۶۹۷ نتیجه برای ایران
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
در این مقاله به بررسی پارامترهای نحوی نظام مطابقه/حالت در منتخبی از زبانهای شمال غربی ایران از جمله تاتی، تالشی و وفسی میپردازیم. بیکر (۲۰۰۸) نشان میدهدکه ارتباط تنگاتنگ میان مطابقه و حالت که چامسکی (۲۰۰۰) آنرا در قالب فرآیند تطابق صورت بندی کرده است یک امر پارامتری است و در همه زبانها مطابقه به حالت ساختاری اسم وابسته نیست. وی در این راستا به وجود دو پارامتر یعنی پارامتر (۱) جهت مدار که اساس آن شرط تسلط سازهای است و پارامتر (۲) حالت- وابسته یا همان فرایند تطابق قائل میگردد و معتقد است که این فرآیند تطابق یا پارامتر (۲) تنها یک پارامتر از مطابقه در دستور جهانی میباشد نه یک اصل. همچنین در یک زبان تمام هستههای نقشی در صورت مطابقه با گروه اسمی به صورتی همگن تابعی از پارامتر تثبیت شده در آن زبان هستند. در این مقاله چگونگی تثبیت دو پارامتر مذکور در هستههای نقشی زمان (T)، متمم نما (C) ، حروف تعریف (D) و افعال کمکی (AUX) ارزیابی شده است. نتایج نشان میدهد که در زبانهای ایرانی مورد وصف هسته نقشی زمان (T) در مطابقه فاعلی تابع پارامتر حالت - وابسته است و در این رابطه پارامتر جهت مدار و شرط تسلط سازهای نقش آفرین نیست و نیز سایر هسته های نقشی به صورت همگنی تابع پارامتر حالت-وابسته هستند. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانهای و مصاحبه با سه گویشور بومی زبان بوده است.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
آموزش و یادگیری زبان عربی از منظر دینی و قانونی در کشور ایران از اهمیت خاصی برخوردار است. از این رو ضروری است که همواره جایگاه این زبان چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بینالمللی حفظ شود. هدف این مقاله ارائه الگویی برای اصلاح سیستم آموزش و یادگیری زبان عربی به عنوان زبان دوم با تکیه بر شناسایی عوامل پیدا و پنهانِ تأثیرگذار بر آن و نیز شناخت موانع پیشروی این مسأله است. مبنای گردآوری اطلاعات بر روشهای کیفی و بطور ویژه انجام مصاحبههای ساختمند با ۱۰ نفر از اساتید جامعهشناسی زبان استوار بوده است. تجزیه و تحلیل دادههای گردآوری شده با استفاده از فرآیند روش تحلیل محتوای کیفی انجام یافته است. از مدل (AHP) و نرمافزار (Expert Choise) نیز جهت وزنبندی مؤلفههای پژوهش استفاده به عمل آمده است.نتایج حاصل از این مقاله نشان میدهد که گرایش به آموزش و یادگیری زبان عربی به عنوان زبان دوم به شدت تحت تأثیر عوامل مبنایی همچون عوامل اجتماعی، روانی و اقتصادی قرار دارد. مقدار ضریب AHP برای شاخصهای اجتماعی (۰,۴۰۳)، شاخصهای روانی (۰.۳۶۴) و شاخصهای اقتصادی (۰.۲۳۴) بدست آمد.
نتایج همچنین نشان میدهد که موانع و تنگناهای پیشروی فرآیند آموزش و یادگیری زبان دوم در کشور ایران به ترتیب اهمیت در شش حوزه موانع حقوقی، موانع سیاسی، موانع ساختاری، موانع اجتماعی، موانع فرهنگی و موانع اقتصادی شناسایی و طبقهبندی شدند. این نتایج سمت و سوی الگوی بهینه آموزش و یادگیری زبان دوم بویژه زبان عربی را با رفع موانع و تنگناها به ترتیب اولویت و با نگاهی همهجانبه، فراهم کرد.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
در این مقاله، «دوگانسازی» در زبان هورامی بررسی و تحلیل شده است. دادههای پژوهش به روش میدانی و در گفتوگو با گویشوران گونۀ «هورامی تخت» به دست آمده است که در شماری از آبادیهای شهرستان سروآباد استان کردستان بدان سخن گفته میشود. هدف اصلی مقاله یکی شناخت کارکردهای دوگانسازی در هورامی است و دیگری فهم تمایزهای عملکرد این پدیده در آن زبان نسبت به دیگر زبانهای ایرانی، از جمله زبان فارسی. تحلیلها و بررسیهای این پژوهش، نشان میدهد که هر دو گونۀ دوگانسازی کامل و ناقص در هورامی نمودهای گوناگونی دارند. در این میان، دوگانسازی کامل فعل در هورامی متمایز بهنظر میرسد و همانندی برای آن در زبان فارسی نمیتوان یافت. همچنین بررسی برخی از ساختهای برآمده از دوگانسازی ناقص در هورامی نشان میدهد که علامت تصریفی جنس دستوری که در این زبان در حالت مطلق در جنس مؤنث ظاهر میشود، در ساختِ حاصلِ دوگانسازی یا از میان میرود، یا به گونۀ دیگری ظاهر میشود. با توجه به بخشی از دادهها و تحلیلهای پژوهش، میتوان گفت این پژوهش نیز تأییدکنندۀ سازکارهای عملکردی مشابه دوگانسازی در زبان انسان است.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
