جستجو در مقالات منتشر شده
۲ نتیجه برای سیاست انرژی
محسن رنانی، علیمراد شریفی، رحمان خوش اخلاق، مصطفی دین محمدی،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۸ )
چکیده
در این مقاله موضوع استفاده بهینه از دارایی منابع گاز ایران در مقاطع بین زمانی و بین کاربرد های مختلف، ارزش سایه ای تخصیص ها و انتخاب های مختلف در توسعه منابع گاز در یک دوره بلند مدت مورد بررسی قرار گرفته است. با تعریف یک تابع رفاه اجتماعی، تخصیص گاز به مصارف داخل، تزریق، صادرات یا ذخیره و انتقال بین زمانی دوره های بهره برداری از منابع گاز در قالب یک مدل برنامه ریزی پویای غیر خطی، مدل سازی شده و اولویت های تخصیص گاز و مقدار مصارف گاز در بخشهای مختلف در دوره۱۴۱۰-۱۳۸۵ مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
نتایج نشان می دهد: اولویت و مقدار بهینه تخصیص گاز به مصارف مختلف در سالهای آینده تابعی از محدودیت های تولید گاز، سیاست انرژی، نرخ تنزیل، هدف گذاری تزریق برای حفظ فشار مخازن، فشار افزایی متوسط یا بالای مخازن نفت و واردات گاز است. در نرخ تنزیل های پایین، تزریق گاز بر صادرات گاز اولویت مطلق دارد. در این حالت تخصیص گاز به تزریق اولویت پیدا می کند و مازاد گاز به صادرات تخصیص می یابد؛ ولی در نرخ تنزیل های بالاتر، تزریق گاز اولویت مطلق بر صادرات گاز ندارد و مقدار بهینه دو متغیر، همزمان تعیین می شود.
اگر رشد مصارف نهایی داخلی گاز به صورت تداوم رشد مصرف موجود (متوسط مصرف ۱۱ سال گذشته) تداوم یابد، نتایج نشان می دهد که در سالهای مورد بررسی امکان تخصیص گاز به تزریق متناسب با سناریوی حفظ فشار موجود مخازن و صادرات گاز وجود نخواهد داشت و کشور با تراز منفی گاز مواجه خواهد بود.
نتایج تحلیل سناریوهای مختلف این مطالعه نشان می دهد که تبدیل شدن ایران به صادرکننده بزرگ گاز در دو دهه آینده، سازگار با حداکثر سازی منافع اقتصادی بهره برداری و تخصیص ذخایر گاز کشور نیست.
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده
در سالهای پیشین بخش خانگی حدود یکسوم کل مصرف برق را بهخود اختصاص داده و این مسئله، تمرکز بر رفتار مصرفی افراد را در سیاستگذاری انرژی کشور برجسته ساخته است. هرچند تاکنون ابزارهای متنوعی برای مداخله بر رفتار طراحی شده است، بااینحال وجود مشکلات فراوان در بخش انرژی نشان میدهد که درک رفتارها، چگونگی تغییر و مدیریت آن در سطح سیاستگذاری ملی، بهشکلی نادقیق و ناقص دنبال شده است. این پژوهش، با درگرفتن رویکرد کیفی و با چرخش از تمرکز بر شناسایی عوامل مؤثر بر رفتار مصرفکننده، به سمت حکمرانی رفتار، سیاستگذاران این حوزه را هدف گرفته تا به بررسی نحوه مدیریت و هدایت رفتار مصرف انرژی در کشور بپردازد. جمعآوری دادهها از طریق مصاحبه با مدیران صنعت برق و تجزیهوتحلیل آنها با تحلیل مضمون انجام شد. از مهمترین یافتههای پژوهش وجود دو نوع شکاف درونبخشی و بینبخشی در سیاستهای فنی و رفتاری بود که نیاز به تغییر رویکرد و قالببندی دوباره سیاستها را در جهت ایجاد یکپارچگی و توازن در حکمرانی رفتار مصرف انرژی هشدار میدهد. این مقاله تأکید میکند بهرهگیری از بینشهای رفتاری در حکمرانی، تنها محدود به استفاده از ابزارهای رفتاری برای کمک به حل مسائل این حوزه نیست بلکه نیازمند ارتقای ادراک سیاستگذاران از مسائل سیاستی براساس بینشهای رفتاری است.