۲۸ نتیجه برای اوحدی
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده
یکی از معضلات اساسی در دفن زباله های صنعتی و شهری، انتقال شیرابه آلاینده ها به لایههای تحتانی خاک و آلوده شدن آبهای زیرزمینی است. در کشورهای صنعتی، استفاده از مخلوطهای متراکم شده ماسه - بنتونیت بهعنوان پوشش تحتانی در مراکز دفن زباله بسیار متداول است. این پوششها خواص جذبی مناسب و هدایت هیدرولیکی بسیار پایین دارند. تحقیقات گذشته نشان میدهد که تغییر در نفوذپذیری، متأثر از تغییر خصوصیات خمیری خاک است. در تحقیق حاضر تأثیر آلایندههای فلزی سرب (Pb) و روی (Zn)، بهعنوان دو آلاینده متداول در مراکز دفن زباله - بر خواص خمیری خاک مطالعه شده است. نمونههایی از مخلوط بنتونیت - ماسه با درصدهای مختلف، در معرض غلظتهای متفاوت آلودگی قرار گرفته و حدود اتربرگ نمونهها اندازهگیری شده است. همچنین تأثیر آلایندههای فوق بر pH و (بهکمک تهیه عکسهایی با میکروسکوپ الکترونی) بر ساختار خاک بررسی شده است. نتایج نشان میدهد که حضور این آلایندهها در خاک، سبب کاهش نشانه خمیری و pH میشود. کاهش خصوصیات خمیری، به جذب یونهای فلزی توسط خاک، ایجاد ساختار درهم ناشی از کاهش pH و کاهش ضخامت لایه دوگانه نسبت داده شده است. بهمنظور محدود ساختن این تأثیرها، استفاده از ۲۰% بنتونیت در مخلوط ماسه - بنتونیت توصیه شده است.
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده
در مهندسی ژئوتکنیک زیستمحیطی یکی از روشهای مؤثر در رفع انواع آلودگیها از خاک، استفاده از الکتروکینتیک است. اگرچه کائولینیت بهعلت بار منفی کم، قابلیت پایینی در جذب و نگهداری آلایندههای زیستمحیطی دارد، لیکن حضور کربنات در خاکهای حاوی کائولینیت، میتواند باعث افزایش قابلیت نگهداری آلودگی در خاک شود. علیرغم تحقیقات وسیعی که در زمینه بازده روش الکتروسینتیک در رفع آلودگی از خاکهای مختلف انجام شده، تأثیر حضور کربنات بر راندمان رفع آلودگی بهویژه در مقیاس کارگاهی کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است. در این تحقیق تأثیر حضور کربناتکلسیم بر فرایند رفع آلودگی فلزهای سنگین با استفاده از روش الکتروکینتیک، بر دو نوع خاک کائولینیت و خاک طبیعی بستر مرکز دفن زباله همدان در مقیاس آزمایشگاهی و کارگاهی مطالعه شده است. به نمونه کائولینیت مورد مطالعه مقادیر ۴، ۱۰، ۱۵، ۲۰، ۲۵، و ۳۰% کربنات اضافه شد. سپس با اضافه کردن درصدهای مختلف نیترات روی بهعنوان منبع آلودگی، نمونه فوق تحت آزمایشهای الکتروسینتیک قرار گرفت. همچنین بر اساس مبانی تئوری و نیز مطالعات موجود، الکترود مقیاس کارگاهی طراحی، ساخته و سایت کارگاهی احداث و راهاندازی شد. نتایج مقیاس آزمایشگاهی، با رفع آلودگی بهمدت ۱۰۰ روز بر نمونه خاک طبیعی بستر مرکز دفن زباله همدان در مقیاس کارگاهی، حاوی ۲۵۰۰ ppm یون روی تأیید شد. آزمایشهای انجام شده در مقیاس آزمایشگاهی و کارگاهی نشان میدهد که با افزایش درصد کربنات در خاک، راندمان روش الکتروسینتک به مقدار ناچیز ۵% محدود میشود.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده- از آنجا که رفتار خاکهای رسی و میزان اندرکنش آنها با آلایندهها تابعی از ظرفیت تبادل
و سطح مخصوص فعال آنها است، نوع ساختار خاک و کاتیونهای موجود در لایه (CEC) کاتیونی
دوگانه، نقش عمدهای را در فرایند اندرکنش کانیهای رسی با آلایندههای زیستمحیطی ایفاء میکنند.