انتظارمندی مفهومی شناختی و روانی است که تمایل به انتظار برای وقوع اتفاقات خوب یا بد بدون نیاز به تلاش یا فعّالیّت خاص در فرهنگ ایرانی را به تصویر میکشد. با توجّه به اهمّیّت انتظارمندی، بسامد بهکارگیری بالای آن در گفتار ایرانیان و تأثیر آن بر رفتار و نگرش افراد، هدف از پژوهش کیفی و کاربردی حاضر بررسی زباهنگ (زبان+فرهنگ) انتظارمندی در پرتو الگوی مفهومی تحلیل زباهنگ بهمنظور واکاوی دقیق آن در فرهنگ ایران است. بدینمنظور از طریق مصاحبۀ نیمهساختاریافته از ۴۳۵ نفر (۲۸۵ زن و ۱۵۰ مرد با سن ۱۷ تا ۶۴ سال) خواسته شد که نظر خود را دربارۀ جملاتی که نمایانگر زباهنگ انتظارمندی میباشند، بیان کنند. نتایج نشان داد که این زباهنگ در موقعیّتهای عمومی و خصوصی رسمی/ غیررسمی، با بسامد بالا بیشتر در میان افراد با رابطۀ همتراز و غیررسمی توسط هر دو جنسیت و توسط میانسالان و کهنسالان و افراد با طبقۀ اجتماعی پایین و متوسط بهکار میرود. افراد با لحنهای گوناگون این زباهنگ را با اهدافی مانند جلب توجّه، امید و دلداری دادن، تشویق به صبر، مسئولیّتگریزی، راحتطلبی، نصیحت، ارجاع مشکل به نیروهای برتر و ... بهکار میبرند و زباهنگ مذکور با بسامد بالا و هیجان مثبت/منفی نسبت به شنیدن این عبارات در سطح جامعه، نشاندهندۀ الگوهای فرهنگی اعتمادکاستگی، جمعگرایی، برنامهریزی کوتاهمدت، آرمانگرایی و انتظارمندی بالا در میان ایرانیان میباشد. با مداقه در این عبارات زبانی میتوان افراد جامعه را نسبت به فرهنگ مستتر در آنها آگاه ساخت و به سوی تعالی فرهنگی و شناخت ژنهای معیوب جامعه گام برداشت.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
با توجه به نقش اصلی درک شنیداری در یادگیری زبان دوم، به نظر میرسد که ارائه راهبردهای شنیداری به زبان آموزان ضروری میباشد. فناوریهای نوین برای سهولت یادگیری به کار میروند و پادکست یکی از ابزارهای جدیدی است که امروزه در آموزش زبان استفاده میشود. هدف این مطالعه توصیفی-تحلیلی بررسی این موضوع است که آیا آموزش فراشناختی با کمک پادکست میتواند به عنوان ابزاری موثر در تقویت درک شنیداری مورد استفاده قرار گیرد؟ مسئله پژوهش عدم آگاهی کافی زبانآموزان نسبت به راهبردهای فراشناختی است و در این راستا، نقش مدرس در آموزش این راهبردها اهمیت بسزایی دارد.این مطالعه میتواند به مدرسان زبان فرانسه کمک کند تا بتوانند راهبردهای فراشناختی را در بهبود مهارت شنیداری بگنجانند و روشهای مرسوم خود را بازنگری کنند. برای این منظور۳۰ زبان آموز بر اساس نتایج پیش آزمون به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش پادکستها را از طریق آموزش فراشناختی واندرگریفت دریافت کردند، در حالی که به گروه کنترل پادکستها را بدون هیچ گونه دستورالعمل یا راهبرد اضافی آموزش داده شد. نتایج به کمک یادداشت برداری، پرسش نامه خودارزیابی، مشاهده مستقیم و با استفاده از نرم افزارspss (آزمون t )نشان داد که راهبرد فراشناختی تاثیر مثبتی بر درک شنیداری زبان آموزان دارد.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
هدف پژوهش، شناسایی چالشها و استلزام های آموزش زبان انگلیسی در نظام برنامه درسی رسمی آموزش و پرورش ایران بود. سؤالات پژوهش معطوف به آموزش زبان انگلیسی در اسناد بالادستی، وضع موجود آموزش زبان انگلیسی، چالشهای فراروی یادگیری و استلزام های آموزش زبان انگلیسی در مدارس بود. قلمروی مطالعه شهر سرایان در سال تحصیلی ۱۴۰۲- ۱۴۰۱ بود. برای انجام پژوهش از تحلیل سند، پیمایش، پدیدارشناسی، مطالعه تطبیقی و گروه بحث متمرکز استفاده شد. برای بررسی تجارب متخصصان موضوعی و دبیران زبان انگلیسی و دانش آموزان از مصاحبه و برای بهره گیری از تجارب دیگر کشورها، فرایند آموزش در چهار کشور که بهصورت هدفمند و بر اساس نظر متخصصان موضوعی و با ابتناء به دو معیار پیشرفت در آموزش زبان انگلیسی و مشابهت فرهنگی انتخابشده بودند؛ بهصورت تطبیقی مطالعه شد. ناکارآمدی در تدریس، شیوه سازماندهی محتوایی، انگیزه ناکافی و فضای نامناسب یادگیری از مهمترین چالش ها و تغییر روش تدریس، افزایش زمان آموزش، یاددهی از سنین پایینتر، بازآموزی دبیران، بازنگری فنون سنجش، بازطراحی فضای فیزیکی و بازنگری در محتوا ازجمله استلزام های تعیینشده برای آموزش اثربخش زبان انگلیسی در برنامه درسی رسمی بودند.
