جستجو در مقالات منتشر شده
۶ نتیجه برای بورس اوراق بهادار تهران
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده
تغییرات سریع فناوری، رقابت شدید بنگاههای اقتصادی و جهانیشدن، پدیده درماندگی مالی و ورشکستگی شرکتها را به موضوعی مهم در ادبیات مالی و سرمایهگذاری تبدیل کرده است و توجه فعالان حوزه مالی اعم از سرمایهگذاران، تسهیلاتدهندگان، تأمینکنندگان، شرکای تجاری و دولتها را به خود جلب کرده است. با توجه به نقش سرمایههای فکری در سازمانها میتوان انتظار داشت که شرکتهای برخوردار از سرمایه فکری غنیتر، راهبردهای هوشمنداتهتری برای اجتناب از ورشکستگی داشته باشند. هدف این پژوهش بررسی نقش سرمایه فکری و اجزای آن بر احتمال ورشکستگی شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران است. به این منظور دادههای ۱۴۷ شرکت از شرکتهای تولیدی بورس اوراق بهادار تهران که به روش حذف سیستماتیک انتخاب شدهاند، طی دروه ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۳
مورد مطالعه قرار گرفت. برای اندازهگیری سرمایه فکری از مدل پالیک و برای سنجش احتمال ورشکستگی از تبدیل خروجیهای مدل آلتمن به احتمال ورشکستگی استفاده شد. همچنین برای آزمون فرضیهها نیز از مدلهای رگرسیون چند متغیره با دادههای ترکیبی استفاده شد. نتایج آزمون فرضیهها نشان داد که سرمایه فکری و اجزای آن تأثیر معکوس و معناداری بر احتمال ورشکستگی شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران دارند.
رضا نجار زاده، اکبر گداری،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده
بررسی این موضوع که آیا استفاده از قواعد مبادلاتی مختلف تکنیکال نسبت به استراتژی ساده خرید و نگهداری، سودآوری بیشتری دارد و آیا قواعد مبادلاتی تکنیکال قدرت پیش بینی روند قیمت سهام را دارند یا نه؟ از اهداف این مقاله می باشند. برخی از محققان اشاره کرده اند که این قواعد در بازارهایی نوپا (نظیر مالزی، تایلند و تایوان) کاملا با موفقیت عمل می کنند هر چند که از قدرت این قواعد دربازارهای کشورهای توسعه یافته (نظیر ژاپن و هنگ کنگ) کاسته شده است. برخی دیگر از محققان ناکارایی بازارها را فرصت مناسبی برای سودآور بودن روش های تکنیکال دانسته اند. مطالعه حاضر با تاکید بر قواعد مبادلاتی میانگین متحرک به بررسی سودآوری قواعد مبادلاتی میانگین متحرک در بورس تهران پرداخته است. در نهایت مشخص شد که در بورس اوراق بهادار تهران استفاده از قواعد مبادلاتی میانگین متحرک با طول متغیر (VLMA ) سودآوری بیشتری نسبت به استراتژی ساده خرید و نگهداری دارد هر چند که میزان آن در بین انواع مختلف استراتژی ها از لحاظ طول دوره میانگین متحرک برابر نیست. به عبارت دیگر طبق نتایج به دست آمده مشخص شد که در بورس اوراق بهادار تهران استفاده از میانگین های متحرک کوتاه مدت به جای بلندمدت نتایج بهتری را به دست می دهد.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
این پژوهش به بررسی تأثیر بیشاطمینانی مدیران، کیفیت حسابرسی و هزینه حسابرسی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است. برای برآورد مدل و آزمون فرضیههای پژوهش، ۱۲۸ شرکت طی دوره ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۶ بهعنوان نمونه تعیین شد. پس از ارائه آمارهای توصیفی، نتایج آزمونهای مانایی و نتایج آزمون رگرسیونهای چند متغیره خطی ارائه شد. سپس آزمونهای چاو (اف لیمر) و هاسمن برای تعیین نوع مدل تخمین به اجرا در آمد. نتایج آزمونهای چاو و هاسمن، استفاده از روش پانل دیتا با اثرات ثابت را تعیین کردند. برای حصول اطمینان از تخمین مدل پانل دیتا نیز به بررسی نرمالبودن باقیماندهها و بررسی نموداری پسماندها پرداخته شد. نتایج آزمون فرضیهها نشان داد که بیشاطمینانی مدیران بر کیفیت حسابرسی و هزینه حسابرسی از یک طرف و کیفیت حسابرسی نیز بر هزینه حسابرسی ازطرف دیگر تأثیر مثبت میگذارد.
میرفیض فلاح شمس، محمود محمدی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۰ )
چکیده
یکی از مهترین مباحثی که در سالهای اخیر در محافل حرفه ای و دانشگاهی مطرح بوده، بحث دستکاری قیمت در بورس اوراق بهادار تهران است. در این مقاله ابتدا با انجام آزمون های تسلسل، خودهمبستگی و بررسی پسماند رگرسیون، وجود بازدهی غیر عادی (تفاوت معنی دار بین بازدهی واقعی و بازدهی انتظاری تعدیل شده برمبنای ریسک)، در سهام۱۳۰ شرکت بورسی که طی سالهای ۱۳۸۱ تا انتهای ۱۳۸۵ در مقاطعی از نوسانات شدید قیمتی برخوردار بوده اند، مورد بررسی قرار گرفت تا از این طریق، شرکت های دستکاری شده مشخص گردند. شرکت هایی که روند نوسانات قیمت آنها تصادفی نبوده و قیمت سهم در هر مقطع دارای خودهمبستگی با قیمت های گذشته باشند، بیانگر بروز دستکاری قیمت در سهم مذکور خواهد بود.
