۱۶ نتیجه برای باصری
دوره ۱، شماره ۲ - ( پاییز و زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده
ژئوپلیتیک ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی محسوب میشود و ژئوپلیتیسینها به عنوان راهنمای اقدام سیاستگذاران در سطح جهانی و منطقهای عمل میکردند. ژئوپلیتیک تلاشی است جهت راندن جهان به سوی شرایطی که امور سیاسی و چشم اندازهای آن یکپارچه و یکدست محسوب میشوند. بنابراین اهداف سیاست خارجی را باید در راستای چشم انداز ژئوپلیتیک آن ارزیابی کرد که از منابع مادی تا منابع ایدئولوژیک و معنایی را در برخواهد داشت. در این بین تعامل ایران با قاره آفریقا و اتیوپی در دهه ۱۹۶۰-۱۹۷۰ به صورت قابل توجهی افزایش یافت که این افزایش تحت تاثیر عوامل اقتصادی، سیاسی و استراتژیک بوده است. این پژوهش با هدف تبیین و بررسی عوامل ژئوپلیتیکی تاثیرگذار بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در اتیوپی با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده است. یافتههای تحقیق نشان داد که عوامل جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی، وجود قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای از جمله عوامل مهمی است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به سمت اتیوپی سوق داده است. زیرا اتیوپی دارای ارتباطات تاریخی و فرهنگی دیرینهای با ایران بوده و از بعد اقتصادی نیز به دلیل نزدیکی به غرب آسیا میتواند به عنوان دروازه ورود ایران به آفریقا محسوب شود و تا حدودی ایران را از انزوای بین المللی رها سازد که تاکنون نتوانسته است از این موقعیت منحصر به فرد به درستی بهره برداری نماید. درنتیجه میتوان گفت از طریق تدوین سیاستهایی در بعد اقتصادی فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران قادر خواهد بود تا نفوذ خود را در این کشور افزایش دهد.
دوره ۵، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
چکیده
بیشک، یکی از مهمترین وظایف دولتها در سده گذشته تحقق تامین اجتماعی بوده است؛ بهگونهای که وظایف دولت در برآورده ساختن تامین اجتماعی به امری مسلم تبدیلشده است. بااینوجود حدود مداخله دولت در برآورده ساختن تامین اجتماعی یکی از چالشهای اصولی سیاستگذاری بوده است و نظریات متعددی در این راستا مطرحشده است؛ یکی از این نظریات دولت تنظیمگر بوده است. هدف از پژوهش پیش و رو بررسی حدود مداخله دولت در نظام تامین اجتماعی در ایران است. اگرچه از رهگذر نظریات متعدد مداخله دولت در تامین اجتماعی بررسی شده است؛ لیکن مداخله دولت هنوز از منظر نظریه دولت تنظیمگر بررسی نشده است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی- توصیفی است. حدود مداخله دولت در ایران بهمنظور تحقق تامین اجتماعی از منظر دولت تنظیمگر را میتوان به دو حوزه بخشی و فرا بخشی تقسیم کرد. با اینوجود تنوع موضوعات و درگیری نهادهای متعدد در راستای تحقق تامین اجتماعی موجب شکلگیری چالشهای متعددی برای تنظیمگری دولت در این حوزه شده است؛ مهمترین چالشهای تنظیمگری را میتوان توازی فعالیتها و وظایف، ابهامات و ایرادهای موجود در احکام قانونی حاکم بر ساختار کلان نظام تامین اجتماعی دانست.