دکتر اسمعیل ابونوری، دکتر آناهیتا روزی طلب،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
نابرابری پدیدهای چندبعدی است. با توجه به شرایط و ویژگیهای جغرافیایی هر منطقه، نابرابریها در میان استانها] مناطق [متفاوت هستند. هدف اساسی این مطالعه بررسی اثرات تورم و بیکاری به همراه متغیرهای سرانه مخارج واقعی دولت و سرانه واقعی تسهیلات پرداختی به عنوان شاخصی از توسعه مالی بر نابرابری چندبعدی در استانهای ایران طی دوره زمانی ۱۳۷۹-۱۴۰۰ است. بدین منظور با استفاده از ریزدادههای طرح هزینه (درآمد) خانوار ابتدا ضریب جینی چندبعدی در ۹ گروه عمده کالایی خوراک، پوشاک و کفش، مسکن، ارتباطات و حمل و نقل، آموزش، تفریحات و سرگرمی، بهداشت، اثاثیه و خدمات و سایر به تفکیک استانهای کشور برآورد شده است. سپس براساس جدیدترین اطلاعات بین استانی موجود تورم، بیکاری، سرانه مخارج واقعی دولت و سرانه تسهیلات پرداختی واقعی، الگوی عاملهای موثر بر نابرابری چندبعدی براساس مفهوم اقتصادسنجی فضایی برآورد شده است. نتایج نشان میدهد که تورم، بیکاری، سرانه مخارج واقعی دولت و سرانه تسهیلات واقعی پرداختی دارای اثرات مثبت و معنادار بر نابرابری چندبعدی در استانهای ایران بوده است. همچنین براساس نتایج بدست آمده افزایش هریک از متغیرهای فوق سبب بدتر شدن وضعیت توزیع درآمد در استانهای همجوار میشود.
دکتر ابوالقاسم گلخندان،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
طی سالهای گذشته، اثرگذاری نامتقارن تکانههای قیمت نفت بر شاخصهای زیستمحیطی در کشورهای واردکننده و صادرکننده نفت، مورد توجه خاصی در بین پژوهشگران قرار گرفته است. در این راستا، هدف اصلی از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر نامتقارن و غیرخطی تکانههای مقیاسبندی شده قیمت نفت بر ضریب ظرفیت بار بهعنوان شاخص پایداری زیستمحیطی در ایران طی دوره زمانی ۲۰۲۲-۱۹۶۱ میباشد. براین اساس، برآورد مدل با دستهبندی تکانههای مثبت و منفی قیمت نفت در سه مقیاس کوچک (کوانتایل کمتر از آستانه τ۳۰)، متوسط (کوانتایل بین آستانههای τ۳۰ و τ۷۰) و بزرگ (کوانتایل بیشتر از آستانه τ۷۰) در قالب رویکرد خودرگرسیون با وقفههای توزیعی غیرخطی چند آستانهای نامتقارن (MTANARDL) انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که در بلندمدت، تکانههای مثبت (منفی) قیمت نفت در مقیاس کوچک اثر مثبت (منفی) و معناداری بر ضریب ظرفیت بار داشته است؛ درحالیکه این تکانهها در بلندمدت در دو مقیاس متوسط و بزرگ، اثر منفی بر ضریب ظرفیت بار داشتهاند. براین اساس میتوان گفت که اثر قیمت نفت بر ضریب ظرفیت بار در ایران، نامتقارن است و در بین تکانههای مثبت، تنها با افزایش در مقیاس کوچک قیمت نفت، میتوانیم شاهد افزایش ضریب ظرفیت بار و پایداری محیطزیست در کشور باشیم. تکانههای مثبت قیمت نفت در دو مقیاس متوسط و بزرگ نیز با اولویت بخشیدن به دستاوردها و فعالیتهای اقتصادی بر مسائل زیستمحیطی، به افزایش ناپایداری زیستمحیطی میانجامد. براساس سایر نتایج، مصرف انرژی، اثر منفی و معنادار بر ضریب ظرفیت بار داشته و فرضیه زیستمحیطی منحنی ظرفیت بار (LLC) در ایران، تأیید میشود
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۳ )
چکیده
هدف از طرح مطالعه مداخلهای همراه با شاهد ارزیابی اثر ضد میکروبی روغنهای فرار برخی گیاهان در پنیر می باشد و گیاهان مورد مطالعه، نعناع ، ترخون ، زیره ، پونه و آویشن بودند که روغنهای فرار آنها با استفاده از بخار آب استخراج گردید و دو غلظت از روغن فرار هر گیاه مورد استفاده قرار گرفت. (اویشن، ۱/۰ و ۲/۰ درصد و سایر گیاهان ۳/۰ و ۴/۰ درصد).
