جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای مدل Ardl
دکتر اسماعیل پیش بهار، خانم شیدا بداق، دکتر قادر دشتی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده
امروزه در موضوعات اقتصادی و بازرگانی، پیشبینی بهعنوان یکی از مهمترین شاخصههای علمی، روز به روز پیشرفت میکند و پیشبینی متغیرهای کلان اقتصادی برای برنامهریزان و سیاستگذاران و واحدهای اقتصادی، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بخش کشاورزی، بهعنوان بخش تولیدکننده محصولات راهبردی و تأمین کننده مواد غذایی مورد نیاز جمعیت رو به رشد جامعه، تأثیر زیادی در بسیاری از تصمیمگیریهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد. با توجه به اهمیت بخش کشاورزی در اقتصاد کشور و نیز وجود عوامل تأثیرگذار متفاوت و غیرقابل کنترل، سعی میشود از روشهایی در پیشبینی استفاده شود که بهواسطه آنها، تخمین به واقعیت نزدیک و خطا بسیار کم باشد تا رشد اقتصادی این بخش را بهدرستی پیشبینی کرده و سیاستها و برنامههای لازم برای بهبود جایگاه این بخش، طرحریزی شود. در این مقاله، از الگوی دادههای ترکیبی با تواتر متفاوت (MIDAS) که اخیراً گسترش زیادی داشته، به پیشبینی رشد ارزشافزوده بخش کشاورزی پرداخته شده است. مقایسه پیشبینیهای ارائه شده توسط الگوی برآورد شده برای رشد ارزشافزوده بخش کشاورزی با دادههای واقعی، حاکی از قدرت پیشبینی دقیق الگو است. این الگو، نرخ رشد ارزش افزوده بخش کشاورزی را برای سالهای ۱۴۰۰-۱۳۹۶ به ترتیب، ۲۱۵/۳، ۵۳/۲، ۹۲/۲، ۲۹/۵ و ۹۹/۵ درصد پیشبینی کرده است.
دکتر مهدی شعبان زاده خوشرودی، دکتر امید گیلان پور، دکتر ابراهیم جاودان، دکتر محسن رفعتی،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
بهدنبال تشدید تلاطمهای ارزی از اواخر سال ۱۳۹۶، ستاد اقتصادی دولت برای مقابله با آثار این رویداد و مدیریت بازار ارز، از ابتدای سال ۱۳۹۷، به اختصاص ارز ترجیحی با نرخ ۴۲۰۰ تومان برای هر دلار آمریکا جهت واردات کالاهای اساسی اقدام کرد. هدف اصلی اجرای این سیاست، ممانعت از سرایت التهابات ارزی به بازار کالاهای اساسی مورد نیاز مردم و منتفع کردن دهکهای پایین جامعه عنوان شده بود. با این حال، امروزه باگذشت سه سال از اجرای این طرح، بسیاری از کارشناسان معتقدند که اجرای سیاست یارانه ارز ترجیحی، هزینههای زیادی را به دنبال داشته و به علت ناکامی در کنترل افزایش قیمتها، نتوانسته است ثبات مصرف مواد غذایی هدف را بین خانوارها تضمین کند. در مقابل، موافقان اجرای این سیاست، معتقدند که تأثیر سیاست ارز ترجیحی در کنترل نوسانات و رشد قیمت محصولات در بازار نهایی و درنهایت، مصرف خانوارها، قابل ملاحظه بوده است. از این رو، همواره این پرسش در محافل علمی و سیاسی کشور مورد بحث بوده که آیا یارانه پرداختی در قالب سیاست ارز ترجیحی به مصرفکننده نهایی رسیده و بر سطح مصرف او اثر معنیدار داشته است؟ با این رویکرد، پژوهش پیشرو، به ارزیابی اثر سیاست ارز ترجیحی بر مصرف مواد غذایی در مناطق شهری ایران پرداخته است. جهت دستیابی به این هدف، ابتدا با بهکارگیری مبانی نظری در مطالعات مختلف، مدل نظری تحقیق حاضر تبیین شد. شایان ذکر است که اطلاعات مورد نیاز برای مطالعه طی دوره زمانی ۹۹-۱۳۸۴ جمعآوری و در قالب مدل ARDL-PANEL تحلیل شدند. نتایج، نشان داد که اگرچه سیاست ارز ترجیحی بر مصرف خانوار، اثر مثبت و معنیدار داشته اما این تأثیر، قابل توجه نبوده است. ضمن آنکه بر اساس نتایج، شاخص قیمت گروههای غذایی و نوسانات نرخ ارز بر مصرف مواد غذایی در کوتاهمدت و بلندمدت، اثر منفی و در مقابل، افزایش درآمد خانوارهای شهری بر مصرف مواد غذایی در کوتاهمدت و بلندمدت، اثر مثبت و معنیدار دارند. درنهایت نیز نتایج حاصل از جزء ضریب تصحیح خطای پانل، نشان میدهد که به دلیل سرعت پایین تعدیل، آثار شوکهای ارزی، ماندگاری بالایی در اقتصاد ایران دارند.
مجید آقایی،
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
یکی از عوامل تأثیرگذار بر رشد اقتصادی در کشورهای مختلف، توسعۀ مالی است. رابطۀ توسعۀ مالی و رشد اقتصادی تحت تأثیر ویژگیهای مختلف و ساختار اقتصادی کشورها قرار دارد. یکی از عواملی که میتواند بر این رابطه تأثیرگذار باشد، فراوانی منابع طبیعی و میزان وابستگی به آن است. براساس ادبیات اقتصادی، فراوانی منابع طبیعی از طریق تأثیرگذاری بر بهرهوری و درنتیجه تأثیر بر روند انباشت سرمایه توسط نهادهای مالی و نحوۀ تخصیص بهینۀ منابع مالی، میتواند بر رابطۀ توسعۀ مالی و رشد اقتصادی در کشورهای برخوردار از منابع طبیعی تأثیرگذار باشد. در این مطالعه تأثیر فراوانی منابع طبیعی بر رابطۀ بین رشد اقتصادی و توسعۀ مالی از کانال بهرهوری در ایران با استفاده از دادههای سری زمانی بهصورت سالیانه ط ی سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۹۹ و با استفاده از تخمینزن ARDL مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که توسعۀ مالی تأثیر مثبت و معنادار بر بهرهوری کل عوامل طی دوره مورد بررسی در ایران داشته است، ولی درنهایت، تأثیر معناداری بر رشد اقتصادی نداشته است. زیرا فراوانی منابع طبیعی (درآمدهای نفتی) باعث کاهش تأثیر مثبت توسعه مالی بر بهرهوری گردیده و درنتیجه موجب تضعیف رابطه بین توسعۀ مالی و رشد اقتصادی طی دوره مورد بررسی در ایران شده است. بر این اساس میتوان فرضیه نفرین منابع (نفرین نفت) طی دوره مورد بررسی در ایران را تأیید کرد. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق، جهت دادن منابع مالی به سمت سرمایهگذاریهای مولد و با بهرهوری بالا و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و متنوع کردن راههای کسب درآمد در کشور ایران توصیه میگردد.