصی»، «استفاده از عوامل طبیعی» و «تواضع در خانه» به عنوان شاخصه های مشترک، مسکن بر مبنای فرهنگ ایرانی- اسلامی و مسکن آپارتمانی امروز هستند.

دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

استفاده از الگوی غیر اسامی وارد شده به معماری مسکونی ایران، متن معماری مسکونی را دچار گسیختگی کرده است.
این شرایط در مناسبات اجتماعی دیده شده: رضایتمندی بصری، تغییر ترکیب و نحوه توزیع بافت مسکونی در قالب تخلیه
مرکز شهر و محات قدیمی، رشد حاشیه نشینی بدون توسعه شهروندی جنب ههایی از گسیختگی فضای شهری هستند.
تحلیل ادراک بصری شهروندان اسامی، جهت گیری سا کنین را از تحولات کالبدی محله نشان م یدهد. در این تحقیق
مولف ههای ارزیابی ادراک ناظر، با توجه به معیارهای فرهنگ اسامی انتخاب شده و با تحلیل پدید ههایی از قبیل: فراوانی
رخدادهای ضد اجتماعی و غیر اسامی، کاهش تعلق خاطر، گسیختگی بافت، نابسامانی و آشفتگی محیط بررسی شده که
در مجموع ارزش کیفیت محیط را بیان میک‌نند. مطالعات آماری در گون ههای نوین ساختما نهای مسکونی تهران که به
صورت مجتمع های بلند مرتبه طراحی شده اند، دنبال می شود. تحقیق انجام شده در جزییات ناهنجاری های اجتماعی
مسکن با روش عاملی تحلیل شده اند. بررسی شامل فضاهای سکونتی است که تحت تأثیر جوامع غیر اسامی وارد طراحی
شهری ایران شده است و هنجارها و مغایرت های مشاهده شده در رفتار سا کنین خانه های تک خانواری، خانه های چند
واحدی و بالاخره مجتم عهای مسکونی مقایسه شده است. نتیجه نشان می دهد که مجتمع های مسکونی بلند مرتبه
با رفتارهای ضد اجتماعی قرینند. بدین ترتیب ا گر عوارض و دستاوردهای توسعه مسکن را در دو دسته متمایز قرار دهیم
و روند تغییرات آ نها را در طول زمان بررسی کنیم مجموعه آ نها همچون دو جریان متضاد به نظر خواهد رسید که یکی
فرایند پویایی زندگی شهری و دیگری فرایند گسیختگی آن است. همچنین بافت های محله ای بدون هویت شاخص
فرهنگ اسامی دارای ناهنجار یهای اجتماعی هستند و در صورت عدم برنامه ریزی کالبدی م یتواند به بحران هویتی در
شکل اجتماعی منجر شود.

دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

معماری ایران یکی از غنی ترین نمونه های معماری بومی در جهان است که دستاوردهای آن قابل انکار نیست. با ظهور اسلام و گسترش آن در ایران، معماری ایرانی با ارزش‌های برآمده از دین، ترکیب شده و اصول غنی معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی را پدید آورد. بعد از دهه ۱۳۰۰ و با بازشدن درهای ایران به کشورهای جهان، معماری غربی وارد کشور شد و در رقابت با معماری ایرانی- اسلامی پیروز گردید و از آن پس، بناهای ایران، با اصول معماری غربی ساخته شدند. معماریی که نتنها با فرهنگ ایرانی- اسلامی بسیار متفاوت بوده و چه بسا در تعارض با آن قرار گرفت، نمونه‌ی بارز این نوع معماری را می توان در خانه‌های معاصر و از جمله مسکن مهر مشاهده نمود. برنامه‌ای که جهت تأمین مسکن اقشار کم درآمد در دستور کار دولت نهم قرار گرفت.
هدف از این تحقیق بررسی معیارها وشاخصه‌های معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی در مسکن مهر می‌باشد و و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری داده ها به روش کتابخانه ای و بازدید میدانی و تکمیل پرسشنامه انجام گرفته است.
نتایج تحقیق بیانگر این است که از نظر معماری ویژگی‌های معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی در مسکن مهر دیده نشد و کاربرد معماری غربی در داخل بنا و همچنین نمای آن‌ها مشهود است.

دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

موضوعات مرتبط با روان شناسی رنگ ها در فضاهای معماری از مسائل مهم و تأثیرگذار در دانش معماری است. در میان فضاهای مختلف معماری، ابنیه مسکونی از مهمترین فضاهایی هستند که بخش غالب عمر انسان ها در آنها سپری می شود و لذا در این پژوهش سعی شده است تا بر اساس آموزه های اسلامی نتایجی کاربردی برای کاربست در این فضاها استنتاج شود. این پژوهش مبتنی بر این پیش فرض است که میان یافته های دانش روانشناسی معاصر در حوزه رنگ از سویی و آموزه های اسلامی (شامل آیات و روایات) از سوی دیگر، تطبیق وجود دارد. در این مقاله در ابتدا به خلاصه ای از پژوهش های انجام شده در حوزه روانشناسی رنگ اشاره شده و سپس به آن دسته از مؤلفه های مسکن مطلوب اسلامی (اعم از مؤلفه های کلان و خُرد) که با مقوله رنگ ارتباط می یابد اشاره شده است. سپس، ضمن جستجو در گزاره های اسلامی (شامل آیات و روایات) که حاوی کلید واژه های رنگ های مختلف بوده اند به تحلیل این گزاره ها پرداخته شده است تا نتایجی کاربردی برای استفاده در ریزفضاهای مختلف مسکونی استنباط شود. با توجه به اقتضائات این پژوهش و منابع اسنادیِ مورد استفاده، از گونه پژوهش کیفی برای انجام این تحقیق استفاده شده است که از میان روش‌های مختلفی که در این گونه دسته بندی می شوند در این مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. بر اساس نتایج بدست آمده از این پژوهش و با استناد به آموزه های اسلامی، در ریزفضاهای مختلف مسکونی، رنگ آبی مناسب برای ریزفضاهایی نظیر اتاق خواب و کتابخانه، رنگ زرد متناسب با اتاق کار و نشیمن، رنگ سبز مناسب برای نشیمن و اتاق خواب مخصوصاً اتاق خواب کودکان و رنگ قرمز مناسب ناهارخوری است. رنگ سفید نیز مناسب برای اغلب ریزفضاها به ویژه ریزفضاهای بهداشتی است.

دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

رشد جمعیت شهرهای بزرگ در کشور های در حال توسعه، دستگاه های مسئول در بخش تامین مسکن را بر آن داشته تا به دنبال راه حل های مطلوب در زمینه تامین مسکن شهری باشند. تجربیات کشورهایی مانند امریکا بعد از جنگ جهانی دوم از جمله اولین تجربیات از این دست هستند.در ایران طرح شهرک اکباتان و طرح مسکن مهر، هر یک در دوران خود در حومه شهرها جانمایی شده اند. مسئله اصلی پژوهش پیش رو بررسی پیامدهای نامناسب اجتماعی،فرهنگی و شهری ناشی از این حاشیه گستری شهری است. هدف اصلی این مقاله بررسی پتانسیل های موجود در بافت های فرسوده و حائز اهمیت کالبدی در قلب شکل گیری شهر ها به منظور تامین مسکن و ایجاد سرزندگی فضایی در قالب شریان زندگی اجتماعی ودر مقایسه با مناطق حومه شهری است پژوهش با تکیه بر روش استدلالی و توصیفی به مقایسه منطقی عوامل مورد نظر پژوهش با طرح های توسعه مسکن مبتنی بر باز آفرینی بافت های فرسوده و حائز اهمیت درون شهری پرداخته است. نتایج پژوهش نشان میدهد عوامل نامناسب توسعه مسکن حاشیه شهری عبارتند از:۱-عدم مشارکت جمعی ساکنان۲-تقابل فرهنگی خانوارها۳-مشکلات دسترسی به شهرهای مبدا ۴-هزینه بالای تامین زیرساخت ها ۵-صعوبت مدیریت کلان۶-تقابل الگوهای زندگی۷-تاثیرات زیست محیطی نا مناسب ۸-نا امنی اجتماعی. همچنین عوامل مناسب انتخاب بافت فرسوده و حائز اهمیت درون شهری به منظور تامین مسکن ارزان قیمت عبارتند از:۱- احیای بافت های مولد هسته اولیه شهری۲- ایجاد تنوع فعالیت ها در مراکز تک فعالیتی۳-بالا بردن سطح امنیت۴-تقلیل هزینه طرح و امکان ایجاد طرح مکمل موازی۵- سهولت مدیریت کلان۶-امکان توسعه طرح ۷-رشد ارزش اقتصادی بافت فرسوده۸- کنترل رشد نامناسب شهر. نتایج پژوهش نشان میدهد که توسعه درونزای شهری در مقابل روش های متداول توسعه شهری در شهر های تاریخی مناسب تر است.
حسین عباسی نژادا، حمید یاری،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده

امروزه مسکن تنها مفهوم یک سرپناه را ندارد، بلکه یک کالای اقتصادی و سیاسی نیز محسوب می گردد. علاوه بر اینکه مسکن مهمترین دارایی خانوار به حساب می آید که دارندگان آن به منظورعدم پذیرش ریسکهای بالاتر در سایر بازارهای مالی به نگهداری از آن مبادرت می ورزند، کالایی اساسی و بدون جانشین است، و لذا بررسی بازار آن بسیارحائز اهمیت است. اما این بخش طی دهه‌های اخیر، با دوره‌های رکود و رونق تورمی و افزایش بی‌رویه قیمت‌ها مواجه بوده است. تورم ناشی از افزایش نامناسب نقدینگی که به سبب استفاده بیشتر از دلار‌های نفتی ظهور می‌کند، شاید در اقلام تجاری و مصرفی به وسیله اهرم‌های مختلفی همچون واردات قابل کنترل باشد، اما در کالا‌های غیرمنقول، همچون زمین و ساختمان،قابل کنترل نیست و باعث ایجاد نوسانات شدید و پیش بینی نشده در این بخش حیاتی می گردد. در این مقاله به عوامل تاثیرگذار بر بخش مسکن، با تاکید بر ارتباط شوکهای نفتی و رشد قیمت مسکن، پرداخته شد و نتایج حاکی از آن بود که در طی سالهای ۸۴-۱۳۵۲اثر متغیر های نرخ رشد جمعیت، نرخ رشد نقدینگی، نرخ رشد تسهیلات پرداختی بانک مسکن و شوکهای مثبت و منفی نفتی بر رشد قیمت مسکن،معنی دار و موافق تئوری بوده و همچنین تاثیر نرخ تورم بر رشد قیمت مسکن در دوره مورد بررسی بی معنی بوده است.
محمود متوسلی، شاپور محمدی، حسین درودیان،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده

مطالعات بین المللی محدودی در خصوص بررسی ارتباطات درونی قیمتها در بازار های مسکن و انتقال نوسانات قیمت از یک (چند) ناحیه پیشرو به سایر مناطق (اثر موجی) انجام گرفته که غالب آنها مؤید وجود ارتباط قوی بین قیمتهای مسکن در مناطق مختلف متعلق به یک محدوده جغرافیایی می باشد. دلایل توجیه کننده چنین رابطه ای، شامل تفاوتهای ساختاری بین مناطق مختلف بویژه در کیفیت و زمان بندی واکنش به شوکهای اقتصادی، وابستگی های اقتصادی موجود بین مناطق، امکان انتقال و جایگزینی تقاضای مسکن بین مناطق و عوامل اطلاعاتی می باشد. مطالعه حاضر با بهره گیری از داده های فصلی قیمت مسکن در مناطق مختلف شهر تهران طی سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۵ در پی تحلیل این روابط در تهران و کشف الگوی احتمالی تسری قیمتها بین مناطق و جزئیات مربوط به آن است. فرضیه مدل به وجود رابطه قوی قیمتی بین مناطق مجاور نسبت به مناطق دور دست و همچنین احتمال پیشگامی و پیشرانی قیمت در مناطق شمالی شهر و تأثیر با وقفه آن بر قیمت سایر مناطق اشاره دارد. نتایج تخمین مدل خود رگرسیون فضایی مؤید وجود ارتباطات فضایی (منطقه ای) بین قیمتهای مسکن و تأثیر پذیری مناطق از یکدیگر به هنگام بروز نوسانات قیمت می باشد. نقش دو متغیر اقتصادی، شامل حجم حقیقی نقدینگی و شاخص حقیقی بورس نیز بر قیمتهای مسکن قابل توجه و معنی دار دیده می شود. نتایج حاصل از مدل تصحیح خطای برداری نیز با تأیید وجود رابطه قوی قیمتی بین مناطق همسایه بویژه در شمال شهر، بر نقش متمایز دو منطقه یک و بویژه دو در تأثیر بر قیمتهای دیگر مناطق (به ترتیب مناطق شمالی و مرکزی) تأکید نمود.

دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

تامین مسکن و سیاست­های مرتبط با آن در هر دولتی اهمیت بسیاری دارد. رشد شتابان جمعیت شهر و کمبود فضا و مشکلات زیست‌محیطی به‌وجودآمده توسط صنایع بزرگ سبب ایجاد این صنایع در خارج از حریم شهرها شده است. این صنایع با هدف حفظ نیروی کار خود و رضایت هر چه بیشتر از آنها به سامان‌دهی مسکن سازمانی پرداخته و برای این هدف سیاست‌های مختلفی را اتخاذ کرده­اند. هدف از این مقاله آسیب­شناسی مکان­یابی مسکن سازمانی است که برای نیل به آن، این پژوهش به تحلیل برنامه‌ریزی احداث منازل مسکونی برای حدود ۸۵۰ نفر از کارکنان پالایشگاه میعانات گازی بندرعباس در مرحله اول و ۱۲۰۰ نفر در مرحله دوم پرداخته است. بر این اساس رضایتمندی سکونتی و کیفیت محیط زندگی بررسی شده و سپس مکان­یابی مسکن‌های سازمانی با موقعیت مشابه در داخل و حاشیه شهر مورد مطالعه قرار گرفته است. مخاطبان (کارکنان پالایشگاه میعانات گازی) و نیازهای آنها از طریق مصاحبه مورد شناسایی قرار گرفته و با توجه به اولویت‌های مدیریت پالایشگاه و میزان ضریب اهمیت با استفاده از روش دلفی اولویت­بندی شده‌اند. مطالعات تطبیقی سکونت در دو گزینه داخل و خارج از شهر نیز به‌صورت کیفی در ابتدا و سپس گزینه‌های اسکان سازمانی با مدل رتبه‌بندی AHP انجام شده است. مطالعات تطبیقی اقتصادی نیز به‌دلیل قابلیت پیش‌بینی کمی دقیق‌تر در بخشی جداگانه آورده شده است. در نهایت بعد از بررسی­های انجام‌شده پیشنهادها و طبقه­بندی گونه­های مسکن متناسب با مخاطبان مسکن ‌سازمانی و راهبرد­های پیشنهادی برای اسکان بهینه کارکنان ارایه شده است. نتیجه کلیدی این پژوهش بر این مهم تاکید دارد که لزوماً تاسیس واحدهای مسکن سازمانی در نزدیکی یک صنعت، نسبت به تامین در شهرهای مرکزی، از ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی موفقیت‌آمیز برخوردار نخواهد بود.

محمدحسین حسنی صدرآبادی، سارا مشفق،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۰ )
چکیده

امروزه تاثیر و اهمیت مسکن و نقش آن در اقتصاد کشور بر کسی پوشیده نیست. مسکن به عنوان یکی از نیازهای اساسی خانوارها که نه تنها به عنوان سرپناه بلکه به صورت یک دارایی مهم نیز تلقی می گردد و از ارزش بالای اقتصادی برخوردار می باشد. گسترش نرخ شهر نشینی بویژه در استان تهران با توجه به ویژگی های اقتصادی و سیاسی خاصی که دارد باعث شده است تا کالای مسکن در این استان جایگاه مهمی پیدا کند. در این مطالعه، ارتباط علی بین متغیرهای تاثیر گذار بر تقاضای مسکن با استفاده از داده های سری زمانی در دوره ۸۴- ۱۳۶۰ در مناطق شهری استان تهران، پس از تجزیه وتحلیل همگرایی آزمون های علیت گرنجر، هیسائو و سیمز به کار گرفته شده و اثر شوک ناشی از آن با مدل خودرگرسیون برداری تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان می دهدکه روابط علیت بین متغیرهای قیمت مسکن، تسهیلات بانکی، تعداد خانوارها و درآمد خانوارها با تقاضای مسکن برقرار است و قیمت مسکن، بیشترین تاثیر را در بی ثباتی تقاضا در دوره مورد بررسی داشته است.
جعفر قادری، کریم ا سلاملوئیان، سکینه اوجی مهر،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده

هدف این مقاله، بررسی تأثیر برخی از عوامل مؤثر بر سرمایه¬گذاری مسکن ایران طی دوره ۱۳۸۵:۴-۱۳۷۵:۳ است. در این راستا، از ترکیب دو الگوی مطرح شده در زمینه سرمایه¬گذاری مسکن و سبد دارایی و روش خود توضیح با وقفه های توزیعی (ARDL)، برای تحلیل همجمعی استفاده شده است. متغیرهای توضیحی شاخص قیمت مسکن، حجم نقدینگی، درآمد خانوار، هزینه ساخت و ساز، شاخص قیمت سهام، نرخ ارز، نرخ سود سپرده بانکی و قیمت سکه طلا در نظر گرفته شده است. نتایج حاکی از آن است که در بلند مدت، ضرایب متغیرهای شاخص قیمت مسکن، حجم نقدینگی، درآمد خانوار، هزینه ساخت و ساز، شاخص قیمت سهام و نرخ ارز، معنادار و مطابق انتظار بوده است. این در حالی است که معنادار نبودن ضرایب متغیرهای قیمت سکه و نرخ سود سپرده بانکی، بیانگر آن است که این دارایی ها نتوانسته اند به عنوان رقیب مسکن، نقش مؤثری بر میزان سرمایه گذاری مسکن داشته باشند
امیر رضا سوری، حسن حیدری، حسین افضلی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۱ )
چکیده

هدف این مقاله، بررسی رابطه بین نرخ‌ سود وام‌های بانکی و قیمت مسکن در ایران می‌باشد. در این راستا از چندین الگوی خودرگرسیونی برداری VAR استفاده شده است که شامل متغیرهای نرخ‌ سود وام‌های بانکی و متغیرهای حجم پول در گردش (شامل نرخ رشد پایه پولی و نرخ رشد نقدینگی) و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی سرانه به عنوان متغیرهای تعیین‌کننده طرف تقاضا و هزینه‌های خدمات ساختمانی و نیز ساخت مسکن جدید به عنوان متغیرهای تعیین‌کننده سمت عرضه می‌باشند. در این پژوهش با استفاده از داده‌های فصلی سال‌های ۸۶-۱۳۷۰ شش مدل مختلف برآورد گردید، و نتایج مدل‌ها نشان داد که با کاهش نرخ سود وام‌های بانکی هزینه استقراض از سیستم بانکی کاهش یافته و در نتیجه، تقاضا برای مسکن توسط خانوارها افزایش می یابد و به عبارتی، سیاست کنترل نرخ های سود تسهیلات بانکی که یکی از شیوه‌های سرکوب مالی در یک اقتصاد، است،‌ موجب انتقال منابع به بخش مسکن و فرار منابع از بخش بانکی خواهد شد.

دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

اهداف: آسایش فضای داخلی نه تنها از معماری ساختمان، بلکه از سازگاری فیزیولوژیک و تنظیمات رفتاری تاثیر می ­پذیرد. از آنجا که رفتار انسان‌ها نقش مهمی در تعادل حرارتی‌شان با محیط دارد موضوع پژوهش، رفتارهای سازگارانه ساکنان در ازای متغیرهای محیطی، معماری، فردی-جمعیتی و نقش عوامل موثر بر رضایت حرارتی ساکنان تعیین گردید. هدف، بررسی سازگاری حرارتی ساکنان ساختمان های مسکونی شهر رشت در زمستان برای صرفه‌جویی در مصرف انرژی است.

روش ­ها: این پژوهش،کاربردی و جمع­ آوری داده‌ها، حال­نگر و پرسش اصلی پژوهش، "کدام یک از الگوهای رفتاری ساکنان در ساختمان‌های ویلایی و آپارتمانی بر آسایش حرارتی و کاهش مصرف انرژی در دوره سرد سال تاثیرگذار هستند؟"می‌باشد. داده‌های مورد نیاز از طریق پرسشنامه­ و بررسی‌های میدانی تهیه و از مدل رگرسیونی دومتغیره و چندمتغیره برای تحلیل داده­ ها استفاده شد.

یافته ­ها: با توجه به استاندارد اشری (۱±)، درصد فراوانی ساکنان در محدوده آسایش به ترتیب ۸/۸۸ و ۳/۸۴ برای ساختمان­های ویلایی و آپارتمانی بدست آمد. سازگاری ساکنان خانه‌های ویلایی به میزان ۹/۴ و ۹/۱+ و ساکنان واحدهای آپارتمانی ۱/۲- و ۸/۰ درجه سانتی­گراد از حد پایین و بالای دامنه استاندارد آسایش (۲۱ تا ۲۵) می‌باشد. ساکنان از رفتارهای سازگارانه متعددی که نشانگر اولویت بهره‌گیری از راهکارهای غیرفعال در مقابل راهکارهای فعال بود، برای کسب آسایش حرارتی بهره می­ بردند.

