۱۹ نتیجه برای تحلیل پوششی دادهها
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
تحلیل پوششی دادهها در ارزیابی کارایی نسبی واحدهای تصمیمگیری دارای چندین خروجی و چندین ورودی، بسیار سودمند بوده است. مدلهای متعارف تحلیل پوششی دادهها برای اندازهگیری عملکرد واحدهای تصمیمگیری فقط دیدگاه خوشبینانه را در نظر میگیرند؛ به عبارتی برای هر واحد تصمیمگیری تحت ارزیابی، یک مجموعه از مطلوبترین وزنها را انتخاب میکنند. مدلهای دیگری وجود دارد که کارایی یک واحد تصمیمگیری را از دیدگاه بدبینانه اندازهگیری میکنند. این مدلها عملکرد هر واحد تصمیمگیری تحت ارزیابی را با استفاده از یک مجموعه از نامطلوبترین وزنها اندازهگیری میکنند. در این مقاله برای اندازهگیری عملکرد کلی واحدهای تصمیمگیری پیشنهاد میشود که هر دو کارایی را در قالب یک بازه ادغام کنیم و مدلهای تحلیل پوششی دادههای پیشنهادی برای اندازهگیری کارایی را مدلهای کراندار مینامیم. رویکرد پیشنهادی با استفاده از یک مثال عددی مقایسه خواهد شد. یک مثال دیگر نیز در مورد سنجش توزیع بار در میان کشورهای عضو ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) ارائه خواهد شد تا مزایا، سادگی و سودمندی آن را در موقعیتهای زندگی واقعی نشان دهد.
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
برای افزایش توان رقابتی راهکارهای متعددی وجود دارد که گاه این اهداف با یکدیگر در تضاد بوده و رسیدن به یکی مانعی برای رسیدن به دیگری است. یکی از بهترین راهکارهای ارائه شده برای غلبه بر مشکل فوق، بهبود بهرهوری و کارایی است. در این تحقیق با استفاده از روش تحلیل پوششی دادهها (DEA) که یک روش ریاضی و از بهترین روشهای ناپارامتریک است، کارایی در پنج معدن سنگ آهن فعال درحوزه صنعت معدن ایران در سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۰ اندازهگیری و معادن کارا و ناکارا در مقایسه با یکدیگر مشخص شدهاند. به دلیل محدودیت تعداد معادن سنگ آهن مورد بررسی در مقایسه با مجموع نهادهها و ستاندهها و در نتیجه وقوع پدیده عدم تمایز از روشهای مکمل مدلهای کلاسیک تحلیل پوششی دادهها بهخصوص روش اندرسون- پیترسون (AP) برای رتبهبندی نهایی واحدهای کارا استفاده شده است. براساس نتایج به دست آمده معدن سنگآهن میشدوان در سه سال متوالی ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ دارای بهترین رتبه بوده و بالاترین مقدار کارایی را با به خود اختصاص میدهد.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
امروزه با وجود فناور شدن سازمانها و تبدیل آنها به تودهای از سختافزار، همچنان نقش انسان بهعنوان عاملی حیاتی و راهبردی در بقای سازمان، کاملاً مشهود است. منابع انسانی ارزشمندترین منبع سازمانهای امروزی به شمار میآیند زیرا که به تصمیمات سازمانی شکل داده، مسائل و مشکلات سازمان را حل نموده و بهرهوری را عینیت میبخشند. همان طور که خود نیروی انسانی دارای اهمیت بالا و نقش قابل توجهی در سازمان میباشد، تخصیص نیروها نیز ضرورت و ظرافت خاصی دارد. در پژوهش حاضر نخست شاخصهای مهم در تخصیص بهینه منابع انسانی به پایگاههای اورژانس از طریق مصاحبه و برگه ارزیابی تعیین گردید. سپس با استفاده از مدل CDEA تخصیص منابع انسانی به ۲۳ پایگاه اورژانس شیراز صورت گرفت. جهت محاسبه کارایی پس از تخصیص بهینه تعداد مأموریت، آمبولانس و درخواست با روش رگرسیون پیشبینی شد. مقایسه کارایی قبل و بعد از تخصیص، افزایش میانگین کارایی در پایگاهها را نشان داد.