دوره ۷، شماره ۲۹ - ( آذر و دی ۱۳۹۸ )
چکیده
یکی از مهمترین بخشهای هر فرهنگ، ادبیات عامه است که شامل ابعاد مختلفی است. در مطالعۀ پیشرو با تمرکز بر فرهنگ و ادبیات عامۀ قوم بلوچ، قصد داریم دریابیم زنان بلوچ در حماسههای این قوم عمدتاً در چه ابعادی به تصویر در آمدهاند و در اجتماع و خانواده دارای چه موقعیتی هستند. به این ترتیب، هدف اصلی پژوهش، شناسایی و تفسیر سازوکاری است که در فرهنگ و ادبیات عامۀ قوم بلوچ و بهطور اخص حماسههای این قوم درنهایت، موجد موقعیت و جایگاهی خاص در ارتباط با زنان بلوچ میشود. به همین دلیل، برای دستیابی به این منظور، از روش کیفی مردمنگاری و نیز روش اسنادی بهره بردهایم. برای تفسیر بهتر دادههای بهدست آمده نیز برخی نظریات فمنیستی همچون فمینیسم رادیکال، فمینیسم سوسیال و نیز فمینیسم لیبرال را استفادۀ انتقادی میکنیم تا از این طریق دریابیم آیا مسائلی که از بطن دادهها استخراج میشود، در چارچوبهای یادشده قابل بررسی یا به نحوی دیگر قابل تفسیر است. یافتههای حاصل از کاربست روشهای مذکور نشان میدهد که تصویری که از زنان ارائه شده است، بر برخی ابعاد و تصاویر خاص دلالت دارد، ازجمله: برهمزنندۀ صلح و روابط پایدار سران قدرت؛ قدرتمند، ثروتمند و دارای جاه و مقام؛ زیرک، باهوش و باتدبیر؛ دلیر، شجاع و ستیزهجو؛ تیماردار و تسکیندهندۀ آلام و برهمزنندۀ روابط خانوادگی با انجام قضاوتهای نادرست. درمجموع، با تمامی مضامین بهدست آمده به این نتیجه دست یافتیم که زنانی که در حماسههای بلوچی از آنها سخن گفته شده است، دارای ارزشها، موقعیتها و امتیازات بهنسبت یکسان با مردان هستند.
دوره ۸، شماره ۳۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۹ )
چکیده
مقاله حاضر با روشی توصیفی ـ تحلیلی و با هدف انجام تحلیل مضمونی ـ کیفیِ قومنگارانه، درپی بازخوانی و برشمردن مختصات مطالعاتی است که در حوزه فرهنگ و ادبیات عامه قوم بلوچ در دست است. بر این اساس، با ارائه شمایی کلی و توصیفی وبا دستهبندی و استخراج شاخصههای این آثار، ظرفیتهای پژوهشی آنها از نظر مؤلفههای نظری و روشی ارزیابی شده است. بر اساس یافتهها، میتوان دو دسته از آثار را در این حوزه شناسایی کرد؛ نخست، آثاری که در آنها صرفاً به جمعآوری دادهها و یا انتظامبخشی به متون فولکلوریک بلوچی بسنده شده است و دوم، آثاری که پژوهشگرانِ سعی کردهاند شرحهایی دربارۀ متون جمعآوریشده از سوی خود یا دیگران، ارائه کنند. وجود و حضور چنین مختصات ارزشمندی سبب غنای ظرفیتهای تحقیقی این آثار شده است. این ظرفیتها در چهار محور اصلی جای میگیرد که عبارتاند از: داشتن توصیفات دقیق و انجام تحلیل تفسیری؛ توجه به عوامل و بسترهای شکلگیری موضوعات مورد مطالعه؛ پرداختن به موضوعات بهمنزلۀ جزئی از یک سازوکار کلی در فرهنگ؛ صورت دادن طبقهبندی و ارائۀ مقولات و الگوهای معنایی. بر همین مبنا، درنهایت و بر پایه بینشی مردمشناختی، نوعی چشمانداز ترسیم شد که با تکیه بر آن میتوان به شناخت عمیقتری از ساختارهای ذهنی و اندیشگانی خالقان فرهنگ و ادبیات عامه بلوچی دست یافت..