نتیجه­ گیری: نتایج مدل رگرسیون چندگانه نشان داد فاکتورهای محیطی در خانه‌های ویلایی و فردی-جمعیتی در آپارتمان‌ها بیشترین تاثیر را در آسایش حرارتی دارند. بهره‌گیری از نتایج این پژوهش می­تواند در طراحی فضاهای مسکونی مناسب‌ و منعطف‌تر، مفید واقع شده و به کاهش مصرف انرژی منجر گردد

دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده

برنامه‌ریزی مجموعه‌ای از فعالیتهاست که منجر به تصمیم گیری درباره تخصیص منابع برای رسیدن به هدفی در آینده می شود. تأکید به داشتن «هدف» در برنامه‌ریزی، هسته مرکزی و تعیین‌کننده این مباحث است؛ زیرا برنامه‌ریزی به طور اساسی بدون «هدف» معنای بیرونی ندارد و در برنامه‌ریزیهایی همچون برنامه مسکن، گروه هدف شامل همه آنانی است که تأمین سرپناه‌ آنها موضوع برنامه است ، بویژه آنهایی که به حمایت بیشتری نیازمندند و قادر به حضور بدون حمایت برنامه در بازار مسکن نیستند. به همین سبب نیز در ارزیابی موفقیت یک برنامه، مهمترین سنجه، میزان پوشش دهی گروه هدف است. اما این کار مشروط به ارائه تعریف درست از گروه هدف و دسته بندی آنها بر حسب ویژگیهایی است که آنها را از هم متمایز می سازد. «هدف‌گرایی» برنامه نیز در میزان پوشش دهی همان گروه هدف آزموده می‌شود. الزام برنامه های مسکن برای دستیابی به تعریف دقیق و روشن از گروه هدف به دلیل نیاز به تدارک اقدامات لازم و پیش بینی برنامه های اجرایی مناسب با شرایط، نیازها و الگوهای تقاضای خاص آنهاست؛ زیرا بازار مسکن به سبب شرایط خاص خود قادر به پوشش دادن تقاضاهایی که الزامات حضور در آن را ارضا نکنند، نیست و نظام برنامه‌ریزی کشورمان درطول دوره های برنامه‌ریزی (۱۳۲۷-۱۳۸۳) در آن ناموفق ارزیابی می شود. مقاله حاضر به موضوع تغییر در ساخت جمعیتی کشور طی دهه‌های گذشته پرداخته و میزان هماهنگی و همراهی نظام برنامه ریزی مسکن با این تحول ساختاری را در به دست دادن تعریفی دقیق از «گروه هدف» برنامه بررسی می کند همچنین میزان انطباق نظام برنامه ریزی را با تحولات ساختاری جمعیت و خانوار کشور دراین شش دهه مورد توجه قرار می دهد . مطابق یافته‌های این بخش از مطالعه، نظام برنامه‌ریزی نسبت به تحول وسیع و گسترده‌ای که در ساختار جمعیتی به وقوع پیوسته بی‌اعتنا مانده و به تغییر عمده در ویژگیهای گروهی که نیاز اصلی به مسکن را تشکیل می‌دهند، عکس‌العملی متناسب تدارک ندیده است. این امر بویژه زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که بدانیم جوانان به سبب شرایط خاص خود بسیاری از شرایط اصلی ورود به بازار مسکن را ارضا نمی‌کنند و قادر به حضور در بازارهای کنونی مسکن نیستند. این پدیده به رغم افزایش سهم ‌خود در جمعیت کشور رخ داده است، بنابراین بی‌توجهی برنامه در ارائه تعریفی ویژه از آنان به عنوان «گروه هدف» نتایج دامنه‌داری در پی خواهد داشت که حاصل‌ بی‌اعتنایی به اصل مهم و تعیین‌کننده «هدف گرایی» در برنامه‌ریزی مسکن است.

دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده

اهداف: حیاط در گذشته نقش بسیار پررنگ‌تری نسبت به امروز ایفا می‌کرده ‌است. پس از تغییرات در ساختار جامعه، خانه و حیاط دستخوش تحولاتی شد. پژوهش حاضر درصدد بررسی این تحولات و دلایل وقوع آن در طی دوران معاصر بوده است.

روش‌ها: جمع‌آوری اطلاعات این پژوهش به‌صورت کتابخانه‌ای است.

یافته‌ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که در گذشته حیاط به‌عنوان عنصر سازمان‌دهنده به فضاهای خانه، عنصری برای تأمین نور و تهویه فضاها، ارتباط‌دهنده با طبیعت و فراهم‌کننده فضای مناسب برای آسایش خانواده و برگزاری مراسم‌ها بوده ‌است. اما نقش حیاط در خانه‌های امروز صرفاً فضایی واسط بین خانه و معبر، حرکت اتومبیل‌ها و گاهی دارای چند باغچه‌ی کوچک برای استفاده بهینه از فضاهای باقی‌مانده از مسیر حرکتی اتومبیل است.

نتیجه‌گیری: با توجه به تغییر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی جامعه، مطمئناً احیای عین‌به‌عین فضای حیاط‌های سنتی برای جامعه‌ی امروز کاری عبث، اشتباه و تصمیمی احساسی است. به نظر می‌رسد که همان حیاط‌های سنتی در ساختار جدیدِ شهری که خانه‌ها بر هم اشراف دارند، به ارتفاع و بالای برج‌ها (بام‌های سبز) که اشرافی بر آن نیست، برده شده است. علت این تغییرات را می‌توان سیر تحولات ایجاد شده در همه‌ی ابعاد جامعه، از دوران قاجار دانست. با توجه به این تحولات، روابط و مفروضات دنیای سنت توان حیات را در دنیای معاصر نداشتند. با تغییر کالبدهای ادراکی انسان معاصر، کالبدهای محیطی او نیز تغییر کرد. خانه به‌ عنوان مرتبط‌ترین فضا با انسان، دستخوش تغییرات اساسی شد و حیاط به ‌عنوان یکی از مهم‌ترین فضاهای آن، از این تغییرات مصون نبوده است.

دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

اهداف: به کارگیری از شبکه هوش مصنوعی و داده کاوی الگوی غیرشکلی بناهای ارزشمند تهران در فاصله دهه۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ هدف اصلی پژوهش است که در ده بنای شاخص دوره ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ شمسی شهر تهران اجرا می شود.

روش ها: در مطالعه حاضر، روش تحقیق مورد استفاده بر حسب هدف، کاربردی توسعه­ای و تکنیک مطالعه بر حسب روش و ماهیت، توصیفی ـ پیمایشی می­باشد. در این پژوهش، از شبکه هوش مصنوعی MLP و خوشه بندی به منظور اعتبارسنجی تحلیل غیرشکلی پلان های بناهای مسکونی دوره ۱۳۳۰-۱۳۵۰ بهره گرفته شده است. داده‌ها به طور تصادفی به سه مجموعه تقسیم شدند که ۷۰ درصد از داده‌ها برای آموزش، ۱۵ درصد برای اعتبارسنجی و ۱۵ درصد برای آزمون استفاده شد.

یافته ها: باتوجه به تحلیل صورت گرفته و تطابق با تحلیل های غیرشکلی، نتایج نشان می دهد که پلان های منتخب از نظر غیرشکلی، به ترتیب دارای ۱۵ مولفه، ۱۴ مولفه، ۱۳ مولفه و ۱۱ مولفه ای می باشند. که دقیقا منطبق بر جداول تحلیلی غیرشکلی پلان است. بدین سبب، نتایج تحلیلی غیرشکلی پلان ها توسط هوش مصنوعی اعتبارسنجی و صحت گذاری شده است.

نتیجه گیری: معاصرسازی بنا و حفظ بناهای تاریخی برای اکثریت مردم حایز اهمیت بوده و نتایج این پژوهش نشان داد که با استفاده از شبکه هوش مصنوعی، می­توان مولفه‌های غیرشکلی و پنهان موجود در پلان­های دوره مذکور را یافته و در پلان‌های مسکونی امروزی به کار برد. استفاده از فناوری­های روز به مانند هوش مصنوعی، در جهت خوشه بندی و شناسایی روابط پنهان پلان‌ها می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشند.

صفحه ۱ از ۳    
اولین
قبلی
۱