جستجو در مقالات منتشر شده


۱۰ نتیجه برای نامداری


دوره ۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۷ )
چکیده

هر سخن‌گفتنی به شرط حضور سه عامل اصلیِ متکلم، مخاطب، پیام ایجاد می‌شود و ادامه پیدا می‌کند. در گذشته ارتباط متکلم و مخاطب به سبب محدودیت باسوادان و عدم امکان تکثیر متن، شنیداری بود. در دوران معاصر به سبب افزونی باسوادان و امکان تکثیر اثر، این ارتباط نوشتاری شده است. نویسنده، متن را در غیاب خوانندگانی که از اطلاعات و احوال آنان آگاهی ندارد، تولید می‌کند و خواننده در غیاب نویسنده و غالباً بدون اطلاعات از دانش و احوال او اثر را مطالعه می‌کند. اگر هر ارتباطی را نوعی از گفتگو تلقی کنیم، گفتگوی نویسنده با خواننده هنگام تولید متن در غیاب خواننده، و گفتگوی خواننده با متن در غیاب نویسنده صورت می‌گیرد. با توجه به چهار عامل مؤثر در ایجادِ بافت موقعیتِ تولید متن و مطالعه متن، و تغییر عمیق نگاه انسان به جهان، و تبدیل ارتباط شنیداری به نوشتاری در حوزه‌ ادبیات که امکان تأملِ خواننده را برای درک متن فراهم می‌آورد، ضوابط و شگردهای زیبایی‌شناختیِ پذیرفته در ادبیات نیز دگرگونی عمیق می‌پذیرد و از جمله بلاغت که صفت متکلم و کلام محسوب می‌شد، صفت مخاطب و تأویلِ مخاطب از اثر می‌شود؛ زیرا در چنین وضعیتی، متن از اختیار نویسنده خارج می‌شود و در اختیار خواننده قرار می‌گیرد. این مقاله با توجه به انواع شعر در دوران کلاسیک، تأثیر نوع مخاطبان بر کلام و متکلم، رابطه صورت و معنا در انواع شعر کلاسیک، و نیز تأثیر ارتباط نوشتاری و تولید اثر در غیاب خواننده، و تغییر بافتِ موقعیت در نتیجه تغییرِ وضعِ عواملِ مؤثر در تشکیل بافت، به پیش می‌رود و آن‌گاه با تفسیر و تأویل شعری از نیما به عنوان شاهدی بر مدعا، چگونگی انتقال بلاغت از متکلم - نویسنده به مخاطب- خواننده در نتیجه استقرارِ وضعِ جدیدِ ارتباطی، میان نویسنده و خواننده به اثبات می‌رسد.

دوره ۱، شماره ۴ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده

معارف‌ بهاء ولد از جمله‌ نثرهای‌ صوفیانه‌ فارسی‌ است‌ که‌ به‌ دلیل‌ سبک‌ منحصر به‌ فرد و اسلوب‌ بیانی‌ خاص در توصیف‌ عوالم‌ روحی‌ و احوال‌ عرفانی‌ نویسنده‌اش‌، برجستگی‌ و امتیازی‌ خاص‌ یافته‌ است‌. این‌ اثر که‌ یادداشتهای‌ تنهایی‌ بهاء و نیز دفتر ثبت‌ شادیها و احوال‌ روحانی‌ وی‌ است‌ از منظری‌ زیباشناختی‌ دارای‌ جلوه‌ها و ویژگیهایی‌ است‌ که‌ نه‌ تنها در چارچوب‌ بوطیقاهای‌ (نظریه‌های ادبی) کهن‌ نمی‌گنجد بلکه‌ بررسی‌ دقیق‌ آن‌ را از دیدگاه‌ نظریه‌های‌ ادبی‌ جدید - از جمله‌ صورتگرایی‌ - پذیرفتنی‌ و منطقی‌تر ساخته‌ است‌. صراحت‌ و صمیمیت‌ در بیان‌ عواطف‌ روحی‌ و مکنونات‌ قلبی‌، ابهام‌ شاعرانه‌ و عادت‌ ستیزیهای‌ زبانی‌ و معنایی‌ در بیان‌ عوالم‌ رازناک‌ روحی‌، الهامها رؤیتها و مکاشفه‌ها، گریز از زبان‌ علمی‌ و رسمی‌ و نگارش‌ خود به‌ خود یادداشتها بدون‌ طرح‌ و اندیشه‌ قبلی‌، جهشها و چرخشهای‌ ناگهانی‌ کلام‌، صور خیال‌ تازه‌ و بدیع‌، همه‌ و همه‌ از دیدگاه‌ صورتگرایان‌، جزو شگردهایی‌ است‌ که‌ از زبان‌ خودکار و معیار, آشنایی‌ زدایی‌ کرده‌، موجب‌ شاعرانگی‌ زبان‌ اثر می‌گردد. این‌ مقاله‌ جنبه‌های‌ زیباشناختی‌ معارف‌ را از این‌ دیدگاه‌ مورد بررسی‌ قرار داده‌ است‌.
 