در بخش بعدی با استفاده از روش رگرسیون لوجیت باینری مدلی برای پیش بینی دستکاری قیمت با استفاده از متغیرهای شفافیت اطلاعات، نقد شوندگی سهم، اندازه شرکت (سرمایه شرکت)، نسبتP/E طراحی گردید. در آخر با انجام آزمونهای والد، درستنمایی، لاندای ویلکس کارایی مدل در پیش بینی دستکاری قیمت در بورس تهران مورد تایید قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که با توجه به سطح معنی داری (P-value <۰,۰۵ )، تابع درستنمایی آزمون-۲Loglikelihood= ۲۷.۴۹)) و ضریب تعیین محاسبه شده (Cox & Snell R۲=۰.۷۹۲ ,۰.۷۹۹) و همچنین ضریب لاندای ویلکس محاسبه شده (ilk's Lambda=۰.۲۰۵) ، مدل از کارآیی بالایی برای پیش بینی دستکاری قیمت برخوردار است.
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۰ )
چکیده
تحقیق حاضر به بررسی بازده کوتاه مدت سهام عرضه های عمومی اولیه در بورس اوراق بهادار تهران و شناسایی عوامل مؤثر بر آن در قلمرو زمانی سال های ۱۳۷۶-۱۳۸۳ پرداخته است. یافته های تحقیق حکایت از این دارد که سهام عرضه های اولیه در بورس اوراق بهادار تهران همانند عرضه های اولیه در سایر کشورها در بازه زمانی چهار هفته بعد از تاریخ عرضه به طور متوسط۸۵/۱۴ درصد بازده اولیه و ۳۹/۱۲ درصد بازده اولیه غیرعادی (بازده تعدیل شده با پرتفوی بازار) ایجاد کرده اند. بررسی بیشتر این پدیده بر اساس سال تقویمی نشانگر این است که سهام عرضه های اولیه سال ۱۳۸۳ بیش ترین بازده اولیه غیرعادی (۷۸/۲۴ درصد) و سال های ۱۳۷۹ و ۱۳۸۱ کمترین بازده اولیه غیرعادی (۳۹/۱ درصد) را برای خریداران خود ایجاد کرده اند. مطالعه این پدیده در بین صنایع مختلف نشان می دهد که دو صنعت "استخراج ذغال سنگ" و "تصفیه نفت و سوخت هسته ای" بیش ترین بازده اولیه غیرعادی (به ترتیب ۲۴/۷۰ درصد و ۳۱/۶۲ درصد) و صنعت "ساخت وسایل ارتباطی" کمترین بازده اولیه غیرعادی (۱۲/۱ درصد) را ایجاد کرده اند. بررسی عوامل احتمالی مؤثر بر بازده اولیه این سهام نشان می دهد که از بین متغیرهای مورد بررسی (اندازه شرکت، عمر شرکت، اهرم مالی شرکت، درصد عرضه اولیه سهم، ناخالص عایدات حاصل از عرضه، روند عمومی بازار قبل از عرضه و ترکیب سهام داران شرکت در مقطع عرضه اولیه)، تنها دو متغیر "درصد عرضه اولیه سهم" و "اهرم مالی شرکت" در مقطع عرضه اولیه، مهمترین متغیرهای تأثیرگذار بر بازده کوتاه مدت سهام عرضه های اولیه سال های ۱۳۷۶-۱۳۸۳ در بورس اوراق بهادار تهران بوده اند. در مجموع، یافته های تحقیق پیش بینی تئوری های مبتنی بر عدم تقارن اطلاعات را مورد تأیید قرار می دهد.
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
شهرت شرکتی به صورت «ارزیابی کلی ذینفعان از شرکت در طول زمان» تعریف میشود. شهرت شرکتی میتواند با افزایش موقعیت اجتماعی شرکت منجر به تأثیرگذاری بر ترجیحات مشتریان شده و بدین ترتیب عملکرد مالی را تحت تأثیر قرار دهد؛ از سوی دیگر نیز عملکرد مالی بالای واحدهای تجاری میتواند منجر به ایجاد تصویر مثبت و ایدهال در ذهن ذینفعان شده و در نتیجه شهرت شرکتی را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس تبیین ارتباط متقابل بین شهرت شرکتی و عملکرد مالی میتواند قابل توجه باشد. از اینرو در این پژوهش ارتباط متقابل بین شهرت شرکتی و عملکرد مالی بررسی شده است. برای این منظور ۶۴ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار طی دوره ۱۳۹۰ الی ۱۳۹۴ (۳۲۰ سال شرکت) انتخاب شده و با استفاده از روش سیستم معادلات همزمان (۳SLS) ارتباط متقابل بین آنها بررسی شد. یافتهها نشان میدهد که بین شهرت شرکتی و عملکرد مالی رابطه متقابل و مثبتی وجود دارد. این یافتهها میتواند برای سرمایهگذاران، مدیران واحدهای تجاری و سایر استفادهکنندگان از جهت تبیین چگونگی ارتباط بین شهرت شرکتی و میزان عملکرد مالی مفید باشد.