بیشترین سهم کانیهای رسی مورد استفاده در مراکز دفن مهندسی زباله را سدیم- مونتموریلونیت و
کلسیم- مونتموریلونیت تشکیل میدهد. در این مقاله تأثیر نوع کاتیون لایه دوگانه بر جذب آلاینده
سرب در کانی رسی مونتموریلونیت بررسی شده است. بدین منظور نمونههای مختلف رسی سدیم-
تهیه CaCl و ۲ NaCl مونتموریلونیت و کلسیم-مونتموریلونیت با استفاده از غلظتهای متفاوت نمک
شده و رفتار آنها در اندرکنش با سرب مطالعه شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که اگرچه تغییرات
نسبت به هم تغییر ،NaCl ظرفیت بافر کردن نمونه مونتموریلونیت در غلظتهای متفاوت نمک
تا غلظتی معادل حداکثر NaCl ناچیزی دارد، اما میزان نگهداری سرب توسط نمونههای حاوی
و سطح مخصوص فعال) افزایش یافته و پس از آن کاهش CEC پراکندگی خاک (نقطه حداکثر
مییابد. به بیانی دیگر، آزمایش تعیین میزان آلودگی جذب شده توسط خاک، حد آشکارسازی قابل-
توجهتری نسبت به آزمایش تعیین بافر کردن خاک دارد. در حالت مونتموریلونیت هومویونی شده با
علیرغم کاهش غیر قابل ملاحظهی ظرفیت بافر کردن نسبت به مونتموریلونیت خالص، میزان ،Ca
کمتری از نگهداری سرب در آن نسبت به مونتموریلونیت خالصو سدیم-مونتموریلونیت مشاهده
شد. این موضوع نیز علاوه بر نشان دادن محدودیت آزمایش بافرکردن، بیانگر تأثیر نوع ساختار و
کاتیون موجود بر قابلیت نگهداری آلودگی در خاک است. نتایج فرایند اندرکنش نمونههای سدیم
نیز XRD مونتموریلونیت و کلسیم مونتموریلونیت با آلاینده فلز سنگین بهکمک آزمایشهای
مقایسه شده است.
دوره ۱۱، شماره ۵۰ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۲ )
چکیده
پوششی که در اجرای مراسم آیینی استفاده میشود مکمل یک آیین باستانی یا داستان اساطیری از دوران کهن است. لباسها، تزیینات و اشیای مورد استفاده در اجرای مراسم آیینی همگی نمادین هستند. افراد با این نمادها آشنایی دارند و به تقلید از پیشینیان خود آنها را بهکار میبرند، حتی اگر از جنبۀ نمادین آن اطلاع دقیقی نداشته باشند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی پوشش در اسطوره و حماسه و تأثیر آن در مراسم آیینی با تأکید بر پوشش زرتشتیان است. در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از شیوۀ تحلیلی ـ توصیفی و استفاده از اسناد کتابخانهای کاربرد پوشش در مراسم آیینی بررسی شود. در این پژوهش مشخص شد که رنگ و نوع لباس نشاندهندۀ باورها واعتقادات مردم است و کاربرد آن در مراسم آیینی جنبۀ اسطورهشناختی دارد. اقوام مختلف برای فرایند گذار از زندگی بدوی و ورود به زندگی متمدن روایتهای اساطیری درمورد پوشاک دارند. این روایتها را که به تولید و استفاده از پوشاک اشاره دارد، در حماسه به شخصیتها و قهرمانان حماسی نسبت دادهاند.
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
فرایند پاکسازی خاک های آلوده به آلاینده های فلز سنگین، از چالشهای متداول مراکز تحقیقاتی و اجرایی در بسیاری از کشورهای صنعتی است. یکی از روشهای متداول رفع آلودگی از خاک ها، شستشوی خاک با استفاده از معرفهای کیلیتکننده از جمله EDTA بوده است. علی رغم تحقیقات وسیعی که در خصوص فرآیند اندرکنش EDTA و خاک های رسی آلوده انجام شده است، بهینه سازی فرآیند رفع آلودگی، از خاک های با سطح مخصوص زیاد، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این تحقیق، مطالعه امکان بهینه سازی روش استفاده از EDTA در رفع آلودگی سرب از بنتونیت، با تاکید بر متغیرهای تعداد دفعات شستشو با محلول کیلیتکننده، pH سیستم، و میزان استخراج فلز سنگین سرب از بنتونیت، بوده است. جهت دستیابی به هدف فوق، نمونه های بنتونیت، به طور مصنوعی با محلول نیترات سرب در غلظتهای مختلف آلوده شد و پس از خشک شدن در معرض غلظتهای متفاوت EDTA قرار گرفت و میزان رفع آلودگی از بنتونیت اندازه گیری شد. نتایج نشان میدهد که میزان استخراج سرب توسط EDTA، تقریباً در تمامی حالات، برابر با غلظت محلول کیلیتکننده است. همچنین، بر اساس نتایج به دست آمده، میزان استخراج سرب توسط EDTA تنها وابسته به نسبت بین غلظتهای محلول شستشو و آلاینده موجود در خاک( ) است و به تغییرات pHسوسپانسیون، ناشی از تغییر غلظت آلاینده یا محلول EDTA، وابسته نیست. این مسئله بیان می کند که بافرینگ قابل توجه بنتونیت، در مقایسه با دیگر متغیرهای ذکرشده، تأثیر کمتری در فرآیند اندرکنش EDTA و بنتونیت آلوده داشته است.
