جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱ نتیجه برای رتبه‌بندی


دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده

هدف پژوهش: کسب‌وکارهای خانگی از پیشینه تاریخی برخوردار است. با ظهور فضای مجازی بسیاری از افراد به دلایل مختلف شروع به ایجاد کسب‌وکار در محیط خانه خود نموده ­اند. این تغییر و تحول نه­تنها در خانه و خانواده بلکه در شهر نیز تأثیرات آشکار و نا آشکار زیادی در پی داشته است. پژوهش پیش رو بر تعیین رتبه‌بندی مؤلفه‌ها و شاخص­های تأثیرپذیر توسعه پایدار از کسب‌وکارهای خانگی جهت تعیین اولویت آنها متمرکز است.
روش پژوهش: روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی با روش کمی و نتایج کیفی و امتیازدهی بر پایه نظرات ۳۵ نفر از خبرگان به جهت‌گیری نتایج پرسشنامه تخصصی، شکل گرفته است. در خاتمه ۲۵ مؤلفه و ۹ شاخص زیرمجموعه بعد اجتماعی توسعه پایدار شهری بر اساس سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ با استفاده از پرسشنامه ساختاریافته و تحلیل آن با نرم‌افزارهای EXCEL و SPSS می‌کوشد تا متغیرهای مرتبط را طبقه‌بندی و اولویت‌بندی کند تا در تصمیم‌گیری‌های آینده کشورها مورد استفاده قرار گیرند.
یافته‌های پژوهش: مؤلفه‌های توانمندسازی اجتماعی، سوادآموزی ، آموزش با کیفیت ، مسئولیت‌های اجتماعی اعتماد اجتماعی، توسعه نیروی انسانی، اعتماد اجتماعی، میزان جرایم ، توسعه محله‌ای ، جریان سازی اجتماعی با تأثیرپذیری قوی و شاخص‌های آموزش، شهرها و جوامع پایدار، امنیت اجتماعی، سرمایه اجتماعی به‌عنوان اثر پذیرترین شاخص‌ها در اولویت قرار دارند.
نتیجه‌گیری: نتایج عمده پژوهش نشان داد، مشاغل خانگی اعم از آنلاین و غیر آنلاین، بر اساس نتایج پژوهش به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر بعد اجتماعی توسعه پایدار اجتماعی شهری تأثیر قابل‌توجهی دارد و پیشنهاد می‌شود در برنامه‌های توسعه کشورها با اولویت بالاتری طرح‌ریزی شود.

دوره ۸، شماره ۲۰ - ( ۹-۱۳۸۳ )
چکیده

یکی از مهمترین ابزارهای تعیین نقاط قوت، ضعف عملکرد، شناسایی فرصتها و تهدیدهای بیرونی شرکتها، رتبه‌بندی شرکتها است. از جمله مشکلات اساسی روشهای موجود رتبه‌بندی شرکتها، تأکید عمده آنها تنها بر یک شاخص اصلی نظیر فروش یا درامد و عدم جامعیت آنها است. به عبارتی دیگر، این روشها به‌جای تعیین برترین شرکتها، حجیمترین و بزرگترین آنها را تعیین می‌کنند. این مقاله درصدد رفع مشکل فوق از طریق ارائه مدل جامع رتبه‌بندی شرکتها، مبتنی بر عملکردشان است. اگر چه مدل پیشنهادی، بر اساس مدل ارزیابی متوازن شرکتها (BSC) طراحی شده، ولی تفاوتهای عمده‌ای با آن دارد. در مدل پیشنهادی، پس از مطالعه جامع ادبیات تحقیق، جهت تبیین جامعتر عملکرد شرکتها و تعیین دقیقتر نقاط قوت و ضعف شرکتها، به جای ۴ مؤلفه مذکور در مدلهای BSC از شش مؤلفه اصلی بهره گرفته شده است. این مؤلفه‌ها عبارتند از: مالی، فرایندهای داخلی، مشتری، توسعه و نواوری، نیروی انسانی و مدیریت. با مطالعه جامع ادبیات تحقیق، ۴۲۲ شاخص عملکردی جهت ارزیابی و رتبه‌بندی استخراج شد. با توجه به تعدد شاخصها و جهت امکانپذیر کردن قضاوت نهایی و جمعی در خصوص رتبه نهایی هر شرکت از مدل تصمیم‌گیری چند شاخص بهره گرفته شد. براساس داده‌های بازار بورس اوراق بهادار تهران در خصوص تعدادی از شرکتهای خودروساز عمده ایران و با بهره‌گیری از تکنیک وزندهی آنتروپی شانون و تاپسیس ، مدل پیشنهادی مورد آزمون عملی قرار گرفت و نتایج آن در انتهای مقاله ارائه شد. جامعیت مؤلفه‌ها و شاخصهای پیشنهادی در کنار امکان بهره‌گیری از مدلهای تصمیم‌گیری چند شاخصه، عمومیت و قابلیت کاربرد آن در ارزیابی جامع عملکرد و رتبه‌بندی شرکتهای سایر صنایع کشور (غیر از صنعت خودروسازی) را نیز ممکن و میسر کرده است.

دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۶ )
چکیده

دسـتیابی به سرآمدی و اجـرای بهـبود مسـتمر یکـی از دغـدغه‌های اصـلی سـازمانهای امروزی برای بـقا در بـازار‌های رقابـتی اسـت. مدلهای سرآمدی به سازمانها کمک می‌کنند تا نیاز‌های اصلی جامـعه و مشـتریان خـود را بـه بهـترین شـکل مـمکن بـرآورده کنـنـد. سـازمانها برای مقایسه خود با رقبا نـیاز دارنـد تـا یـک روش سـاخـتار یافتـه و قابـل اعتـماد در اختـیار داشـته باشند و براساس نتایج مقایسه تصمیم‌گیری کـنند. در این مقاله ابتدا مهمترین مدلهای سرآمدی به طـور اجمالی بررسی می‌شـوند. سـپس شـرکتهای قطعه‌ساز خودرو براساس سطوح سرآمدی کـسب شده و با اسـتفاده از روش PROMETHEE رتـبه‌بندی می‌شوند. اهداف اصلی این مقاله به این شرح می‌باشـند: هـدف اول، شناسایی سطوح سرآمدی شرکتهای قطعه‌ساز؛ هدف دوم، رتبه‌بندی آنـها با استفاده از روش PROMETHEE، و در نهایت هدف سوم، معرفی این روش به عنوان یکی از قوی‌ترین روشهای تصمیم‌گیری چـند معیاره بـرای استفاده‌های آتی.

دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده

یکی از راههای کاهش خطرپذیری در فرایند سرمایه‌گذاری روی اوراق بهادار خرید سبد سهام است. در این مقاله از دو معیار Z و G برای تشکیل سبد سهام استفاده شده است. متغیرهای بنیادی استفاده شده در این مقاله، ضریب Z میزان سلامت مالی شرکت و G نرخ رشد سود خالص شرکت را نشان می‌دهد. بر این اساس سهام ۱۵۳ شرکت در بورس تهران در دو الگوی ۹ و ۱۲ سبدی برحسب بتا و بازده در طول دوره ۵ ساله رتبه‌بندی شدند. نتایج نشان می‌دهد که همخوانی بین رتبه سبدها برحسب شاخصهای خطرپذیری و بازده در الگوی ۹ سبدی بیش از الگوی ۱۲ سبدی است. همچنین میزان همخوانی بین رتبه سبدها برحسب شاخص بازده بیش از همخوانی رتبه‌ها برحسب شاخص بتا است. در الگوی ۹ سبدی برحسب میانگین بازده، سبد ۱G ۲Z بالاترین رتبه، را دارد. یعنی بالاترین نرخ بازده را داشته است. از لحاظ میانگین بتا سبد ۱G۲Z بالاترین رتبه، یعنی کمترین بتا را دارد.

دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

دانش بهعنوان یکی از عوامل موفقیت سیستم بانکی بسیار موردتوجه است. ازاینرو بانکها سعی بر مدیریت مؤثرتر و کارآمدتر دانش موجود در سازمان بهمنظور بهبود عملکردشان دارند. همچنین بانکها باتوجهبه نقش مهم تحول دیجیتال در پیشرفت سازمانها تلاش میکنند با تمرکز و توجه بیشتر بر این حوزه و حرکت به سمت بانکداری دیجیتال نهتنها سهم بازار خود را حفظ کرده بلکه از رقبای خود پیشی بگیرند. از همین رو تلاش شده است تا با شناسایی ابعاد مؤثر مدیریت دانش که بر پذیرش بانکداری دیجیتال تأثیرگذار هستند، به رتبهبندی این عوامل پرداخته شود تا مدیران صنعت بانکداری بتوانند باتوجهبه سطح تأثیر این عوامل، درخصوص تقویت میزان استفاده از آنها در افزایش سطح پذیرش بانکداری دیجتیال از سوی مشتریان خود اقدام کنند. در مرحله اول این پژوهش، پرسشنامه طراحیشده ابعاد مؤثر مدیریت دانش بر پذیرش بانکداری دیجیتال بهوسیله خبرگان بانکی که در حوزه مدیریت دانش، فناوری اطلاعات و بانکداری دیجیتال فعال هستند، تکمیل شد. پس از بررسی نظرات خبرگان با استفاده از روش دلفی پرسشنامه مقایسات زوجی طراحی شد و درنهایت با استفاده از روش دیماتل ابعاد مؤثر مدیریت دانش بر پذیرش بانکداری دیجیتال رتبهبندی شدند. ازآنجاییکه هدف روش دیماتل مشخصکردن نحوه نفوذ عناصر بر یکدیگر است، در بررسی شاخصهای کل، شاخص فناوری اطلاعات با بیشترین مقدار، بهطور قطع یک نفوذکننده قوی و شاخص اربابرجوع با کمترین مقدار، تحت نفوذ سایر عوامل قرار دارند.


دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۸۸ )
چکیده

با توجه به نقش و جایگاه مناطق آزاد تجاری ـ صنعتی در تعامل با اقتصاد جهانی، توجه ویژه به چنین مناطقی ضرورت یافته و رتبه‌بندی و اولویت‌بندی فعالیتهای اقتصادی آنها از اهمیت خاصی برخوردار می‌شود، از این رو در این مقاله به‌منظور تخصیص هر چه بهینه‌تر منابع اقتصادی کشور، اولویت‌بندی مناطق آزاد با استفاده از روشهای تصمیم‌گیری چندمتغیره برای سال ۱۳۸۳ مورد آزمون قرار گرفته و سپس به‌منظور ترکیب بهینه نتایج تکنیکهای به‌کار رفته با استفاده از روشهای مختلفی چون (بوردا، کوپلند و پوزت) رتبه‌بندی نهایی مناطق صورت گرفته است. نتایج به‌دست آمده از ترکیب روشهای مذکور حاکی از آن است که منطقه آزاد کیش از بالاترین رتبه برخوردار بوده و پس از آن به ترتیب مناطق آزاد قشم و چابهار قرار دارند، از این رو می‌توان به افزایش سرمایه‌گذاریهای خارجی و دستیابی به بازار جهانی و منطقه‌ای با استفاده از این رتبه‌بندی توجه کرد.

دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

تحلیل پوششی داده ها (DEA) یک رویکرد داده ای برای ارزیابی عملکرد مجموعه ای از موجودیت های متجانس به نام واحدهای تصمیم گیری (DMUها) است، که عملکرد آنها بر اساس اندازه های متعدد مشخص می شود. DEAی سنتی که مبتنی بر مفهوم مرز کارآیی است، بهترین نمره ی کارآیی را تعیین می کند که می توان به هر یک از DMUها اختصاص داد. DMUها بر اساس این نمرات به عنوان کارآی DEA (کارآی خوشبینانه) یا غیرکارآی DEA (غیرکارآی خوشبینانه) تقسیم بندی می شوند، و DMUهای کارآی DEA، مرز کارآیی را مشخص می کنند. رویکرد مشابهی وجود دارد که از مفهوم مرز ناکارآیی برای تعیین بدترین نمره ی کارآیی نسبی که می توان به هر DMU اختصاص داد، استفاده می کند. DMUهای واقع روی مرز ناکارآیی به عنوان ناکارآی DEA یا ناکارآی بدبینانه تعیین می شوند، و آنهایی که روی مرز ناکارآ نیستند، به عنوان غیرناکارآی DEA یا غیرناکارآی بدبینانه اعلام می شوند. در این مقاله، این بحث مطرح می شود که هر دو کارآیی نسبی را باید با هم در نظر گرفت، و هر رویکردی که فقط یکی از آنها را در نظر گرفته باشد، دچار سوگیری خواهد بود. برای اندازه گیری عملکرد کلی DMUها، پیشنهاد می شود که هر دو کارآیی را در قالب یک بازه ادغام کنیم، و مدل های DEAی پیشنهادی برای اندازه گیری کارآیی را مدل های DEAی کراندار می نامیم. به این ترتیب، بازه ی کارآیی تمام مقادیر ممکن کارآیی را که منعکس کننده ی دیدگاه های مختلف هستند، در اختیار تصمیم گیرنده قرار می دهد. یک مثال عددی در مورد شرکت های گاز ایران با استفاده از مدل های DEAی پیشنهادی بررسی می شود، تا سادگی و سودمندی آن را نشان دهند.

دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۲ )
چکیده

پیشینه تاریخی، آسیب پذیری بالای کشور ایران دربرابر مخاطرات طبیعی، به ویژه زلزله را بیان می کند. استان قزوین هم از مناطق زلزله خیز بوده و آسیب های زیادی را در گذر زمان متحمل شده است. برای بیان راهکارهای کاهش آسیب ها، رتبه بندی میزان آسیب پذیری امری ضروری است. بنابراین، پژوهشگران برآن اند ضمن تبیین آسیب پذیری به صورت موردی در استان قزوین، به این سؤال اساسی پاسخ دهند که رتبه بندی آسیب پذیری مناطق روستایی قزوین دربرابر زلزله چگونه است. برای عملیاتی کردن اهداف، نخست شاخص های مناسب جهترتبه بندی آسیب پذیری شناسایی شدند، سپس اطلاعات به شیوه اسنادی و مطالعات کتابخانه ای گردآوری، و در مرحله بعد با استفاده از تکنیک TOPSIS، مناطق روستایی رتبه بندی شدند.یافته های تحقیق نشان می دهد روستاهای شهرستان های قزوین و بوئین زهرا دارای بیشترین میزان ریسک هستند. پژوهشگران با بهره گیری از ۶۹ گویه مرتبط با کاهش آسیب پذیری در قالب طیف لیکرت، با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی طبقه ای در سطح ۲۹ روستا و نزد ۳۸۶ نفر از خانوارهای ساکن روستایی شهرستان با اولویت بالاتر ریسک (قزوین)، پیشنهادهایی را در چارچوب تکنیک سوات برای کاهش آسیب پذیری مطرح کردند.    

دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

یکی از راههای دستیابی به توسعه متوازن شهری، توزیع عادلانه خدمات در مناطق مختلف شهر است. نابرابری در نحوه ی توزیع خدمات، تأثیر قابل توجه ای بر سازمان فضایی و هزینه های مدیریت شهری دارد. بنابراین آمایش و ساماندهی فضا به منظور مدیریت بهینه شهری، توزیع عادلانه امکانات و خدمات شهری را ضروری ساخته است. در مقاله حاضر مناطق هشت گانه شهر اهواز از لحاظ برخورداری از شاخص¬های توسعه شهری مورد بررسی قرار گرفته است. رویکرد حاکم بر این مقاله توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع اسنادی و هم چنین بهره گیری از روش "تحلیل تصمیم گیری چند متغیره" ( الکتر) بر اساس ۱۲ شاخص توسعه شهری است. به منطور وزن دهی معیارها نیز از مدل AHP استفاده شده است. نتایج مقاله نشان می دهد که توزیع منابع و امکانات شهر اهواز متناسب با توزیع جمعیت مناطق نیست. مناطق ۳ و ۴ از لحاظ برخورداری از شاخص های مورد نظر، توسعه یافته و روبه توسعه و منطقه ۵ با دارا بودن رتبه شش در پایین ترین سطح توسعه قرار دارد. که این امر موجب وابسته شدن مناطق با سطح توسعه پایین به مناطق برخوردار شده و به تبع آن شکاف اجتماعی و اقتصادی سیستم شهری را در پی داشته است.
دکتر علی شهنوازی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