محمدرضا علیرضائی، محسن افشاریان، مسعود خلیلی،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۶ )
چکیده
بهرهوری کل عوامل (TFP) معیاری برای محاسبه میزان بهرهوری در یک سازمان است. بهرهوری به معنی استفاده بهینه از منابع و دستیابی به تولید بیشتر با منابع معین میباشد. ارتقای بهرهوری به عنوان یکی از منابع مهم تامین رشد اقتصادی و افزایش رقابتپذیری بنگاههای مورد توجه است، به گونهای که کشورهای صنعتی و در حال توسعه موفق، بخش قابل ملاحظهای از رشد تولید خود را از این طریق بدست آوردهاند.
دولت در برنامه چهارم توسعه، دستگاههای اجرایی را موظف کرده است که سهم ارتقای بهرهوری در رشد تولید مربوطه را تعیین کرده و الزامات و راهکارهای لازم برای تحقق آنها را برای تحول کشور از یک اقتصاد ورودی محور به یک اقتصاد بهرهور محور مشخص نمایند، به طوری که سهم بهرهوری کل عوامل در رشد تولید ناخالص داخلی(GDP) حداقل به ۳/۳۱ درصد و متوسط رشد سالیانه بهرهوری نیروی کار، سرمایه و کل عوامل تولید به ترتیب به مقادیر حداقل، ۵/۳، ۱ و ۵/۲ درصد برسد.
برای دستیابی به اهداف مذکور در یک سازمان، ابتدا باید میزان بهرهوری سازمان در دورههای گذشته محاسبه شود و سپس عوامل موثر در افزایش بهرهوری شناسایی شده و طوری برنامهریزی گردند که بهرهوری در دوره بعد حداقل ۵/۲ درصد افزایش یابد. به منظور پوشش کمی الزام قانونی، در این مقاله روشی بر مبنای شاخصهای رشد بهرهوری و مدلهای تعمیم یافته تحلیل پوششی دادهها (DEA) معرفی میشود، به طوری که، ابتدا میزان بهرهوری در دورههای گذشته محاسبه شده و بر اساس عوامل موثر در تغییرات بهرهوری، میزان تغییر در ورودیها و خروجیها به منظور تحقق ۵/۲ درصدی رشد بهرهوری در دوره آتی مشخص میشود. همچنین در یک مطالعه موردی در شرکت ملی نفت ایران، نحوه محاسبه و بکارگیری از روش مذکور، تشریح خواهد شد.
دوره ۸، شماره ۳۳ - ( ۶-۱۳۸۳ )
چکیده
در این مقاله با توجه به ضرورت بحث ارزیابی عملکرد و دستیابی به تعالی عملکرد سازمانی، سعی شده با ترکیب دو رویکرد کیفی و کمّی در ارزیابی، مدلهای برگرفته از مدیریت کیفیت جامع تحت عنوان مدلهای تعالی سازمانی و مدلهای ریاضی تحلیل پوششی دادهها، مدلی برای تعالی سازمان ارائه گردد که ضمن دارا بودن مزایای هر دو روش، معایب آنها را به حداقل ممکن برساند. در این پژوهش با بررسی مدلهای تعالی سازمانی معیارهای مناسب جهت ارزیابی عملکرد و تعالی سازمانی شناسایی میشوند و سپس همین معیارها و عناصر در رویکرد تحلیل پوششی دادهها که بیشتر با استفاده از ورودی و خروجیهای ملموس )نهادهها و ستادهها)
به ارزیابی سازمانها میپردازد، مورد استفاده قرار میگیرد.