دوره ۷، شماره ۱۳ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده

یکی از شاخه­های نقد ترجمه، ارزیابی ترجمه به منظور تشخیص سطح کیفی آن است؛ از جمله الگوهای ارائه شده در این نوع ارزیابی و نقد، الگوی نقد ترجمه گارسس است که به سبب دارا بودن مؤلفه­های تعیین میزان قابلیت وکیفیت متون ترجمه و میزان مطابقت آن­ها  با متن مبدأ، می­تواند الگویی مناسب برای نقد ترجمه­های قرآن کریم نیز باشد. پژوهش حاضر در نظر دارد تا انتخاب­های واژگانی ترجمه حداد عادل، معزی و انصاریان را از آیات جزء ۲۹ و۳۰ قرآن کریم، طبق مدل پیشنهادی گارسس در سطح معنایی- لغوی، مورد نقد و ارزیابی قرار دهد و به این سؤال پاسخ گوید که میزان تطابق ترجمه­های حداد عادل، معزی و انصاریان با روش گارسس در سطح معنایی-لغوی تا چه حد بوده است؟ مهمترین یافته­های این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی با هدف ارزیابی میزان برابری متن مبدأ با مقصد صورت گرفته، بیانگر این است که واژگان ترجمه­های مذکور از نظر مؤلفه­های گارسس، قابل نقد و ارزیابی است به گونه­ای که ترجمه­های هر یک از مترجمان یا توضیحی (توضیح تفسیری و واژگانی) است و یا موارد بی­شماری از همانندی و معادل­سازی و قبض و بسط نحوی و انتقال ابهام را در خود دارند. بررسی میزان مطابقت ترجمه­­ها با سطح معنایی- لغوی الگوی گارسس نشان می­دهد که ترجمه انصاریان در همه این سطح به جز قبض نحوی بیشترین مطابقت را با سطح معنایی لغوی دارد و در درجه دوم ترجمه حداد عادل به میزان متوسط از این سطح کاربست را دارا بوده به گونه­ای که همه این سطح در ترجمه وی مشاهده می­شود و در نهایت، ترجمه معزی به دلیل تحت­اللفظی بودن به جز قبض نحوی که بالاترین مطابقت را داراست، در موارد دیگر کمترین کاربست را از الگوی گارسس داشته است.
 

دوره ۷، شماره ۲۶ - ( زمستان ۱۳۸۸ )
چکیده

غالب پژوهشهایی که به بررسی رابطۀ سینما و ادبیات پرداخته­اند به تفاوتهای داستان ادبی و درام فیلمنامه توجه داشته‌اند. زمینۀ دیگری که می­توان پیوندها و مناسبات ادبیات و سینما را در آن پی­گرفت، «تصویرپردازی» است. صور خیال در مفهوم بلاغی آن شامل تصویرهای ذهنی ادبی، و غالباً به دلالت ضمنی نشانه­های شمایلی ناظر است و ذیل علم بیان در انواع تشبیه، تمثیل، مجاز، استعاره، کنایه و نماد فهرست شده­است. در این مقاله به بررسی ظرفیتهای «تمثیل ادبی» به­طور عام و «تمثیلهای شعری مثنوی و غزلیات شمس» به­طور خاص برای بازآفرینی در وسیلۀ بیانی سینما پرداخته شده است. انتقال تمثیلهای ادبی به سینما براساس این ظرفیتها امکانپذیر است: ۱- اشتمال بر عناصر بصری متعدد و متحرک۲- تناسب تصاویر و معانی همنشین با مونتاژ و میزانسن  ۳-فراوانی تصویرهای هم عرض در طول شعر ۴-اشتمال بر تصاویر قابل توزیع در متن فیلم به سبب دلالت بر مضمون عرفانی «تکامل» و ۵-اشتمال بر بافت روایی و ساختار دراماتیک.
 