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده
ارز دیجیتال شکل خاصی از پول دیجیتال است که بر پایه علم رمزنگاری ایجاد شده است. هزینه و زمان انتقال ارز دیجیتال به نقاط مختلف، کمتر از روش سنتی است. در بانکداری، روش نقل و انتقال ارزهای فیات بهدلیل قیمتهای متفاوت، طولانیبودن زمان انتقال و هزینه بالای کارمزدهای سوئیفت، ریسکهای متعددی را برای بانکها بهوجود آورده است. هدف اصلی از انجام پژوهش، ارائه یک الگو برای برآورد میزان بازدهی و ریسک پرتفوی ارزی بانکها در ایران و ارزیابی اثر اضافهشدن ارزهای دیجیتال به پرتفوی بانکها از نظر میزان بازدهی، ریسک و بهینهسازی آن با استفاده از مدل ارزش در معرض خطر است. برای بررسی میزان تغییرات ریسک پرتفوی ارزی بانکها در ترکیبشدن با ارزهای دیجیتال، نخست بازده و ریسک یک پرتفوی ارزی استفادهشده در بانکهای ایران، با استفاده از روش ارزش در معرض خطر محاسبه و بهینهسازی میشود. سپس با انتخاب تعدادی از ارزهای دیجیتال و اضافهکردن آنها به پرتفوی ارزی بانکها، بازده و ریسک مربوط به پرتفوی جدید محاسبه شده و با استفاده از نرمافزار لینگو بهینهسازی میشود. نتایج حاصل از پژوهش، نشان از کاهش ریسک پرتفوی جدید دارد.
دوره ۱۲، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
راهروندههای غیرفعال، ربات هایی هستند که بر روی شیب های کوچک، می توانند حرکت سیکلی پایداری شبیه راه رفتن را بدون کنترل خارجی، داشته باشند. این مفهوم در دهه ی ۹۰ میلادی توسط مک گیر معرفی شد. در سال های اخیر تحقیقات مختلفی در این زمینه صورت گرفته است. با توجه به تازگی موضوع، تاثیر پارامترهای ساختاری بر حرکت راه رونده و بهینه سازی آن ها و شبیه سازی نرم افزاری با هدف تعریف روند طراحی و ساخت مدل و انجام آزمایش های عملی، می تواند بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در کار حاضر با گسترش ساده ترین مدل راه رونده، مدلی نزدیک تر به مدل قابل ساخت در نظر گرفته شده، سپس با تغییر پارامترهای ساختاری، میزان اثر بر بازده، پایداری و توانایی عبور از پستی و بلندی راه رونده و محدوده ی بهینه آن ها بررسی شده است. نشان داده می شود شعاع کف و مکان مرکز جرم پاها بیشترین تاثیر را بر پارامترهای حرکتی مدل دارد. پس از مقایسه ی نتایج با بررسی های مشابه پیشین و شبیه سازی در نرم افزار آدامز، روند ساخت مدلی بهینه به روش الگوریتم ژنتیک پیشنهاد شده است. در انتها با تعریف پنج مرحله آزمایش، نشان داده شد که درکنار بهینه یابی پارامترهای ساختاری، بررسی دقیق تر برخوردها برای دست یابی به حرکت بهینه بسیار مهم است.