منصور زراءنژاد، رضا یوسفی حاجی آباد،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
هدف این مقاله برآورد کارایی فنی تولید گندم در استانهای مختلف ایران است. بدین منظور دادههای تلفیقی مربوط به نهادهها و ستادههای مورد استفاده در تولید محصول گندم جمع آوری و با استفاده از روشهای مرز تصادفی و تحلیل پوششی دادهها، اقدام به محاسبه کارایی فنی استانهای مختلف، طی سالهای زراعی ۷۹- ۱۳۷۸ تا ۸۳-۱۳۸۴، شده است. نتایج به دست آمده از رهیافت پارامتریک نشان میدهد که میانگین کارایی تولید گندم در ایران در دوره مورد بررسی ۵۷/ ۰بوده است. در این رهیافت استانهای گیلان و بوشهر با میانگین کارایی فنی ۸۱/۰ و ۲۶/۰، به ترتیب بالاترین و پایینترین میزان کارایی فنی را دارا بودهاند. نتایج حاصل از مدل ناپارامتریک حاکی از این است که میانگین کارایی فنی در همین دوره به میزان ۸۴/۰ بوده است و استانهای سیستان، کهگیلویه و بویر احمد، گیلان و مازندران با نمره کارایی صد در صد، و استان یزد با کارایی ۵۷/۰ از بالاترین و پایینترین میزان کارایی فنی برخوردار بودهاند. به نظر میرسد به کارگیری رهیافت پارامتریک در تحقیقات مربوط به بخش کشاورزی، به واسطه ویژگیهای آنها مناسبتر است، با این وجود، انتخاب دو رهیافت پارامتریک و ناپارامتریک و مقایسه نتایج آنها میتواند قوت و اطمینان بیشتری به یافتههای تحقیق ببخشد.
جواد رضائی، مرجان فقیه نصیری، محمد رضا توکلی بغدادآباد،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
عوامل تولید تامین نمایند و بر این اساس، سهم رشد بهرهوری کل عوامل بخش خدمات که نهادهای مالی در ذیل آن میباشند، از رشد تولید بخشها و تولید ناخالص داخلی به میزان ۹/۲۱ درصد پیشبینی شده است که از این میزان، روند رشد سالانه بهرهوری نیرویکار، سرمایه و عوامل کل بترتیب ۵/۶، ۶/۱ و ۲ درصد در نظر گرفته شده است. در این مطالعه با استفاده از روشهای برنامهریزی خطی که در زمره روشهای ناپارامتری است، ابتدا کارایی فنی بورس اوراق بهادار تهران مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس با بهرهگیری از شاخص تورنکوئیست ، رشد بهرهوری عوامل تولید در این نهاد مالی طی دوره ۱۳۸۵- ۱۳۶۹ مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حاکی از آنست که بهرهوری عوامل تولید در بورس اوراق بهادار تهران بطور متوسط سالانه با رشدی معادل ۹۰۲/۰ درصد روبرو میباشد که با اهداف مندرج در برنامه چهارم (۲ درصد) فاصله زیادی دارد.
مجید صباغ کرمانی، کاظم یاوری، مهدی باسخا، اسماعیل شاه طهماسبی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده
در کشورهای در حال توسعه، مخارج دولت به طور میانگین، ۱۵ تا ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد؛ به همین دلیل نیز، بحث کارآیی دولت از اهمیت فراوانی برخوردار بوده و کمترین تغییر در آن، تاثیرات قابل توجهی بر تولید و متغیرهای اقتصادی خواهد داشت.
مطالعه حاضر در پی بررسی کارآیی سیستم آموزش و بهداشت دولتی در برخی از کشورهای اسلامی (به همراه ایران) با استفاده از روش تحلیل پوششی دادهها (DEA) میباشد.
نتایج حاصل از به کارگیری دادههای ۲۴ کشور اسلامی و طبقهبندی کشورها براساس میزان مخارج صورت گرفته، در دوره زمانی سالهای۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ نشان میدهد که در بخش بهداشت، بالا بودن مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال، سوء تغذیه و پایین بودن نرخ واکسیناسیون در برابر بیماریهای واگیر، از جمله علل مختلف پایین بودن کارآیی بخش بهداشت در این کشورها میباشد. در بخش آموزش نیز کارآیی، غالبا تحت تاثیر نرخهای ثبت نام در مقاطع مختلف تحصیلی - ازجمله مقطع متوسطه - بوده است.
بررسی وضعیت کارآیی کشورهای مختلف در دو سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۵، نشان میدهد که کارآیی بیشتر کشورها در تخصیص هزینههای بهداشتی کاهش و در هزینههای آموزشی افزایش یافته است.