در این روش از غلظتهای مورد نظر روغنهای فرار گیاهان در پنیرهای پاستوریزهای که از نظر باکتریهای کلیفرم منفی بودند استفاده شد و سپس تعداد g/۱۰۶ باکتری E. coli به پنیرها تلقیح گردید، همزمان، به تعداد نمونهها پنیرهایی نیز به عنوان شاهد در نظر گرفته شدکه فاقد روغن فرار گیاهان بودند ولی به همان تعداد باکتری به آنها تلقیح شد. نمونهها به همراه شاهدها در دمای °C ۱۲ به مدت یک هفته نگهداری شدند و در زمانهای ۲۴، ۴۸، ۷۲ و ۱۶۸ ساعت از نظر باکتری تلقیح شده مورد شمارش قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل آماری با مقایسه گروههای مورد آزمون از طریق آنالیز واریانس یک طرفه انجام گرفت. نتایج این مطالعه نشانگر بالاترین اثر ضد میکروبی تلقیح شده در پنیر در روغنهای فرار گیاه آویشن بود بهطوری که غلظت ۱/۰ و ۲/۰ درصد پس از گذشت ۱۶۸ ساعت موجب کاهش باکتری به میزان سه و چهار log نسبت به گروه شاهد شد. پس از آویشن روغنهای فرار گیاهان نعناع، زیره و پونه اثر تقریبا یکسانی بر باکتری تلقیح شده نشان دادند به نحوی که پس از گذشت ۱۶۸ ساعت در غلظتهای ۳/۰ و ۴/۰ درصد کاهش باکتری به میزان ۲ و ۵/۲ log نسبت به گروه شاهد ایجاد شد. کمترین اثر بر باکتری تلقیح شده در پنیر را روغنهای فرار گیاه ترخون نسبت به سایر گیاهان از خود نشان داد و پس از گذشت ۱۶۸ ساعت کاهش باکتری به میزان ۱ و ۵/۱ log به ترتیب در غلظتهای ۳/۰ و ۴/۰ درصد نسبت به گروه شاهد موجب شد. نتیجهگیری کلی نشان داد که از ترکیبات یاد شده به عنوان یک نگهدارنده و طعم دهنده طبیعی در پنیر و سایر مواد غذایی با توجه به اثر ضد میکروبی مناسب روغنهای فرار گیاهان بررسی شده در پنیر، میتوان استفاده کرد.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده
این مقاله با پذیرش رخداد رشد علمی در دوره طلایی اسلامی-ایرانی و به ویژه سال های ۵۰۰-۱۳۰ هجری می کوشد با نگاهی جامعه شناسی این رخداد را بفهمد و تبیین کند. فهم رشد علمی، در واقع، به معنای شناخت فرایندهای شکل گیری عناصر مختلف معرفت علمی و به طور خاص روش شناسی تجربی است. این مطالعه، به تفکیک انواع رویکردهای شناخت عقلانی در آن دوره می پردازد و از آن میان، بر علوم تجربی تاکید می کند. چارچوب نظری بر مبنای نظریات جامعه شناسی علم در مورد نفوذ فرهنگ در علم و به ویژه جامعه شناسی تفهمی علم در سنت وبر و مرتون فراهم آمده است. این چارچوب، امکان شناخت عوامل فرهنگی درونی را، فراتر از تبادلات فرهنگی و انتقال علم از بیرون، فراهم می سازد. این مطالعه، با بررسی متون علوم طبیعی و علوم انسانی در آن دوره نشان می دهد که چگونه روش شناسی تجربی دانش ها و از جمله دانش های تاریخی، جغرافیایی و مردم شناسی از تفسیر اجتماعی از مذهب نبوی و به طور خاص، از عناصر فرهنگی تعلق، تسویه و تعارف در اخلاقیات شعوبیه تاثیر پذیرفته است.