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
- در سال های اخیر، مطالعه ی رفتار نانومواد در زمینه های مختلف علوم مهندسی از دامنه ی وسیعی برخوردار بوده است. در واقع مطالعه ی تأثیر نانومواد در ترکیب با دیگر مصالح از زمینه های نوین تحقیق، در علوم مهندسی است. در این مقاله به منظور مطالعه ی تأثیر بخش نانورس خاک بر رفتار تحکیمپذیری آن، با افزودن نانورس صنعتی به خاک، تأثیر نانورس بر خصوصیات تحکیم پذیری بنتونیت در حضور آلایندههای فلز سنگین بررسی و تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی شده است. به این منظور درصدهای مختلف نانورس صنعتی با بنتونیت، مخلوط شده و پس از اضافه نمودن غلظتهای مختلف نیترات مس، نمونههای همگن برای انجام آزمایش تحکیم تهیه شد. سپس رفتار تحکیم پذیری و تغییرشکلپذیری خاک در فرایند اندرکنش خاک آلودگی مطالعه شد. علاوه بر آن، تغییرات نفوذپذیری خاک در این فرایند نیز مطالعه شد. نتایج این تحقیق نشان میدهد، حضور نانورس صنعتی در بنتونیت سبب افزایش نشستهای اسمزی در غلظتهای تا ۳۰ سانتی مول کیلوگرم نیترات مس در مقایسه با نشستهای اسمزی بنتونیت میشود. هم چنین افزایش مقدار نانورس صنعتی در بنتونیت سبب افزایش نفوذپذیری آن در مقایسه با نفوذپذیری بنتونیت شد. این تفاوت در نفوذپذیری در غلظتهای زیاد آلودگی مشهودتر بوده است. ضمن آن که با افزایش تنشهای خارجی نفوذپذیری نمونههای حاوی درصدهای مختلف نانورس و بنتونیت هم گرا شده است. تغییر رفتار مشاهده شده به ظرفیت تبادل کاتیونی(CEC) و سطح مخصوص(SSA) نمونهها به حضور نانورس صنعتی نسبت داده شده است.
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
مشخصات خاک ها به ویژه کانی های ناشی از هوازدگی شیمیایی از جمله خاک های رسی ب هشدت متأثر از حرارت است . این موضوع در کنار وجود کربنات به عنوان یکی از اجزای اصلی خاکهای رسی، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک، می تواند موجب تغییر در رفتار مهندسی خاک شود . در پژوهش حاضر تأثیر حرارت بر فرایند اندرکنش مخلوط ماسه - بنتونیت و کربنات کلسیم با استفاده از آزمایش های مختلف از جمله انقباض خطی، مقاومت فشاری محدود نشده و جذب آب ، مورد ارزیابی قرار ۲۰ و ۳۰ درصد کربنات به همراه ۲۰ و ۴۰ درصد ماسه با بنتونیت ترکیب و در معرض ،۱۰ ، گرفته است. بدین منظور مقادیر ۰ سطوح حرارتی متفاوت بین ۲۵ تا ۱۱۰۰ درجه سانتی گراد قرار داده شدند. نتایج نشان دهنده آن است که افزایش حرارت سبب افزایش مقاومت نمونه ها تا دمای دی هیدروکسیلاسیون شده ولی در حرارت های بیش از دما ی دی هیدروکسیلاسیون ، مقاومت به میزان قابل ملاحظه ای کاهش یافته است . از سوی دیگر، افزایش درصد کربنات در یک دمای مشخص، باعث کاهش مقاومت و انقباض خطی شده است . همچنین تغییرات جذب آب نمونه ها، در اثر افزایش حرارت، تابعی از درصد کربنات موجود در خاک و محدوده حرارت اعمال شده است .