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۵ )
چکیده
عملکرد، ابزاری میباشند که پس از اجرا میتوانند اطلاعات گوناگونی را در اختیار تصمیمگیرندگان قرار دهند. بنابراین استفاده از اینگونه مدلها به منظور پاسخگویی به سؤالات و مسائلی که در ذهن تصمیمگیرندگان شکل گرفته است، اجتنابناپذیر میباشد. در این صورت در این مقاله سعی شده تا مدل ریاضی تحلیل پوششی دادههای مناسب، رتبهبندی کارایی گروههای آموزشی، نقاط ضعف و قوت هر یک از گروهها و وضعیت استفاده بهینه از منابع در دسترس در دانشکده علوم انسانی از منظر مدل DEA بیان شود. از آنجا که مدلهای گوناگونی از DEA در طول سالهای گذشته به منظور استفاده در حوزههای گوناگون توسعه یافتهاند، یکی از گامهای بسیار مهم قبل از ارزیابی واحدهای مطالعه شده، انتخاب مدل یا مدلهای متناسب با آنها میباشد. این مقاله مجموعهای از گامهای پیدرپی را در قالب یک مدل مفهومی به منظور انتخاب صحیح مدل ارزیابی عملکرد، ارائه میکند. این مراحل به مثابه حلقههای یک زنجیر تکاملبخش فرایند ارزیابی است و نبود هر یک از آنها میتواند اعتبار مدل ارزیابی را از حیث ضعفهای ذاتی روش DEA، خدشهدار کند.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
در سالهای اخیر، فناوری بهطور مداوم در حال تغییر بوده است و همه سازمانها بهمنظور حفظ رقابت و زندهماندن در محیطهای کسبوکار مجبور به تغییر سریع با فناوریهای جدید هستند. شبکههای اجتماعی برخط بسترهای جدیدی برای وبگاههای مبتنی بر کاربر هستند و بهطور فزایندهای موردتوجه کسبوکارها قرار گرفتهاند. بهکارگیری این فناوری تعاملی جدید مزایای مختلفی برای کسبوکارها به ارمغان میآورد. بهدنبال این تغییرات، سازمانها به مهارتهای جدید مدیریتی و اجتماعی و نیز به فرایندهای جدید تصمیمگیری نیاز دارند که بهوسیله ساختارهای موجود قابل پذیرش نخواهد بود.
باتوجهبه اینکه یکی از مهمترین دغدغههای مدیران، ارزیابی عملکرد سازمان بهمنظور استفاده بهینه از منابع (ورودی) برای تولید ستادههای (خروجی) است؛ روش انجام این مطالعه، برنامهریزی ریاضی مبتنی بر ارزیابی عملکرد با استفاده از تحلیل پوششی دادهها (DEA) است. یکی از روشهای مفید در ادبیات موضوعی (DEA) برای ارزیابی عملکرد واحدهای تصمیمگیرنده، روش مبتنی بر متغیرهای کمکی (SBM) است. در این مقاله، روش (SBM-DEA) برای ارزیابی عملکرد روزنامههای چاپی (بهعنوان واحدهای تصمیمگیرنده) در شبکه اجتماعی اینستاگرام بهکار برده شده است که به کمک این روش، عوامل ناکارایی آنها مشخص میشود. یافتهها نشان میدهد در جامعه تحت ارزیابی، دو واحد کارا و سایر واحدها ناکارا بودهاند. درنهایت، بهمنظور بهبود عملکرد هریک از واحدهای تصمیمگیرنده، با استفاده از مدل (SBM) الگویی کاربردی بهمنظور کاهش در ورودیها و افزایش در خروجیهای واحدهای ناکارا، ارائه شده است.
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۶ )
چکیده
بهرهوری کل عوامل ، معیاری است که توصیفکننده استفاده صحیح و بهینه از عوامل تولید و همچنین درجه دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده میباشد. در برنامه چهارم توسعه، تمامی سازمانها و دستگاههای اجرایی مکلف شدند، که سهم ارتقای بهرهوری کل عوامل تولید را در رشد تولید معین کرده و الزامات و راهکارهای لازم برای تحول کشور از یک اقتصاد نهاده محور به یک اقتصاد بهرهور محور را مشخص کنند.