 

دوره ۷، شماره ۲۷ - ( پاییز ۱۳۹۳ )
چکیده

این مقاله مسئلۀ معنا در متن ادبی را به بحث می‌گذارد. نخست «معنی زبان‌شناختی» گزاره را تعریف می‌کند و تفاوت گزاره‌های زبان با ادبیات را مطرح می‌کند. در زبان هیچ گزاره‌ای نیست که معنی زبان‌شناختی نداشته باشد؛ اما در ادبیات گزاره‌های فراوان تولید می‌شود که یا مصداق ندارند یا مصداق آن‌ها پذیرفتنی نیست. سه عامل سبب می‌شود که معنیِ زبان‌شناختی یک متن پذیرفتنی نباشد: ۱.‌ عامل ناهُشیاری: اگر در متن نشانه‌ای وجود داشته باشد که گزاره‌ها در حالتی از ناآگاهی به وجود آمده‌اند. ۲.‌ عامل مصداق‌ستیزی: آنگاه که معنی زبان‌شناختی متن به سبب دلالت بر مصادیقی مُغایر با عادت‌های تجربی ما انکار می‌شود. ۳.‌ ناسازگاری معنی گزاره با شخصیت گوینده: آنگاه که معنی زبان‌شناختی گزاره‌ها با شناختی که از گوینده داریم سازگار نمی‌نماید. مقاله در نهایت گزاره‌های فراهم‌آورندۀ یک متن را به سه نوع تقسیم کرده است: الف. گزاره‎هایی که معنیِ زبان‎شناختی آن‎ها پذیرفتنی است و به مصداقی تجربی دلالت دارند. ب. گزاره‎هایی که اگرچه در نظام نخستین زبان، معنی زبان‎شناختی آن‎ها پذیرفتنی نیست اما دریافتِ معنی ثانوی آن‎ها که منظور نظر اولیۀ گوینده بوده است و در این معنی دارای مصداق تجربی نیز هستند به‌آسانی میسر است. ج. گزاره‎هایی که علی‎رغم اختلاف علت در پدید آمدن آن‌ها معنی زبان‎شناختی آن‎ها قابل قبول نیست و به مصداقی سازگار با عادت‎های تجربی ما دلالت ندارند و صرف‎نظر از آنکه چه عامل بافتی و چه علتی سبب نهفته شدن معنایی در آن‎ها شده باشد، این معنی به‌آسانی قابل دریافت نیست.    

دوره ۱۲، شماره ۴۶ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده

در روایت‌شناسی، مرزشکنی به شگردی اطلاق می‌شود که در آن ارتباطی غیرطبیعی میان سطوح مختلف روایت برقرار می‌شود. رابطه طبیعی بین سطوح روایت، روایتگری است؛ یعنی شخصیت یک سطح راوی سطح دیگر می‌شود. با الهام از مرزشکنی روایی می‌توان شگردی بلاغی را نام‌گذاری کرد که سابقه‌ای طولانی در شعر فارسی دارد. هر ایماژ متشکل از دو جزء است. می‌توان جزئی را که مقصود اصلی شاعر یا گوینده دربردارد، خبر و جزئی را که برای مقایسه و آراستن می‌آید، خیال نامید. در مواردی که ایماژهای مختلف و مرتبط در کنار هم می‌آیند، دو سطح متمایز خیال و خبر قابل تشخیص است. رابطه طبیعی میان این دو سطح مشابهت است و هر رابطه غیرطبیعی دیگری نوعی مرزشکنی ایجاد می‌کند که می‌توان آن را مرزشکنی خیال و خبر دانست. در مرزشکنی خیال و خبر، همچون مرزشکنی روایی، همواره نوعی تناقض منطقی دیده می‌شود. همچنین تأثیر این دو نوع مرزشکنی نیز مشابه است و می‌تواند شوخ‌طبعانه، وهم‌انگیز یا ترکیبی از هر دو باشد. 
 