در این پژوهش، با استفاده از الگوهای کلاسیک و توسعه‌یافته رهیافت تحلیل پوششی داده‌ها، مرزهای کارآیی و ناکارآیی برای ۲۹ محصول زراعی آبی تعیین، و جایگاه نسبی محصولات از لحاظ کارآیی درآمدی و سودآوری مشخص شد. داده‌های پژوهش، شامل اطلاعات هزینه­ای نهاده­های مورد استفاده در مراحل آماده­سازی، کاشت، داشت و برداشت، به همراه اطلاعات درآمدی و سودآوری می­باشد و متعلق به سال زراعی ۹۴-۱۳۹۳ است که از نشریات وزارت جهاد کشاورزی استخراج گردید. نتایج نشان داد که در رویکرد نهاده گرا، برای درآمد ناخالص، کارآیی در بازه ۲۶۹۸/۰ الی ۸۷۶۰/۰ قرار داشته و به‌طور متوسط در بهترین حالت، ۴/۱۲ درصد و در نامساعدترین وضعیت، ۰۲/۷۳ درصد بیشتر از نهاده‌ها استفاده می‌گردد. نامطلوب‌ترین وضعیت در حالت خوش‌بینانه را محصول جو و در وضعیت بدبینانه محصول سیب‌زمینی به خود اختصاص داده است. برای سود ناخالص، میانگین امتیاز کارآیی در وضعیت خوش‌بینانه و بدبینانه، به ترتیب ۶۳۵۳/۰ و ۱۹۹۷/۰ بود که حداقل آن، متعلق به جو (خوش‌بینانه) و سیب‌زمینی (بدبینانه) است. در رویکرد ستانده گرا، میانگین ناکارآیی برای درآمد ناخالص در بازه ۲۸۰۵/۰ الی ۸۶۹۸/۰ بوده و به ترتیب، امکان کاهش درآمد به میزان ۹۵/۷۱ و ۰۲/۱۳ درصد را نشان می­داد. در مورد سود ناخالص، ناکارآیی خوش‌بینانه و بدبینانه، به ترتیب ۱۵/۱۸ و ۴۰/۵۵ درصد محاسبه شد. طبق نتایج در کلیه الگوها، جو کمترین کارآیی یا بیشترین ناکارآیی را داشت.
 

دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

با توسعه اقتصادی و افزایش جمعیت نیاز به انرژی در حال افزایش است و لزوم استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر احساس میگردد. استفاده از انرژی خورشیدی به عنوان یکی از منابع انرژی تجدیدپذیر و پاک در ایران با وجود شرایط مناسب اقلیمی و تابش آفتاب در بیشتر مناطق و فصول سال زمینه مناسبی فراهم آورده است. هدف این پژوهش ارزیابی پتانسیل استان قزوین برای تأسیس نیروگاه خورشیدی است. در این راستا معیارهای مرتبط با مسئله شناسایی، میزان اهمیت معیارها به کمک روش تحلیل سلسله مراتبی تعیین و عدم قطعیت موجود در معیارها به کمک تئوری فازی مدل‌سازی گردیده و به کمک مدل میانگین وزنی مرتب شده و تکنیک رتبه‌بندی براساس فاصله تا ایده‌آل نقشه پتانسیل‌سنجی منطقه تولید شده است. در نهایت نتایج حاصل از AHP-OWA با AHP-TOPSIS مقایسه و ارزیابی شده‌اند. با توجه به نتایج تحقیق منطقه تاکستان دارای پتانسیل خیلی خوب برای تأسیس نیروگاه خورشیدی است که با تصمیم‌گیری‌های صورت گرفته مبنی بر تأسیس نیروگاهی خورشیدی ۱۰۰مگاواتی در این منطقه هماهنگی دارد. این بدان معناست که نتایج حاصل از این مطالعه قابل قبول بوده و می‌تواند به عنوان ابزاری کارآمد در اختیار تصمیم‌گیران و برنامه‌ریزان مربوطه قرار گیرد.
 


صفحه ۱ از ۱