بنابراین برای دستیابی به این اهداف در یک سازمان، ابتدا باید میزان بهرهوری سازمان در دورههای گذشته محاسبه شود، سپس با مشخص کردن عوامل تأثیرگذار بر رشد بهرهوری به برنامهریزی و ارائه راهکارهایی در جهت ارتقای بهرهوری، اقدام شود.
این مقاله برای پوشش اهداف مذکور، مدلی را با تلفیق مدلهای تحلیل پوششی دادهها و شاخص تورنکوئیست ارائه میدهد که علاوه بر محاسبه رشد بهرهوری در طول زمان، میزان تأثیر تغییرات کارایی و تغییرات تکنولوژی را محاسبه میکند. این مدل در صورت وجود تنها یک واحد تصمیمگیرنده میتواند به محاسبه تغییرات بهرهوری در طول زمان بپردازد که در اینگونه موقعیتها، مدلهای مشابه مانند شاخص مالمکوئیست کاملاً در محاسبه تغییرات بهرهوری ناتوانند. این مقاله همچنین به منظور بررسی دقیقتر موارد شرح داده شده، در یک مطالعه موردی، به بررسی رشد بهرهوری کل عوامل شرکت ملی نفت ایران و تعیین تغییرات کارایی و تکنولوژی در آن شرکت میپردازد. این مطالعه براساس دادههای واقعی سالهای ۱۳۵۶ - ۱۳۷۹ انجام شده است.
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
انتخاب تأمین کنندگان تصمیم مهم ولی پیچیده ای است که نیاز به بررسی دقیق معیارهای عملکردی مختلف دارد. به طور سنتی، مدل های انتخاب تأمین کنندگان مبتنی بر داده های اصلی هستند و بر داده های ترتیبی تأکید کمتری می شود. لیکن با کاربرد گسترده ی روش های تولید، از قبیل روش بهنگام، جدیداً تأکید بیشتری بر لحاظ کردنِ داده های نادقیق ــ یعنی مخلوطی از داده های بازه ای و ترتیبی ــ می شود. این مقاله پیشنهاد می کند که از تحلیل پوششی داده ها (DEA) با مرزهای دوگانه برای انتخاب تأمین کنندگان استفاده شود، که در این روش علاوه بر کارآیی خوشبینانه ی هر تأمین کننده، کارآیی بدبینانه ی آن نیز در نظر گرفته می شود. در مقایسه با DEAی سنتی، رویکرد DEA با مرزهای دوگانه می تواند بهترین تأمین کننده را به درستی و به آسانی بدون نیاز به تحمیل هیچگونه محدودیت وزنی شناسایی کند. یک مثال عددی با استفاده از رویکرد DEA با مرزهای دوگانه بررسی می شود، تا سادگی و سودمندی آن را در انتخاب و توجیه تأمین کننده نشان دهد.
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
تحلیل پوششی داده ها (DEA) یک رویکرد داده ای برای ارزیابی عملکرد مجموعه ای از موجودیت های متجانس به نام واحدهای تصمیم گیری (DMUها) است، که عملکرد آنها بر اساس اندازه های متعدد مشخص می شود. DEAی سنتی که مبتنی بر مفهوم مرز کارآیی است، بهترین نمره ی کارآیی را تعیین می کند که می توان به هر یک از DMUها اختصاص داد. DMUها بر اساس این نمرات به عنوان کارآی DEA (کارآی خوشبینانه) یا غیرکارآی DEA (غیرکارآی خوشبینانه) تقسیم بندی می شوند، و DMUهای کارآی DEA، مرز کارآیی را مشخص می کنند. رویکرد مشابهی وجود دارد که از مفهوم مرز ناکارآیی برای تعیین بدترین نمره ی کارآیی نسبی که می توان به هر DMU اختصاص داد، استفاده می کند. DMUهای واقع روی مرز ناکارآیی به عنوان ناکارآی DEA یا ناکارآی بدبینانه تعیین می شوند، و آنهایی که روی مرز ناکارآ نیستند، به عنوان غیرناکارآی DEA یا غیرناکارآی بدبینانه اعلام می شوند. در این مقاله، این بحث مطرح می شود که هر دو کارآیی نسبی را باید با هم در نظر گرفت، و هر رویکردی که فقط یکی از آنها را در نظر گرفته باشد، دچار سوگیری خواهد بود. برای اندازه گیری عملکرد کلی DMUها، پیشنهاد می شود که هر دو کارآیی را در قالب یک بازه ادغام کنیم، و مدل های DEAی پیشنهادی برای اندازه گیری کارآیی را مدل های DEAی کراندار می نامیم. به این ترتیب، بازه ی کارآیی تمام مقادیر ممکن کارآیی را که منعکس کننده ی دیدگاه های مختلف هستند، در اختیار تصمیم گیرنده قرار می دهد. یک مثال عددی در مورد شرکت های گاز ایران با استفاده از مدل های DEAی پیشنهادی بررسی می شود، تا سادگی و سودمندی آن را نشان دهند.