بیژن باصری، حسین صادقی، غلامرضا خاکسار،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( پاییز ۸۹ ۱۳۸۹ )
چکیده
هدف مطالعه حاضر، شناسایی و تحلیل نقش تعاونی های تولید بر توسعه روستایی در ایران در استانهای فارس، خراسان (رضوی، شمالی و جنوبی)، همدان، سمنان و گلستان از جنبه های اقتصادی و اجتماعی می باشد. به منظور اثربخشی نقش تعاونی های تولید روستایی در کمک به شرایط اقتصادی و اجتماعی اعضاء، شناخت اثرات اقتصادی آنها در قالب متغیرهای اقتصادی نظیر بازدهی عوامل تولید، اثر بخشی بر سطح تولید و درآمد خانوار، میزان احیای اراضی، امکان ایجاد صنایع تبدیلی، استفاده از تکنولوژی جدید در قالب ماشین آلات و همچنین شناخت آثار اجتماعی آنها از طریق ارزشیابی میزان رضایت و مشارکت اعضاء، وضعیت مهاجرت، رشد آگاهی، بهبود در رفاه اجتماعی اعضاء، تقسیم کار و تخصص گرایی و بهره مندی از دوره های آموزشی در شرکت های تعاونی تولید ضرورت دارد.
بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای سهمیه ای و به صورت تصادفی از بین اعضای تعاونی های تولید استانهای مذکور، نمونه ای به حجم ۲۱۲ تعاونی انتخاب و تجزیه و تحلیل داده ها به صورت توصیفی و استنباطی استخراج گردید.
نتایج نشان می دهد که تعاونی های تولید درکاهش میزان مهاجرت، افزایش مشارکت در امور تولیدی و اجتماعی، جذب نیروی کار خارج از خانوار و تغییر نگرش از نگاه سنتی به کشاورزی به نگاه تجاری در بین اعضاء و افزایش خودآگاهی اجتماعی، نقش مؤثری داشته اند.
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
فرآیند ماشینکاری تخلیه الکتریکی نیمهخشک از مخلوط مایع و گاز بهعنوان سیال دیالکتریک استفاده میکند. در این مطالعه، برای بررسی تأثیر جنس ابزار بر عملکرد ماشینکاری تخلیه الکتریکی نیمهخشک، این فرآیند در سه سطح از انرژی تخلیه و با دو ابزار مسی و برنجی مورد بررسی و مطالعه قرار میگیرد. همچنین از روش طراحی آزمایش تاگوچی برای بررسی تأثیر پارامترهای غیر الکتریکی فرآیند از قبیل سرعت دورانی ابزار، نرخ جریان مایع و فشار گاز و همچنین تأثیر انرژی تخلیه بر نرخ برادهبرداری، نرخ سایش ابزار و زبری سطح استفاده شده است. آنالیز واریانس نیز برای یافتن پارامترهای مهم مؤثر بر نرخ برادهبرداری، نرخ سایش ابزار و زبری سطح بکار گرفته شده است. نتایج بهدستآمده از این مطالعه نشان داد که ابزار مسی نرخ برادهبرداری بیشتر و نرخ سایش ابزار کمتری در مقایسه با ابزار برنجی دارد. آنالیز اثر اصلی بهدستآمده از روش تاگوچی نشان داد که نرخ برادهبرداری و زبری سطح ماشینکاری شده با افزایش نرخ جریان آب و انرژی تخلیه بیشتر میشود و افزایش فشار گاز موجب کاهش نرخ سایش ابزار میشود. همچنین نتایج بهدستآمده از آنالیز واریانس نشان داد که انرژی تخلیه مهمترین عامل مؤثر بر نرخ برادهبرداری، نرخ سایش ابزار و زبری سطح میباشد.
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده
سوراخکاری یکی از پرکاربرد ترین فرایند¬ها در تولید قطعات می¬باشد. سوراخکاری نیز همانند سایر فرایند¬های تولید مواد اضافه¬ای به صورت برامدگی در لبه¬های ورودی و خروجی سوراخ ایجاد می کند. این برامدگی¬ها که در اثر تغییر شکل پلاستیک ایجاد می¬شوند به عنوان پلیسه شناخته می¬شوند که برای ایجاد قطعات دقیق نیاز است تا برداشته شوند. در این مطالعه روش پلیسه گیری با ذرات ساینده مغناطیسی برای بررسی پلیسه گیری از ورق فولاد زنگ نزن به کار رفته است. ابتدا برای تعیین ابزار مناسب جهت پلیسه گیری شبیه سازی هایی توسط نرم افزار ماکسول صورت گرفته است و سپس تاثیر پارامترهای ارتفاع گپ، اندازه مش ذرات ساینده و سرعت چرخشی اسپیندل دستگاه روی ارتفاع پلیسه برداشته شده بررسی شده است. نتایج نشان می¬دهد که مش ذرات ساینده تاثیر بسزایی در برداشت پلیسه از ورق فولاد زنگ نزن با این فرایند دارد.
