جستجو در مقالات منتشر شده


۷ نتیجه برای جلائی اسفندآبادی

دکتر سید عبد المجید جلائی اسفندآبادی، خانم مهلا افشارپور،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۹ ۱۳۹۹ )
چکیده

گاهی اوقات، تجدید در ساختار اقتصاد، می تواند صرفه جویی قابل توجهی را در مصرف انرژی ایجاد نماید؛ اما هر تجدید ساختاری با هزینه همراه است که گاهی این هزینه ها، منافع کاهش مصرف انرژی را از بین می برد. با توجه به این مهم، سؤال اصلی مطرح در این مقاله، بررسی میزان صادرات ضمنی یارانه حامل های انرژی است. از این رو، در این پژوهش، مصرف حامل های انرژی در ایران بررسی می شود. بدین منظور، با استفاده از الگوی داده - ستانده و جدول داده - ستانده سال ۱۳۹۰ مرکز آمار ایران و سنجش خالص صادرات محتوای انرژی کالاها و خدمات، با استفاده از رویکرد شکاف قیمتی، میزان صادرات یارانه ضمنی انرژی، برای دوره زمانی -۱۳۸۷-۱۳۹۵ ، براساس سبد کالای مصرفی، به قیمت سال پایه ۱۳۸۳ محاسبه شده است. نتایج نشان می دهد که، بیشترین اثرات رفاهی ناشی از هدفمند سازی یارانه ها و افزایش قیمت حامل های انرژی، هزینه های تولید در بخش صنعت را متأثر کرده و بخش عظیمی از یارانه  حامل های انرژی، به صورت ضمنی صادر گردیده است. در واقع، یارانه انرژی همچون یک کالای صادراتی، در جهت تأمین منبع درآمدی برای قشر توانمند جامعه عمل کرده است. به این ترتیب، یکی از نقش های یارانه انرژی در کشور ما ارزآوری است که امکان واردات انواع کالاها و خدمات به کشور را فراهم می کند.



دوره ۲۱، شماره ۱۵۱ - ( شهریور ۱۴۰۳ )
چکیده

با توجه به اهمیت موضوع امنیت غذایی در برنامه‌ریزی کشورهای در حال توسعه از جمله ایران و همچنین نقش مهم بخش خصوصی در سرمایه‌گذاری مواد غذایی، مطالعه حاضر به بررسی تاثیر سرریزهای تکنولوژی بر سرمایه گذاری بخش خصوصی در صنایع غذایی کشاورزی ایران در یک بازه زمانی ۳۰ ساله پرداخته است. در این مطالعه با بهره­گیری از مدل رهیافت تعادل عمومی قابل محاسبه پویا (DCGE ) و با استفاده از ماتریس حسابداری اجتماعی ۱۳۹۰، اثرات سرریزهای تکنولوژی شامل سه سناریوی دو برابر شدن سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی، بهبود تحقیق و توسعه از طریق بهبود بهره‌وری تولید با لحاظ ضریب کسر فناوری ۰۰۶۲/۰ و افزایش ۲۰ درصدی واردات کالاهای سرمایه‌ای و واسطه‌ای بر متغیر سرمایه‌گذاری نهادهای خصوصی در صنایع غذایی-کشاورزی شامل ۴ بخش زراعت و باغبانی، دام، شیلات و صنایع غذایی، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که سناریوی اول باعث افزایش سرمایه‌گذاری نهادهای خصوصی در هر چهار بخش فوق خواهد شد. سناریوی دوم نمی­تواند باعث افزایش سرمایه‌گذاری نهادهای خصوصی در چهار بخش مورد نظر شود و سناریوی سوم تاثیری بر افزایش سرمایه‌گذاری نهادهای خصوصی بر بخش‌های صنایع غذایی-کشاورزی به جز شیلات نخواهد داشت. بنابراین پیشنهاد می­شود که به­منظور توسعه صنایع غذایی-کشاورزی در ایران، سیاست­های لازم جهت جذب سرمایه­گذاری مستقیم خارجی و محدودیت واردات کالاهای واسطه­ای بکار گرفته شود.
آقای مجید رئوف مهر، دکتر زین العابدین صادقی، دکتر سید عبد المجید جلائی اسفندآبادی،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده

در این تحقیق، یک شاخص ترکیبی جدید، به‌نام SWI (Sustainable Welfare Index) برای ارزیابی «رفاه پایدار» پیشنهاد شده است. این شاخص، متشکل از متغیرهای اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطیِ جریان و قابل ارزشگذاری به پول بوده و از امکان مقایسۀ مستقیم با شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) برخوردار است. با وجود فقر داده‌های آماری، سعی شده تا از طریق برآورد شاخص یاد شده، ارزیابی نسبی از رفاه پایدار در اقتصاد ایران (طی سال‌های ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۷) صورت پذیرد. همچنین با بررسی مقایسه‌ایِ نتایجِ حاصل از برآورد این شاخص با مقادیرGDP، نشان داده شده که دو شاخص، از یک روند تقریباً مشابه در دورۀ تحقیق تبعیت کرده و از همبستگی بالایی برخوردارند. افزون بر این، باوجود فراهم بودن رشد اقتصادی در طول دوره، جامعه از سطح رفاه پایدار پایین‌تری برخوردار بوده‌ است. در این تحقیق، اثر آستانه‌ای سه زیرشاخص SWI بر شاخص کل نیز با استفاده از مدل رگرسیون انتقال ملایم (STR) مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت که بر این اساس تأیید شد؛ زیرشاخص «هزینه‌های اجتماعی» از طریق تغییرات «زیان‌های رفاهی ناشی از نابرابری توزیع درآمد»، دارای اثر آستانه‌ای بر SWI  است.
 