.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
اسطورهشناسی تطبیقی، از زمینههای پژوهشی نسبتاً جدیدی است که از نیمه دوم قرن نوزدهم، به طور گسترده کاربرد یافته است. ارتباط این رویکرد، از یک سو در زمینه ادبیات تطبیقی و از سوی دیگر، در حوزه نقد اسطورهای پیوستگی و انسجام مییابد. با اینکه ضرورت شناخت اساطیر ملل و اقوام جهان، بهصورت گسترده و تطبیقی، نخست از سوی پژوهندگان اروپایی احساس شد و پژوهشهای گستردهای انجام دادند که بیشتر محدود به اساطیر اقوام اروپایی (یونان و روم) بود، اما گستره کاربرد این رویکرد، در شناختگی اساطیر ملل اسلامی، از کاوشهای جزئی یا موردی برخی مضامین اسطورهای، فراتر نرفت. حسین مجیب المصری، در سال ۲۰۰۰ با شناخت این فقر پژوهشی، با تحقیقی با نام «دراسة مقارنة للأسطورة بین الأدب العربی و الفارسی و الترکی»، نخستین گام را در تطبیق اسطورههای ایرانی، عربی و ترکی برداشت و شگفتا که هنوز پس از گذشت یک دهه، حتی اشارهای نیز بدانها نشده است. مجیب المصری در این پژوهش تطبیقی، هریک از اساطیر ایرانی، عربی و ترکی را در سه بخش جداگانه مورد بررسی قرار میدهد. هرچند این اثر، هماهنگ با رویکرد نقد اسطورهای قرن بیستم نیست، اما در نقد و سنجش اسطورههای ایرانی، دستاوردهای نوینی را در عرصه اسطورهشناسی تطبیقی، ارائه می کند و اسطورههای ناشناختهای از اساطیر عربی و ترکی را، با نمونههای مشابه ایرانی تطبیق می دهد که تاکنون در هیچ پژوهشی، مورد بررسی قرار نگرفته اند. در این مقاله می کوشیم ارتباط اسطوره و کارکرد اسطورهشناسی در ادبیات تطبیقی را نمایان و سپس دستاوردهای حسین مجیب المصری را معرفی کنیم و در حوزهای محدودتر، بهنقد آرای حسین مجیب المصری در خوانش و دریافتی که از اساطیر ایران داشته است، بپردازیم و در پایان، وجوه اشتراک اساطیر فارسی با اسطورههای تطبیقی عربی و ترکی را، در دو بخش اسطورههای دینی و تاریخی نشان دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن تواناییهای بالقوه اساطیر ملل اسلامی، تأکید بر پژوهش در بستر اسطورهشناسی تطبیقی و ضرورت تغییر توجه یک سویه اسطورهشناسان ایرانی و غیر ایرانی است.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
واژه «گوتیک» صفتی است که به شکل ضمنی به انتساب یا تعلق چیزی به قوم «گوت» اشاره می کند. همچنین گوتیک نام یک ژانر ادبی است که در دهه ۱۷۶۰ تا ۱۸۲۰ به وجود آمد و هنوز هم به اشکال گوناگون دیده می شود. محیط های این ژانر معمولاً قصرهای دربسته، ویرانه ها و زمین های متروک هستند. ادبیات گوتیک را باید شاخه ای از مکتب رمانتیسم یا پیش رمانتیسم به شمار آورد. داستان های گوتیک بیشتر حکایت های تیره و تاری از معماها، هراس ها و امور ماورائی هستند که حول یک راز مخفی و وحشتناک شکل گرفته اند. گوتیک سبکی در معماری و مجسمه سازی مربوط به قوم گوت ها بود که علاوه بر معماری و هنر وارد ادبیات نیز شد. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی عناصر گوتیک در ادبیات داستانی می پردازیم.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