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده از دیرباز یکی از مسائل مهم در حوزه مدیریت مالی انتخاب پرتفوی بوده است، الگوهایی نیز برای تعیین پرتفوی بهینه ارائه شده که هر کدام دارای ایراداتی بوده و پس از مدتی نقائص آن ها مشخص شده و با الگویی دیگر جایگزین گردیده است. از جمله مشکلات اساسی الگوهای ارائه شده، نادیده گرفتن شاخص ها و ابعاد چندگانه برای ارزیابی نهایی پرتفوی سهام می باشد، و این کاستی ها اعتبار نتایج ارزیابی را زیر سؤال می برد. برای رفع این کاستی از روش تحلیل پوششی داده ها که از جمله روش های تصمیم گیری چند معیاره است، استفاده می شود. در این مقاله دو مدل ارائه می گردد که یکی کارامدترین و دیگری ناکارامدترین پرتفوی را شناسایی می کند. در این تحقیق ۹۵ شرکت حاضر در بورس اوراق بهادار تهران، مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان می دهد، از آن میان۷ شرکت کارا و ۸ شرکت نیز کاملاً ناکارامد هستند. واژه های کلیدی: تحلیل پوششی داده ها، تصمیم گیری چند معیاره، پرتفوی
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
الزامات قانونی و علمی تغییر ساختار بودجه ریزی در نظام دانشگاهی از برنامه ای به عملکردی سبب شد تا مطالعات بسیاری در پی الزامات این تغییر صورت پذیرد. با بررسی ادبیات موضوع، مدل ریاضی که دربرگیرنده ساختار دوگانه بودجه ریزی بر مبنای عملکرد (PBB) در دانشگاه باشد، مشاهده نشد. از اینرو هدف این تحقیق ارائه مدل استوار- فازی RFPBB بوده به نحوی که از یک سو تخصیص بودجه به برنامه ها براساس اهمیت هر برنامه و از سوی دیگر تخصیص بودجه به دانشکده ها بر اساس سرانه دانشجویی مصوب وزارت علوم،تحقیقات و فناوری مورد توجه قرارگیرد. با درنظرگرفتن معیارهای گوناگون در دانشگاه، و با توجه به عدم قطعیت های تصادفی و فازی موجود در تعیین پارامترهای مسأله، دو سناریوی مورد بررسی قرار گرفت. سناریوی اول مدل استوار- فازی با حدود پایین بودجه قطعی و سناریوی دوم مدل استوار- فازی با حدود پایین بودجه فازی درنظرگرفته شد. در این مدل به منظور تعیین ضریب اهمیت هرگروه آموزشی جهت تخصیص بودجه به آن از رویکرد تحلیل پوششی داده ها (DEA) با مدل پایه CCR نهاده گرا استفاده شد. همچنین وزن آرمان ها و میزان اهمیت هر برنامه براساس مقایسات زوجی توسط خبرگان تعیین گردید. این مدل ریاضی استوار- فازی دارای ۵ آرمان، ۱۱۴۲ محدودیت و ۹۹۴ متغیر تصمیم است. نتایج ارائه شده در دو سطح کلان و عملیاتی و همچنین شبیه سازی مدل قطعی و استوار- فازی، نشان از قابلیت بسیار بالای مدل استوار- فازی نسبت به مدل قطعی، در پاسخگویی به عدم قطعیت موجود در پارامترهای مسأله و همچنین مدیریت سطح ریسک تصمیم دارد.