دوره ۱۴، شماره ۵۳ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف شناخت تأثیر قصه­گویی شفاهی و پرده­خوانی در ویژگی‌های روایت‌های بازگفتۀ کودکان پیش­دبستانی انجام شد. بدین منظور با استفاده از طرح پژوهش پیش­آزمایشی از نوع پس­آزمون با گروه­های نابرابر، ۲۴ نفر از نوآموزان دختر پیش­دبستانی به‌عنوان نمونۀ پژوهش انتخاب شدند. ­آزمودنی­ها از طریق اجرای آزمون رشد زبان (TOLD) همتا و به تصادف در دو گروه گمارده شدند. برای گروه اول قصۀ عامیانۀ «کلاغ و کشاورز» از مجموعۀ ‌قصه­های صبحی به شیوۀ شفاهی و در گروه دوم همان قصه به روش پرده­خوانی ارائه گردید. در مرحلۀ پس­آزمون، روایت­های بازگفتۀ هر کودک ضبط، ثبت و حرف­نویسی شد. روایت­ها در هر دو گروه از نظر فراوانی عناصر داستان، توالی این عناصر، بسامد نسبی عناصر دستوری پیونددهنده، طول روایت از نظر تعداد جمله و کلمه و همچنین انطباق روایت­ها با روایت اصلی در سه بُعد حذف، اضافه و عدم­ صحت مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج حاصل از روش تحلیل محتوا، طول روایت­ها­ (تعداد کلمات و جملات) و بسامد نسبی عناصر دستوری پیونددهنده در روایت­های بازگفتۀ کودکان در گروه قصه­گویی شفاهی به­طور معناداری بیشتر از گروه پرده‌خوانی بود. اما فراوانی و توالی عناصر داستان و میزان انطباق روایت در بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت.

دوره ۱۵، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۴ )
چکیده

هدف از این مقاله، بررسی تجربی و عددی خواص مکانیکی قطعه تولیدشده با فرآیند تراکم پودر تحت بارگذاری ضربه ای با نرخ پایین توسط سامانه چکش پرتابه ای است. در بخش تجربی، به بررسی تأثیرپذیری چگالی، مقاومت خمشی و مدول الاستیسیته قطعه تولیدی از اندازه دانه و سطوح انرژی متفاوت پرداخته می شود. در این راستا از دو نوع پودر آلومینیوم خالص و همچنین ترکیب آن با سرامیک در سه اندازه متفاوت استفاده می شود. در بخش عددی، روش تحلیل ابعادی بکار گرفته می‌شود که در این روش با استفاده از مشخصه و داده‌های تجربی که به‌صورت ورودی و خروجی دسته‌بندی می‌شوند، مدل های بی‌بعدی برای چگالی، مقاومت خمشی و مدول الاستیسیته به شکل توابع ریاضی ارائه می شود. هدف از تعیین این مدل، پیش‌بینی قابل‌اطمینان و رضایت بخشی برای خواص نهایی قطعه تحت شرایط بارگذاری ضربه ای است. برای محاسبه بردار ضرایب خطی از روش تجزیه مقادیر منفرد حاصل از پارامترهای بی‌بعد استفاده می شود. برای اعتبار سنجی نتایج به‌دست‌آمده از توابع ریاضی ارائه‌شده، مقایسه ای بین این نتایج و داده های تجربی انجام می شود. بررسی خطای داده های آموزشی و پیش‌بینی بر اساس مجذور میانگین مربعات خطاها و ضریب تبیین نشان می‌دهد که نتایج به‌دست‌آمده از توابع ریاضی صحت قابل قبولی را دارا هستند؛ بنابراین، استفاده از مدل های ریاضی ارائه‌شده برای خواص نهایی قطعه تحت بارگذاری ضربه ای مطلوب است.