آیین مهرپرستی را می توان کهن ترین دین ایرانیان دانست که حوزه نفوذ آن علاوه بر بخش های وسیعی از ایران بزرگ، بخش هایی از اروپا را نیز در قرن های نخست میلادی در برگرفت چنان که سهم به سزایی در شکل گیری برخی از آداب و سنن مسیحیت در اروپا داشته است. هدف از این تحقیق شناخت ساختار فضایی معماری مهرابه ها در اروپاست، زیرا وجود اسناد مصور در مهرابه های اروپا نمایانگر کارکرد این فضاهاست. پرسش اصلی تحقیق این است که خصوصیات مهم معماری و ساختار اصلی فضای معماری مهرابه ها در اروپا چگونه بوده است؟ روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی و گردآوری داده ها به صورت اسنادی بوده است. جامعه آماری شامل بررسی خصوصیات پنجاه مهرابه است که در این پژوهش، هشت نمونه ذکر شده است. طبق چارچوب نظری این تحقیق، عوامل و خصوصیات فرهنگی و اعتقادی در چگونگی شکل گیری فضاهای آیینی به ویژه معابد سهم مهمی داشته است. براساس نتایج تحقیق، بسیاری از مهرابه های اروپا ساختار معماری کمابیش همسانی داشت هاند که ناشی از ویژگی های فرهنگی و جهان بینی مهرپرستان است. این ساختار یک فضای مستطیل شکل داشت که به سه فضای خطی در کنار هم تقسیم م یشد. فضای میانی بیشتر محل عبور و مرور و دو فضای واقع در دو سوی آن برای استقرار افراد بود. در انتهای معبد، جایگاهی برای استقرار فرد یا افراد عالی مقام بود که اغلب بالاتر از سطح کف ساختمان قرار داشت. در این محل برخی مراسم آیینی مانند نیایش و قربانی کردن جانوران انجام م یشد.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: تهران در افق ۱۴۰۴، شهری دانشپایه، هوشمند و جهانی است. برخورداری از زیرساختهای مناسب و درنتیجه کلانشهری با عملکردهای ملی و جهانی و با اقتصادی مدرن دیگر ویژگیهای اساسی ترسیمشده است. تجربه جهانی مدیریت کلانشهرها نشان میدهد که مدیریت بهینه شهری نیازمند توجه همهجانبه به ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و محیطی شهر است و این مهم در دهههای اخیر و در سطح جهانی با شاخص رقابتپذیری شهری سنجیده شده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی رقابتپذیری شهری و جایگاه تهران میان کلانشهرهای ایران انجام شد.
ابزار و روشها: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهشی پیمایشی است که در سال ۱۳۹۰ انجام شد. تعداد ۱۱ متغیر بهعنوان نماگرهای اقتصادی رقابتپذیری شهری مانند نرخ بیکاری، نرخ مشارکت اقتصادی و غیره به روش کتابخانهای و از سه منبع آماری رسمی کشور یعنی سالنامههای آماری استانها، نتایج سرشماری کارگاههای صنعتی با ۱۰ نفر کارکن و بیشتر، منتشرشده توسط مرکز آمار ایران و آمارنامه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی انتخاب شدند. از دو روش امتیاز استانداردشده و تاکسونومی عددی استفاده شد.
یافتهها: کلانشهر تهران مقام نخست را از نظر شاخص رقابتپذیری شهری و از بعد اقتصادی به خود اختصاص داد. تهران با امتیاز ۱۱/۳ از منظر شاخص رقابتپذیری شهری در روش امتیاز استانداردشده و ۷۲/۰ در روش تاکسونومی عددی، بهعنوان پیشتاز کلانشهرهای ایران قرار داشت.
نتیجهگیری: کلانشهر تهران اگرچه در مقایسه با سایر کلانشهرهای جهان جایگاه مناسبی از منظر شاخص رقابتپذیری شهری ندارد، اما بین کلانشهرهای ایران رتبه نخست این شاخص را به خود اختصاص داده است.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: امروزه تهران بهواسطه تراکم مشکلات در ابعاد طبیعی و انسانی، مهمترین چالش مدیریت سیاسی فضا در کشور است. از مهمترین ابعاد این چالش، تراکم جمعیت و فقدان مدیریت هماهنگ برای چیرهشدن بر این مشکل و مشکلات ناشی از آن است. از آنجا که نمیتوان از نظر فضایی تهران را جدا از پسکرانه دور و نزدیک در نظر گرفت، اولین مسالهای که بهچشم میآید فقدان عدالت فضایی/جغرافیایی در این پسکرانهها است. مشکلات تهران در سه مقیاس کالبدی- سکونتگاهی، منطقهای و ملی قابل تحلیل هستند. این پژوهش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر منابع کتابخانهای و با هدف تحلیل عدالت فضایی در ایران و ساماندهی سیاسی فضایی شهر تهران انجام شد.