دوره ۱۸، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
ترافیک حرکت–توقف در آزادراهها، منجر به آشفتگی جریان ترافیک و افزایش تأخیر میشود. وسایل نقلیه پیرو در زنجیره دادههای عبوری در زمان ورود و خروج از آشفتگی به سبب ذات غیرقابلپیشبینی رفتار رانندگی، الگوهای رفتاری متفاوتی نسبت به اثر موج حرکت–توقف نشان میدهند. الگوهای رفتاری راننده پیرو در زنجیره وسایل نقلیه با استفاده از تئوری نامتقارن رفتاری در فاز کاهش شتاب به دو الگوی رفتاری زیرواکنشی روواکنشی منتهی میشود. راننده پیرو بر اساس الگوهای رفتاری در فاز کاهش شتاب، پاسخهای متفاوتی نسبت به موج کاهش شتاب دریافتی نشان میدهد که منجر به افت سرعت کمتر یا بیشتری نسبت به راننده ایدهآل، و تأخیر بیشتر یا کمتر در زنجیره حرکت وسایل نقلیه میشود. در این مقاله، دو پارامتر انحراف رفتار و زمان تغییر رفتار راننده پیرو نسبت به راننده ایدهآل، بر اساس مدل تعقیب خودرو نیویل، در فاز کاهش شتاب نسبت به موج کاهش شتاب انتشاریافته در زنجیره وسایل نقلیه شناسایی میشود. به منظور شناسایی کمترین زمان تأخیر در زنجیره وسایل نقلیه در فاز کاهش شتاب، روش تحلیل پوششی دادهها به کار گرفته شد تا کاراترین میزان انحراف رفتار و زمان تغییر رفتار راننده پیرو متناسب با موج کاهش شتاب دریافتی و سرفاصله مکانی پیرو در زمان دریافت موج تعیین شود. نتایج نشان دادند که بر اساس الگوی رفتاری زیرواکنشی در سرعتها و سرفاصلههای مکانی مختلف، راننده پیرو به رانندگی با الگوی رفتاری خود تمایل دارد، درحالیکه مقدار موج انتشاریافته از وسیله پیشرو تأثیری بر خروجیها ندارد. نتایج ذکرشده منجر به تأخیر کمتر در زنجیره وسایل نقلیه میشود.
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
با استفاده گسترده از فلسفههای تولید مانند تولید بهموقع، امروزه بیش از گذشته بر در نظر گرفتن همزمان دادههای اصلی و ترتیبی در فرایند انتخاب تأمینکننده تأکید میشود. بهطور سنتی، بسیاری از مدلهای بهینهسازی انتخاب تأمینکننده فرض را بر این میگذارند که قیمت متوسط مخارج مربوط به آن ثابت است. ولی درواقع، وضعیت اصلاً به این صورت نیست. در حقیقت، تأمینکنندگان معمولاً تخفیفهای حجمی میدهند تا خریداران را به سفارش بیشتر ترغیب کنند. برای انتخاب بهترین تأمینکنندگان در محیطهای تخفیف حجمی در حضور هر دو نوع دادههای اصلی و ترتیبی، این مقاله رویکرد نوآورانهای را پیشنهاد میکند. در این مقاله نخست از دو دیدگاه خوشبینانه و بدبینانه، کاراییهای تأمینکنندگان تحت ارزیابی به دست میآورده میشود. دیدگاه خوشبینانه، هر تأمینکننده را با مجموعهای از مطلوبترین وزنها ارزیابی میکند و کاراییهای اندازهگیری شده از دیدگاه خوشبینانه، کاراییهای خوشبینانه نامیده میشوند. دیدگاه بدبینانه، هر تأمینکننده را با مجموعهای از نامطلوبترین وزنها ارزیابی میکند و کاراییهای اندازهگیری شده از دیدگاه بدبینانه، کارآییهای بدبینانه نامیده میشوند. سپس، نشان داده میشود که این دو نتیجه ارزیابی با یکدیگر تعارض دارند و بدون تردید یکسویه، غیرواقعگرایانه و غیرمتقاعد کننده هستند. برای غلبه بر این مشکل، یک اندازه عملکرد کلی جدیدی را پیشنهاد میکنیم که برای ادغام اندازههای به دست آمده از دیدگاههای خوشبینانه و بدبینانه استفاده میشود و آن را برای شناسایی تأمینکننده دارای بهترین عملکرد به کار خواهیم برد. یک مثال عددی کاربرد روش پیشنهادی را نشان خواهد داد.