دوره ۱۶، شماره ۶۳ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده

فرضیه این پژوهش این بوده است که داستانِ داش آکل برخلافِ باور رایج، کاملاً رئالیستی نیست و از نیمه دوم، شخصیت‌پردازیِ مدرنیستی در آن مشهود است. شخصیت در داستانهای مدرنیستی محوریت دارد و ذهنِ شخصیت، ملاک و محکِ وقایع داستانی است. در این پژوهش ابتدا ویژگیهای لازم برای اینکه هر شخصیتِ داستانی مدرن به‌شمار می‌رود، مشخص، و چارچوبی دقیق برای تحلیلِ شخصیت مدرنیستی تعیین شده است که براساس آن می‌توان شخصیتِ مدرنیستی را از شخصیتِ پیشامدرن جدا کرد. در داستان مدرنیستی شخصیتِ داستان به سوژه‌ای مدرن تبدیل می‌شود. ویژگیهای سوژه براساسِ آرای متفکران برجسته و تأثیرگذار مدرنیسم تحت سه عنوان معرفی شدد: ۱) آگاهی ۲) آزادی/ اختیار ۳) فردیت؛ سپس ویژگیهای مورد بررسی قرار گرفت که برای مدرنیستی بودن ضروری نیست ولی در داستانهای مدرنیستی معمولاً دیده می‌شود. وجود این ویژگی در «داش آکل» فرضیه پژوهش را تأیید می‌کند. دستاورد دیگر این پژوهش، تحلیلِ داستانِ «داش‌آکل» و موشکافی آن و بررسی رابطه‌های بینامتنیِ آن است که نشان می‌دهد این داستان، یکی از داستان‌های کلیدی در مرحله گذار از داستان رئالیستی به داستان مدرنیستی در ادبیات فارسی است و نمی‌توان آن را داستانی کاملاً رئالیستی به‌شمار می‌آورد.
دکتر باقر درویشی، خانم لیدا نامداری،
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( پاییز ۹۹ ۱۳۹۹ )
چکیده

هدف اصلی این مقاله، بررسی رابطه بین کمیت و کیفیت فرزندان در ایران است. فرض اولیه مدل­های کمیت-کیفیت باروری، این است که بین کمیت و کیفیت فرزندان، رابطه­ جایگزینی وجود دارد. ابهام درمورد علامت و اثر نهایی تولد فرزند جدید بر کیفیت فرزندان موجود و خطی یا غیر خطی بودن این اثر، موجب شد تا در این پژوهش، به بررسی رابطه بین کمیت و کیفیت فرزندان در ایران پرداخته شود. در این راستا، با استخراج  نمونه­ای شامل  ۵۶۲۴ فرزند بالای ۲۵ سال مناطق شهری کشور از طریق داده­های سال ۱۳۹۴مرکز آمار ایران و با به کارگیری روش حداقل مربعات معمولی با اعمال تصحیح مجانبی وایت تحت عنوان خطای استاندارد مستحکم، رابطه بین کمیت و کیفیت فرزندان بررسی شد. نتایج، حاکی از ارتباط معنادار، منفی و غیرخطی بین اندازه خانواده و کیفیت فرزندان است اما اندازه و علامت این ارتباط برای تمام فرزندان یکسان نیست؛ به این معنی که برای تولدهای اول، دوم و سوم، رابطه مکمل بودن بین کمیت و کیفیت فرزندان وجود دارد و برای تولدهای بالاتر از سه فرزند، رابطه جایگزینی میان کمیت و کیفیت فرزندان برقرار است. بر اساس نتایج تحقیق، توصیه می­شود که در سیاست­های تشویق رشد جمعیت، بعد خانواده­ها مورد توجه قرار گیرد؛ به این صورت که اگر در سیاست افزایش جمعیت، به­جای یک سیاست همه گیر، فقط بر خانواده­های بدون فرزند و یا کمتر از سه فرزند متمرکز شود، رشد جمعیت، به کیفیت آن آسیبی نمی زند و در جهت بهبود سرمایه انسانی جامعه پیش خواهد رفت.

صفحه ۱ از ۱