نتیجهگیری: فقدان رویکرد آمایش و توسعه پایدار در مقیاس ملی، منطقهای و محلی در نظام برنامهریزی ایران قبل از هر چیز منجر به تمرکزگرایی شدید و نهادینه شده و شکلگیری الگوی مرکز پیرامون در کشور را نیز در پی داشته است. عملکرد برنامههای توسعه قبل و بعد از انقلاب نیز به نامتوازنشدن الگوی حاکم بر ساختار فضایی کشور منجر شده است. همچنین بیعدالتی فضایی/جغرافیایی در کشور و بهتبع آن در استان تهران و همچنین فقدان مدیریت یکپارچه در مدیریت شهری تهران مشکلات امروز تهران را سبب شده است. برای حل مشکلات تهران و اداره بهینه آن باید با توجه به منابع موجود با رویکرد آمایش عادلانه به فضا و در قالب استراتژی آمایش سرزمین با استفاده از تاکتیک عدالت فضایی در سه افق کوتاه، میان و بلندمدت برنامهریزی کرد، تا زمینه اداره بهینه شهر تهران فراهم شود.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
بیشتر میادین نفت و گاز مشترک در خلیج فارس واقع شدهاند که یکی از کم عمقترین دریاهای جهان به شمار میرود. منطقه غرب آسیا و حوزه خلیج فارس در حال تجربه تنشهای ژئوپلیتیکی بیشماری است. از نظر تاریخی، این میادین نفتی مشترک منبع اختلاف و تنش هستند که به جنگهایی نیز منجر شده است. ایران دارای ۱۵ میدان مشترک نفتی با عراق میباشند. پژوهش حاضر با عنوان تحلیل پیامدهای ژئوپلیتیکی منابع مشترک نفتی بین ایران و عراق به دنبال پاسخ به این سؤال است که منابع نفتی مشترک ایران عراق چه نقشی در روابط دو کشور دارد؟ همچنین برای بررسی عنوان پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی و تکنیک دیمتل بهره گرفته شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد متغیرهایی مانند رقابت منطقهای، توسعه یکجانبه میادین نفتی مشترک، همکاری نزدیک اقتصادی، اختلافات منطقهای، رشد اقتصادی ایران و کاهش اثر تحریمها، شرکای تجاری متفاوت، اختلاف در جذب سرمایهگذاری خارجی، عدم توانایی ایران در سرمایهگذاری، همگرایی ژئوپلیتیکی در تنگه هرمز، سرمایهگذاری مشترک، بیثباتی در دیپلماسی اقتصادی و ... در منطقه نشاندهنده تعامل بالا و ارتباط سیستمی قوی با سایر متغیرها هستند. با اتکا به تحلیلها، بهنظر میرسد ضروری است که ایران با تحلیل دقیق موقعیت موجود و با توجه به پیشبینیهای کارگشا درباره آینده درصدد توسعه روابط با عراق بربیاید و ضمن تلاش برای حفظ سهم و ثروت خویش در مخازن مشترک و سرمایهگذاری خارجی در صنعت نفت خود در راستای تبدیل تهدیدات احتمالی به فرصتهای جدید برآید و با ایجاد همکاری زمینۀ تأمین منافع حداکثری را مهیا کند.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه یکی از مناطق مهم ژئوپلیتیکی محسوب میگردد که از دیرباز تاکنون مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای قرار داشته است. در این منطقه تونس یکی از کشورهای مهم از منظر ژئوپلیتیکی محسوب میگردد. زیرا تونس در روزهای پایانی سال ۲۰۱۰ به علت خودسوزی جوانی به نام محمد بوعزیزی شاهد اعتراضات گستردهای بود که در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱ میلادی با فرار بن علی وارد فاز جدیدی شد. تونس در زمان بن علی روابط بسیار نزدیکی با کشورهای ایالات متحده آمریکا و فرانسه داشت؛ اما بعد از اعتراضات مردمی، این کشورها خواستار قبول تحولات ساختاری در این کشور شدند. در این بین جمهوری اسلامی ایران نیز به دلیل قرابت تاریخی، مذهبی، فرهنگی بعد از وقوع انقلاب در این کشور باب مناسبات را با تونس باز نمود. از این رو میتوان شاهد گسترش روابط بین دو کشور در عرصه منطقهای و بین المللی بود. از این رو این نوشتار درصدد پاسخگویی به این پرسش است، که چه عواملی در روابط ژئوپلیتیکی ایران و تونس در دوران بعد از بهار عربی موثرند؟ در راستای پاسخگویی به سوال تحقیق در پژوهش حاضر، از روش توصیفی-تحلیلی و از تکنیک دیمتل بهره گرفته شد. یافتههای تحقیق نشان داد که متغیرهایی مانند توسعه تجارت، روابط دیپلماتیک، برگزاری رویدادهای فرهنگی، افزایش حساسیتهای کشورهای عربی نسبت به ایران، گفتگوها و قراردادهای اقتصادی استراتژیک، انجمنها و اتحادهای شیعیان در تونس، تشیع در تونس، دیپلماسی فرهنگی و ... در منطقه نشان دهنده اهمیت بالایی در روابط بین دو کشور بعد از بهار عربی بوده است. بنابر این جمهوری اسلامی ایران برای موفقیت در روابط خود با تونس باید از عوامل اقتصادی و تشیع خود بیشترین بهره برداری را مینمود.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