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
درپی تعالی و تکامل دانش بشر، مفهوم کارایی، توسعهیافته و اندازهگیری مفهوم کارآیی براساس نظریههای مختلف امکانپذیر شده است. خدمات شهری بهعنوان ابزار مدیریت توسعه شهری و عامل اصلی تداوم حیات شهری است که بدون آن زندگی شهروندان از فعالیت باز میماند و ضعف کارکردی آن به نداشتن رفاه شهروندان منجر میشود. به دنبال گسترش روزافزون شهرها و جمعیت شهری تقاضا برای استفاده از خدمات شهری نیز افزایش مییابد که رعایت تناسب بین مؤلفههای تأثیرگذار توسعه شهری و خدمات شهری را امری اجتنابناپذیر میکند. هدف اصلی پژوهش حاضر سنجش تناسب بین مهمترین مؤلفههای فضایی و اجتماعی- اقتصادی و خدمات شهری موجود در شهرهای استان اردبیل در قالب مفهوم کارآیی نسبی است. روش تجزیه و تحلیل دادهها نیز تکنیک تحلیل پوششی دادهها (کلاسیک) و براساس برنامهریزی آرمانی (برای نگرش آرمانخواهانه و تفکیک بیشتر کارآیی) است. نتایج کلی نشاندهنده کارآیی (نسبی) ۱۱ شهر براساس مدل CCR-O و ۱۵ شهر در مدل BCC-O است. در ارزیابی کارایی مقیاس شهرها، از بین شهرهای استان اردبیل تنها شهر گرمی دچار ناکارآمدی مقیاس شدید است که بیانگر نداشتن فعالیت شهر در اندازه بهینه است. سرانجام میتوان استنباط کرد که براساس تحلیلهای صورت گرفته و همچنین نگرش آرمانی تحلیل پوششی دادهها، شهرهای سرعین و جعفرآباد دارای بالاترین کارآیی (نسبی) بین شهرهای استان اردبیل است.
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
فروشگاههای اینترنتی در چند سال گذشته از رشد چشمگیری برخوردار بودهاند. این فروشگاهها جهت حداکثرسازی استفاده از منابع و نزدیکتر شدن هر چه بیشتر به اهداف، نیازمند سنجش عملکرد میباشند تا از این طریق بتوانند ضمن شناسایی نقاط قوت و ضعف خود با حداقل نمودن منابع ورودی وضعیت موجود را بهبود ببخشند. مدل تحلیل پوششی دادهها یک روش ناپارامتریک برای اندازهگیری کارایی فنی و عملکرد مجموعهای از واحدها است. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت سنجش کارایی فروشگاههای اینترنتی و با استفاده از مدل CCR مضربی ورودی محور، درصدد است تا کارایی فروشگاههای اینترنتی را اندازهگیری نماید. در این مطالعه فرآیند خدمتدهی فروشگاههای اینترنتی به دو مرحله عرضهپذیری و سودآوری تقسیم شده است. بنابراین برای محاسبه کارایی از یک مدل دو مرحلهای تحلیل پوششی دادهها استفاده میشود. بر اساس دادههای جمعآوری شده، کارایی ۳۷ فروشگاه اینترنتی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده، شامل کارایی کلی فروشگاههای اینترنتی و کارایی مراحل عرضهپذیری و سودآوری میشود. با مشخص شدن کارایی مراحل عرضهپذیری و مرحله سودآوری، نقاط ناکارآمد فروشگاه مشخص شدند و راهکارهایی برای بهبود آن پیشنهاد شده است.