دوره ۱۴، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
مدل پرنتل- ایشلینسکی یکی از مدل¬های قدرتمند در شناسایی رفتار غیرخطی هیسترزیس در سیستم¬ها می¬باشد. شکل ابتدایی این مدل که مدل کلاسیک پرنتل- ایشلینسکی نامیده می¬شود، قابلیت شناسایی سیستم¬ها با خروجی اشباع شده را ندارد و همچنین هنگامی که حلقه¬های هیسترزیس نامتقارن باشد، نتایج شامل خطاهای قابل ملاحظه¬ای می¬شود. به منظور از بین بردن این نقاط ضعف، اصلاحاتی بر روی مدل کلاسیک انجام شده است که آن را مدل اصلاح شده پرنتل- ایشلینسکی می¬نامند. این مدل عمولا برای شناسایی رفتار هیسترزیس در موادی مانند پیزوالکتریک، پیزوسرامیک، آلیاژهای حافظه دار و ... استفاده می شود؛ اما در این پژوهش از این مدل، جهت شناسائی رفتار هیسترزیس یک شیر کنترل فشار تناسبی هیدرولیکی که شامل حلقه¬های هیسترزیس نامتقارن می¬باشد، استفاده شده است. این مدل با استفاده از داده های تجربی بدست آمده از شیر کنترل فشار تناسبی، آموزش داده شده و پارامترهای آن به منظور سازگاری هر چه بیشتر آن با رفتار هیسترزیس واقعی، شناسایی شده است. این داده¬های تجربی شامل منحنی¬های بازگشتی کاهشی از حلقه¬ی اصلی می¬باشند. سپس دقت مدل بدست آمده در پیش¬بینی رفتار هیسترزیس شیر با استفاده از داده¬های تجربی متفاوت، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که این مدل از دقت بالایی برخوردار بوده و توانایی زیادی در پیش¬بینی رفتار هیسترزیس شیر کنترل فشار تناسبی دارد.
دوره ۱۶، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده
شکل دهی تدریجی برتریهای متمایزی را نسبت به فرآیندهای متداول شکلدهی ورق فلزی، مانند هزینه پایین ابزار و سادگی فرآیند ارائه نموده است. با این حال این روش هنوز دارای محدودیتهایی میباشد. از جمله این محدودیتها، نازک شدگی شدید می باشد که تاثیر بسزایی درکارکرد محصول نهایی دارد. همچنین برخی از قطعات بدلیل دارا بودن زاویه دیواره زیاد نمیتوانند توسط شکل دهی تدریجی تک مرحلهای تولید شوند. در این میان میتوان از استراتژیهای تغییر شکل چندمرحلهای استفاده کرد تا به زاویه دلخواه و در عین حال به توزیع ضخامت بهتر و حداکثر ضخامت کمینه رسید. در این تحقیق شکل دهی تدریجی دو مرحلهای یک هرم ناقص مربع القاعده با زاویه دیواره °۷۰ از جنس آلومنیوم با هدف بهبود ضخامت کمینه بصورت تجربی و شبیه سازی اجزای محدود مورد مطالعه قرار گرفت. با ارائه استراتژیهای تغییر شکل دو مرحلهای و بدست آوردن پارامترهای تعریف کننده آن توسط روش اجزای محدود، درصد نازک شدگی نسبت به شکلدهی تک مرحلهای مورد مقایسه قرار گرفت. در این تحقیق از آزمون تجربی برای اعتبار سنجی نتایج حاصل از تحلیل اجزای محدود استفاده شد. نتایج نشان داد که با استفاده از استراتژی تغییر شکل دو مرحلهای ارائه شده میتوان ضخامت کمینه را به میزان دو برابر نسبت به حالت تک مرحلهای بهبود بخشید. با مقایسه توزیع ضخامت، توافق خوبی بین مدل سازی اجزای محدود و آزمون تجربی مشاهده شد. در انتها تاثیر استراتژی های تغییر شکل بر مسیر کرنش بدست آمده از مدل سازی عددی توسط نمودار حد شکل دهی شکست بررسی شده است.