خانم مهلا افشارپور، دکتر سید عبدالمجید جلائی اسفندآبادی،
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۲ )
چکیده

مزیت نسبی، یک ویژگی پیوسته و ایستا نیست و با پیشرفت های علمی در گذر زمان، در بین نقاط مختلف جغرافیایی و محصولات مختلف، انتقال پذیر بوده، و وابسته به عواملی مثل موجودی منابع، روش تولید و تغییرات تکنولوژیکی است. بنابراین، با توجه به اینکه هر ساله، اعتبارات ملی و استانی در قالب طرح ها و پروژه های متعددی به اجرا در می آید، به منظور تخصیص بهینه اعتبارات در ایجاد تعادل های منطقه ای و جهت دهی استان های کشور به سمت تخصص گرایی منطقه ای و دستیابی به زمینه های رشد و توسعه و ایجاد تعادل های منطقه ای، در این مطالعه، اثرات تغییرات ساختاری و نابرابری های منطقه ای براساس سه سناریو با استفاده از اطلاعات جداول داده-ستانده به هنگام شده سال های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ بررسی شده است. نتایج حاصل از کاربرد مدل تغییر سهم در سناریو اول، نشان دهندۀ رشد نامتناسب شاغلان بخش های مختلف استان های کشور در دوره مورد بررسی است. نتایج سناریوی دوم با استفاده از نظریه تجارت بین الملل متعارف هکشر- اوهلین، حاکی از این است که، کالاهای صادراتی در استان ها به دلیل عدم تأمین شرایط تولید و مبادله،  دارای مزیت نسبی نیستند و در کالاهایی که دارای مزیت نسبی می باشیم، محیط مناسبی برای رشد صادرات این کالاها فراهم است، اما ارتباطات ضعیف، مانع از رشد صادرات شده است. همچنین، یافته های سناریو سوم، بیانگر این است که، زیرشاخص های پیچیدگی، دست یافتنی بودن تولید یک محصول از لحاظ دسترسی به قابلیت ها و توانمندی های مورد نیاز، تولید و صادرات کالا در اقتصاد یک استان را تأیید می نماید. بنابراین، توسعه یافتگی استان های مختلف به علت امکانات بالقوه منطقه ای، ممکن است در بخش های مختلف با یکدیگر متجانس نباشد. در واقع، نادیده گرفتن امکانات، ظرفیت های بالقوه و مزیت های نسبی هر منطقه و در نهایت، تغییرات ساختاری، به توسعه نیافتگی و نابرابری در بین مناطق منجر شده است.
خانم شکوه محمودی، دکتر سید عبدالمجید جلائی اسفندآبادی، دکتر زین العابدین صادقی، دکتر علیرضا شکیبایی،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده

رشد عظیم بازار ارزهای دیجیتال در سال‌های گذشته، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است و به دلیل مزایایی همچون شفافیت و قابلیت‌های نوین بلاک‌چین، پیش بینی می‌شود که در آینده نیز بتوانند به رشد مستمر خود ادامه دهد. محبوبیت ارزهای دیجیتال مانند بیت‌کوین و ارزهای متکی به بلاک چین، چالش‌ها و فرصت‌هایی را برای بخش انرژی ایجاد کرده است. با توجه به اینکه روش‌های تولید برق در اکثر نقاط دنیا، غالباً با استفاده از سوخت‌های فسیلی و انرژی های تجدیدناپذیر انجام می‌شود، اثرات مخرب زیست‌محیطی از جانب استخراج ارزهای دیجیتال، خطری محسوس می‌باشد. لذا پرداختن به این وجه از ارزهای دیجیتال و در نظر گرفتن هزینه‌های زیست‌محیطی آن،‌ می‌تواند هزینه‌های پنهان این فرایند را نمایان سازد و یک تحلیل جامع و کامل در حوزه ارز دیجیتال ارائه نماید. در این پژوهش، تلاش شده است تا با استفاده از روش پویایی‌ سیستم و طراحی سیستم استخراج بیت‌کوین از زمان انتشار بیت‌کوین تا سال ۲۰۳۴، جوانب انتشار این ارز و  میزان انتشار دی‌اکسیدکربن و اثرات زیست محیطی ناشی آن، بررسی و پیش بینی گردد. نتایج، نشان داد که استخراج بیت کوین، به بروز و انتشار آلایندگی در سطح دنیا منجر خواهد شد و بیشترین سطح آن در زمان نقطه اوج هش (۳ میلیارد گیگاهش) در حدود ۴۰۰ میلیون کیلوگرم CO۲ در روز خواهد بود و تا وقوع هاوینگ بعدی، استخراج بیت‌کوین سودآور می‌باشد و پس از آن، میزان استخراج و بالتبع سطح آلایندگی آن رو به کاهش خواهد گذاشت.
 