هم چنان که در شرق جهان اسلام اندیشمندان و فقهای بزرگ ایرانی در شکل گیری و رواج فرق و مذاهب گوناگون اسلامی دخالت داشتند، در غرب جهان اسلام و سرزمین افریقیه و مغرب از نسل مهاجران خراسانی آنجاT فقهای برجستهای رشد کرده و در استقرار و گسترش مذاهب اسلامی، به خصوص مذهب حنفی و مالکی اثرگذار بودند. در منابع و کتب تراجم و طبقات شرح آثار و اقدامات بسیاری از فقهای ایرانی آمده و اکثر اسامی آنها با پسوند «الفارسی» یاد شده است. در واقع این القاب نشان دهنده خواستگاه و ایرانی بودن آنان دارد که با دیگران متمایزاند. این جستار به دنبال تبیین نقش و جایگاه واقعی فقهای ایرانی در شکل دهی و ترویج مذاهب اسلامی در افریقیه و مغرب است. با تکیه بر منابع کتابخانهای و با رویکرد تاریخی و روش توصیفی تلاش خواهد شد تا سهم و تأثیر دانشمندان و علمای ایرانی در گسترش و رشد مذاهب اسلامی در مغرب اسلامی، به ویژه منطقه افریقیه روشن شود.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
امنیت هوشمند با بهرهگیری از دانش امنیتی نوین، امکانات و فضای سیاسی و نیز بهرهگیری از رسانه، در تسهیل و تقویت کنشهای اقتصادی نقش مهمی ایفا میکند. داد و ستدهای سیاسی میان کشورها و تحولات ژئوپلیتیک در فضای پیرامونی هر کشوری، نقش مستقیمی در افزایش یا کاهش گردشگری در آن کشور دارد. هرچه یک واحد سیاسی بتواند در کنش امنیتی موفقتر عمل کند، فضا را برای ورود گردشگران امنتر جلوه میکند و در نتیجه، توسعهی اقتصادی پایدارتری پدید میآید. به دلیل چیرگی و سلطه رسانهها در فضای زندگی امروز، نوع کنش امنیتی در کاهش یا تقویت شاخصهای اقتصادی مؤثر است. پژوهش پیش روی با روش توصیفی ژرفانگر، وضعیت امنیت هوشمند را از نظر گردشگران خارجی که در ۶ ماههی اول سال ۱۴۰۲ به ایران سفر کردهاند، سنجیده است. پرسش پژوهش، آن است که تصویر ذهنی گردشگران آفریقایی، پیش و پس از ورود به ایران تا چه اندازه تغییر کرده است. روش نمونهگیری در این تحقیق، تصادفی سیستماتیک انجام بود و حجم نمونه، ۱۳۳ نفر محاسبه گردید. نتایج، نشان داد که ۸۱ درصد از گردشگران آفریقایی، وضعیت امنیتی و سیاسی ایران را در جذب توریسم مؤثر میدانند. همچنین، گردشگران آفریقایی پس از ورود به ایران و مواجه با واقعیتها، ۶۲ درصد وضعیت امنیتی و ارتباط آن با توریسم را مثبت تلقی کردهاند. بنابراین، هرچه کنشهای امنیتی، چشمانداز هوشمند و پایداری اتخاذ کند، برآیندهای اقتصادی و رفاهی افزایش خواهد یافت.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
تفاوت¬ها و تشابهات محیطی عامل محرک سفر و گردشگری هستند؛ قاره افریقا با تنوع بسیار زیاد در جاذبه¬های گردشگری به¬خصوص طبیعی و تاریخی یکی از مقاصد عمده گردشگران در آینده خواهد بود؛ آمارهای موجود این واقعیت را به¬خوبی نشان می¬دهد. همه اینها می¬تواند فرصتی مناسب برای توسعه روابط فی¬مابین ایران با کشورهای افریقایی باشد؛ لذا ضروری است نسبت به شناسایی و معرفی آنها برای تدوین برنامه¬های راهبردی اقدام شود. گردشگری عرصه مناسبی برای توسعه همکاریهاست و توجه به گردشگری و قراردادن آن در برنامه¬ها و مناسبات دیپلماتیک کمک شایان توجهی به گسترش روابط و رفع موانع خواهد نمود؛ لذا در روابط دیپلماتیک بایستی برنامه¬ریزی جدی برای شناخت دقیق¬تر آفریقا از جمله بازار گردشگری آن در دستور کار قرار گیرد. هدف اصلی در این نوشتار معرفی توان¬های محیطی آفریقا در حوزه گردشگری با اشاره به برنامه-های آن قاره در این خصوص است و پاسخ به این پرسش که چگونه گردشگری می¬تواند یک عنصر مؤثر در توسعه روابط بین کشورها باشد. روش پژوهش مطالعات اسنادی و کتابخانه¬ای و مراجعه به آمار و ارقام مربوط به گردشگری برای ارائه راهکارهای توسعه همکاریهای دو و چندجانبه است. نتیجه کلی پژوهش حاضر نشاندهنده عدم وجود برنامه مدون از سوی جمهوری اسلامی ایران برای توسعه گردشگری با آفریقاست. پیشنهاد ویژه در این خصوص اولویت قرار دادن گردشگری به¬عنوان پدیده¬ای با ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی در برنامه¬های کلان است.