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
مسئله مهم در طراحی قالبهای چند حفره ای، بالانس جریان بین حفره ها است. هر انحراف در پر شدن نابالانس حفره ها مشکلاتی را در فرآیند تزریق و کیفیت قطعات تزریق پلاستیک ایجاد می کند. در این مقاله، بالانس جریان در یک قالب تزریق پلاستیک دو حفره ای با حجمهای نابرابر (به اصطلاح قالبهای خانوادگی معروف هستند) بررسی شده است. نرم افزار مولدفلو برای پیش بینی فاز پر شدن قالب بکار گرفته شد. قطرهای راهگاه های مربوط به هر حفره برای دست یابی به یک جریان بالانس تنظیم شد. بالانس جریان بوسیله قالبگیری تزریقی با شات کوتاه و اندازه گیری وزن هر حفره ارزیابی شد. پلی اتیلن سنگین بعنوان ماده پلاستیکی در این تحقیق استفاده شد. نتایج نشان داد که انطباق خوبی بین شبیه سازی و تجربی وجود دارد. همچنین، در این مقاله قطر یکی از راهگاه ها در حین قالبگیری تزریقی می تواند بوسیله قرار گیری یک اینزرت در راهگاه مورد نظر تغییر یابد. اثر بالانس جریان روی خواص کششی قطعات تزریق شده بررسی شد. نتایج آزمون کششی نشان داد که قطعات به دست آمده از قالب بالانس استحکام کششی و تغییر طول تا نقطه شکست بالاتری به ترتیب %۱۴ و %۱۸ نسبت به قالب نابالانس دارند. اندازه های قطعات تزریق شده اندازه گیری شد. این نتیجه به دست آمد که اختلافی بین انقباض نمونه های به دست آمده از قالب بالانس و نابالانس مشاهده نشد.
دوره ۲۰، شماره ۸ - ( مرداد ۱۳۹۹ )
چکیده
قالبگیری دمشی یکی از فرآیندهای پرکاربرد برای تولید قطعات پلاستیکی توخالی است. در این فرآیند، یکنواختی ضخامت دیواره قطعه قالبگیری دمشیشده یک نگرانی اساسی است. پارامترهای فرآیند مانند فشار دمشی، دمای مذاب و ضخامت پاریسون بر یکنواختی تاثیر میگذارند. در این مقاله، فرآیند قالبگیری دمشی اکستروژن برای مخزن آب پژو ۴۰۵ و پارس با شبیهسازی و آزمایش مورد بررسی قرار گرفته است. تاثیر ضخامت دیواره پاریسون در سه سطح و فشار دمشی در دو سطح بر ضخامت نهایی دیواره قطعه قالبگیری دمشیشده، بررسی شد. ضخامت پاریسون با استفاده از تغییر گپ هوایی بین ماندرل و دای، تغییر داده شد. نتایج نشان داد که فشار باد در هنگام دمش قطعه هیچ گونه تاثیری بر ضخامت دیواره قطعه ندارد. با این حال، ضخامت دیواره پاریسون بهطور قابل توجهی بر ضخامت دیواره قطعه قالبگیریشده تاثیر میگذارد. ضخامت پاریسون با در نظرگرفتن وزن و استحکام مورد نیاز قطعه بهینه شد، بهطوری که مقدار ماده مصرفی کاهش یافت. همچنین از نرمافزار پلیفلو برای شبیهسازی فرآیند قالبگیری دمشی استفاده شد. برای شبیهسازی، هندسه پاریسون اولیه بهصورت تجربی توسط تجهیزات اندازهگیری تعیین شد. سپس فرآیند دمش در این پاریسون واقعی شبیهسازی شد. تطابق خوبی بین ضخامت قطعه در آزمایشها و شبیهسازیها بهدست آمد.