خانم شکوه محمودی، دکتر سید عبدالمجید جلائی اسفندآبادی، دکتر زین العابدین صادقی، دکتر علیرضا شکیبایی،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۳ )
چکیده

در حال حاضر در سطح جهان، ۸۷ کشور -که بیش از ۹۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را نمایندگی می‌کنند- در حال بررسی ارز دیجیتال بانک مرکزی ([۱]CBDC) هستند. بنابراین بسیار مهم است که بانک‏های مرکزی، پیامدهای CBDCها را برای ثبات مالی و سیاست پولی درک کنند. CBDCها نباید آسیبی به اقتصاد کشور وارد کنند؛ به‌ویژه نباید به منبع اختلال مالی تبدیل شوند که می‌تواند انتقال سیاست پولی را مختل کند. به‌تازگی جزئیات پول دیجیتال بانک مرکزی که در ایران «ریال دیجیتال» نام گرفته، توسط بانک مرکزی ایران منتشر شده است. این مطالعه به دنبال بررسی تغییرات سیاست‏های پولی کشور با ورود ریال دیجیتال توسط بانک مرکزی به سیستم پولی کشور است و با استفاده از روش پویایی سیستم، به تحلیل این موضوع می‌پردازد. نتایج این مطالعه، نشان می‌دهد که با انتشار ریال ‌دیجیتال، ضریب فزاینده پول کاهش پیدا کرده و میزان عرضه پول را کاهش می‌دهد و به دلیل اینکه ریال دیجیتال، ماهیتی مشابه اسکناس و مسکوک دارد، می‌تواند قدرت خلق نقدینگی را توسط بانک‌ها کاهش دهد، لذا بانک‌ مرکزی می‌تواند از این ابزار، به‌عنوان سیاست پولی انقباضی جهت کنترل تورم در کشور استفاده نماید.
 
[۱].Central Bank Digital Currency


خانم کلثوم افشون، دکتر مهدی نجاتی، دکتر سید عبدالمجید جلائی اسفندآبادی، دکتر زین العابدین صادقی،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۴ )
چکیده

مالیات کربن، یکی از مهمترین ابزارهای سیاستگذاری در حوزۀ انرژی است که می‏ تواند از طریق تغییر در رفتار مصرف‏ کننده و تولیدکننده، پیامدهای مثبت اقتصادی و زیست‏ محیطی به‎ همراه داشته باشد. هدف از این مطالعه، بررسی آثار مالیات کربن بر صنایع انرژی ‏بر و غیرانرژی‏ بر در مناطق مختلف جهان است. برای دستیابی به این هدف، از یک مدل CGE پویا استفاده شده است تا بررسی شود که مالیات کربن چگونه بر قیمت کالاها، تولید، واردات و صادرات صنایع اثرگذار است. تمایز این پژوهش با مطالعاتی که تاکنون صورت گرفته، در این   است که درآمد سرانه به‌عنوان یکی از عوامل مهم در نحوۀ اثرگذاری مالیات کربن در مد‌ل‌سازی CGE لحاظ شده است. به‌همین منظور، مناطق به پنج گروه درآمدی مختلف براساس آخرین تقسیم ‏بندی بانک جهانی تجمیع، و سناریوهای سیاستی طبق آن اجرا شده است. نتایج نشان می‏دهد که مالیات کربن در تمامی سناریو‏ها منجر به افزایش قیمت کالاهای با شدت انرژی بالا در تمام مناطق می ‏شود و قیمت کالاهای با شدت انرژی پایین ‌جز در گروه کشورهای توسعه‏ یافته و با درآمد بالا، کاهش می‏ یابد. همچنین تولید در بخش انرژیبر وغیرانرژیبر‏ به‌طور متوسط با کاهش روبرو است. واردات در بخش انرژیبر، بجز گروه کشورهای با درآمد بالاتر از متوسط برای سایر گروه‏ها کاهش می‏ یابد و در بخش غیرانرژی ‏بر نیز با کاهش واردات روبرو هستیم. ‌تأثیرپذیری صادرات نیز در بخش انرژیبر در جهت کاهش است و در بخش غیرانرژیبر به‌طور متوسط افزایش می‏ یابد. براساس نتایج به‌دست آمده، این مطالعه راهی برای طراحی چارچوب سیاست مالیات کربن در مناطق مختلف با ساختار صنعتی متفاوت برای گذار به انتشار خالص صفر ایجاد کرده است


صفحه ۱ از ۱