دوره ۲۲، شماره ۱۰ - ( مهر ۱۴۰۱ )
چکیده
هزینهها و مشکلات فراوان ماشینکاری پرداخت فلزات بهخصوص آلیاژهای آلومینیوم، اهمیت فرآیندهای عملیات سطح بدون برادهبرداری مانند برنیشینگ را روزافزون نموده است. در این مقاله، اثر عمقبار عمودی و گام عرضی بر روی زبری سطح در فرآیند برنیشینگ صفحه آلومینیومی AA۷۰۷۵-T۶، با رویکرد نوینی از انتخاب گام عرضی، به صورت متغیر وابسته به شعاع نفوذ برنیشینگ بر سطح، مورد مطالعه تجربی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از اثرات برهمکنشی پارامترها نشان داد که بهطور کلی، با کاهش گام عرضی و عمقبار عمودی، کیفیت سطح افزایش مییابد. در مقادیر کمتر عمقبار، در اثر افزایش گام عرضی، افزایش زبری سطح با شیب آهستهتری رخ میدهد که نشان میدهد در عمقبارهای کم میتوان از گام عرضی بزرگتری استفاده نمود تا در عین رسیدن به کیفیت سطح مطلوب، زمان فرآیند نیز کوتاهتر شود. ببیشترین درصد بهبود زبری سطح به ترتیب حدود ۹۶ درصد بوده است. بررسی همزمان نتایج زبری و زمان فرآیند نشان داد که برنیشینگ با مقادیر عمقبار و گام عرضی به ترتیب ۰۴/۰ و ۳۳/۰میلیمتر که بهبود زبری سطح ۶۳/۸۶ درصدی را در زمان موثر ۸۶/۱ دقیقه ایجاد میکند، بهترین قابلیت عملکردی را داشته است.
دوره ۲۲، شماره ۱۰ - ( مهر ۱۴۰۱ )
چکیده
فرآیند میکروفرزکاری به عنوان یکی از پرکاربردترین روشهای ساخت قطعات می باشد که با توجه به ابعاد کوچک و ویژگی های ظریف آنها مطرح است. در این مطالعه، عملیات میکروفرزکاری با استفاده از میکروابزاری به قطر ۰,۵ میلیمتر بر روی قطعه تیتانیومی از جنس آلیاژ Ti۶Al۴V صورت گرفته است. تاثیر نانو ذرات مورد استفاده در روانکار و زبری سطح قطعه کار میکروفرزکاری شده مهمترین مشخصه مورد بررسی در این تحقیق است. در این تحقیق از روشهای آزمون تجربی و طراحی و تحلیل آزمایشات به روش تاگوچی برای مطالعه زبری سطح حین فرآیند استفاده شده است. آزمایشات تجربی به منظور مقایسه نقش روانکاری در شرایط خشک، تر و حداقل مقدار روانکاری در محیط های مختلف ماشینکاری با روانکار حاوی نانو ذرات و بدون نانو ذرات و تاثیر پارامترهای برشی بر مشخصه های مختلف فرآیند میکروفرزکاری آلیاژ Ti۶Al۴V انجام گرفته است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که استفاده از حداقل مقدار روانکاری بویژه با روانکارهای حاوی نانو ذرات، با افزایش کیفیت سطح نقش موثرتری در روانکاری حین میکروفرزکاری آلیاژ Ti۶Al۴V داشته اند. سرعت اسپیندل و نوع روانکاری موثرترین پارامترها در میکروفرزکاری آلیاژ Ti۶Al۴V شناخته می شوند.
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( ۷-۱۴۴۰ )
چکیده
یعتبر النظام القبلی من أهمّ عناصر الفکر العربی الجاهلی و الذی نُقل إلی العصر الإسلامی رغم أن الإسلام ینکر العصبیه القبلیه والرسول (ص) حال دون بروزها و ذلک فی ضوء الوحی الإلهی والأمر النبوی إلّا ان القبلیه عادت إلی محلها بعد وفاته (ص) حیث أصبحت خطابا أثّر فی عدد کبیر من قضایا المجتمع الإسلامی. هذا ومن أهمّ أرکان هذا الخطاب عدد من الأسر المشهوره بما فیها بنو هاشم و هی من الأسر القرشیه المعروفه و التی تدعی تأسیس النظام الإسلامی و هی تسعی للحضور فی الأحداث أکثر من غیرها. السؤال الرئیس فی دراستنا هذه عن أثر النظام القبلی فی البحث عن فضیله وهویه الهاشمیین بعد وفاه النبی (ص). والمنهج المتبع هو الوصفی–التحلیلی، وتدل النتائج علی أنّ نبیّ الإسلام (ص) لم یحدّد فضیله خاصه للهاشمیین ولاهویه تخصّهم دون سائر المسلمین، وإنّ میزه أهل البیت وذوی القربی والتی تخصّ الخمسه دون غیرهم لاترتبط بکونهم هاشمیین بل سببها یعود إلی فضائلهم و ما بقی منهم من خلفیات زاهره. إلّا أنها وبعد النبی (ص) أتیحت للهاشمیین الفرصه لادعائهم المساهمه فی فضائل أهل البیت و أنّهم وارثو النبی (ص) و قد ساعدهم الخلفاء وإجراءاتهم. و قد ساهم الهاشمیون بمرور الزمن و بعدهم الزمانی والمکانی عن مدینه النبی (ص) وعصره ساهموا فی فضائل أهل البیت حیث اتخذوا هویه جدیده هدفوا من خلالها إلی خلافه النبی (ص) وقیاده الأمه.
دوره ۲۸، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۴۴۲ )
چکیده
کان علم التاریخ علی طول القرن التاسع عشر، متأثّراً بالنموذجین «السردی» لفون رانکه، و«الوضعی» لأغوست کنت؛ حیث اتّخذ هذا الأخیر من بدء الأمر، سبیله نحو الانفصال عن التاریخ. بدأ مارکس، ووبر، ودورکیم أوّل خُطاهم التقاربیه، بطرح تساؤلات علی التاریخ، بعد الهبوط من قمّه الوضعیه الشاهقه، وکان مارک بلوخ، هو المؤرخ الرائد فی هذه المبادره التقاربیه؛ حیث ترکت مساعیه هو وآخرون من علماء التاریخ، المنتمون لمدرسهالحولیات، فی مستهلّ القرن العشرین، أثراً بارزاً فی تکوین معرفه حدیثه تدعی السوسیولوجیا التاریخیه. لم تتّضح معالم هذه المعرفه الحدیثه بعد؛ حیث یشبه تبادل الآراء بین علماء الاجتماع والتاریخ، وفقاً لما قاله برودل، تحاور الصمّ. هذا وقد أدّی تحمّس عدد من المؤرخین فی الإقبال علی نظریات علم الاجتماع وتوظیفها بنمط خاطئ، إلی انحرافهم عن مبادئ علم التاریخ. والتساؤل الذی یطرح نفسه فی هذا المجال هو: ما هی العناصر التی ابتنت علیها منهجیه مارک بلوخ فی علم التاریخ، وکیف یتمکّن المؤرخون من توظیفها؟ تشیر نتائج هذا البحث إلی أنّ العناصر الرئیسه لاتجاه بلوخ عباره عن: «نقد التاریخ السردی والمتأثّر بالوضعیه»، و«الاقتباس الواسع -لکن- المشروط من المعارف الأخری»، وعرض «التاریخ المقارَن»، حیث بإمکان المؤرخین التمسک بهذه العناصر ومعرفه نماذج من بحوث بلوخ، لعرض التاریخ فی سیاق أکثر موضوعیه وأشدّ صله بالمبادئ الإنسانیه.