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
وجود خاکهای واگرا در محل اجرای سازههای مهندسی، از مشکلات اساسی در برخی از پروژههای عمرانی است . پژوهش حاضر به مطالعه بهبود خصوصیات مهندسی خاک واگرای طبیعی با نگرش ویژه به تغییرات ریز ساختاری و حل شدگی قله های اصلی کانیهای رسی و تشکیل ترکیبات جدید می پردازد . خاک مورد مطالعه دارای ۱۰۰ % پتانسیل واگرایی است. در این پژوهش ابتدا پتانسیل واگرایی خاک تعیین شده، و سپس خصوصیات مهم ژئوتکنیکی خاک مطالعه شده آزمایشگاهی قرار گرفته - است . در ادامه، خاک مطالعه شده با آهک شکفته مخلوط شده و بعد از پایان دوره عمل آوری، نمونهها تحت آزمایشهای مختلف ژئوتکنیکی قرار گرفته و میزان تغییرات پتانسیل واگرایی و بهبود ویژگی های مهندسی خاک ارزیابی شده قرار گرفتهاست . همچنین روند تغییرات ریزساختاری نمونهها شامل حل شدگی کانیهای رسی و تشکیل ترکیبات جدید در اندرکنش خاک واگرا و آهک تحلیل شدهاست . نتایج نشان میدهد که پتانسیل واگرایی در نمونههای تثبیت شده کاملاً حذف شدهاست. همچنین نتایج آزمایش مقاومت فشاری محدود نشده و تحکیم نشان دهنده افزایش مقاومت و کاهش میزان ضریب فشردگی است . بر اساس نتایج ارزیابی پراش پرتو ایکس علت اصلی بهبود خواص مکانیکی حل شدگی کانی های رسی، واکنشهای پوزولانی و تشکیل ترکیبات سیلیکاتی و آلومیناتی کلسیم است . مهمترین نتیجه پژوهش حاضر را میتوان تعیین درصد بهینه آهک بر اساس میزان افزایش تنش % پیش تحکیمی و آزمایشهای ریز ساختاری بیان نمود، که به ازای افزودن ۶ درصد آهک میزان تنش پیش تحکیمی حدود ۴۳۰ ۵۰ افزایش نشان دادهاست. (kN/m افزایش یافته و به ازای هر درصد آهک تنش پیش تحکیمی حدود
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده
در مهندسی ژئوتکنیک زیست¬محیطی، الکتروسینتیک به عنوان روشی کارآمد در رفع انواع آلودگی¬ها از خاک¬های ریزدانه مورد استفاده قرار گرفته¬است. هرچند که محققان زیادی به¬منظور رفع آلودگی از خاک¬ها از روش الکتروسینتیک استفاده نموده¬اند اما هنوز تأثیر اجزاء خاک بر بازده این روش توجه محققین بسیاری را به خود جلب کرده¬است. در مناطق خشک و نیمه خشک جهان از جمله ایران، کربنات¬ها یکی از اجزاء اصلی بسیاری از خاک¬ها می¬باشند. همچنین کربنات¬ها به عنوان یکی از عوامل اصلی افزایش خاصیت بافری خاک شناخته شده¬اند. کربنات¬ها در مقایسه با سایر مکانیسم¬ها مانند فاز تبادلی، مواد آلی و مواد آمرف بیشترین نقش را در نگهداشت فلزات سنگین ایفاء می¬کنند. علیرغم تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته¬است به موضوع نگهداشت آلاینده فلزسنگین در نمونه¬های حاوی درصدهای مختلف کربنات طی فرایند جذب و الکتروسینتیک توجه کمتری شده¬است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر کربنات¬زدائی و میزان غلظت اولیه آلاینده بر رفع فلز سنگین سرب (Pb) از کائولینیت کربنات¬دار در فرایند الکتروسینتیک انجام شده¬است. در این راستا نمونه¬های کائولینیت حاوی ۴% کربنات طبیعی، و نمونه¬های کربنات¬زدائی شده با دو غلظت ۵ و ۲۰ سانتی مول بر کیلوگرم- خاک آلاینده سرب مورد آزمایش رفع آلودگی به روش الکتروسینتیک قرار گرفتند. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که کاهش کربنات در کائولینیت کربنات¬دار، سبب کاهش در ظرفیت بافرینگ، پایین بردن pH، کاهش قابلیت نگهداری یون¬های فلزات سنگین و در مجموع افزایش بازده رفع آلودگی می¬شود. همچنین مکانیسم الکترواسمزی نیز در اصلاح رفتار خاک عمل نموده و تغییرات درصد رطوبت و تحکیم در نمونه¬ها مشاهده می¬شود.
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
یکی از مهمترین مسائل در زمینهی پایش سلامت سازه و تست غیر مخرب، به دست آوردن ویژگیهایی از عیبهای موجود در سازه از جمله شکل ناحیهی معیوب میباشد. برای دستیابی به شکل عیب، از روشهای موجود در توموگرافی استفاده میشود. پیش از این، از دو روش کلی بازسازی جبری و روش مبتنی بر تبدیل استفاده شده است که در آنها معایبی از جمله حساسیت به ناقص بودن اطلاعات، عدم قابلیت نصب سیستم پایشگر بر روی سازه و یا دقت پایین تصویر مشاهده میشود. در پژوهش حاضر، روش نوینی برای به دست آوردن شکل ناحیهی معیوب در ورق با استفاده از مبانی بازسازی چندضلعی در توموگرافی از طریق تبدیل رادن معرفی شده است. در این روش ناحیهی معیوب با یک چند ضلعی که تعداد ضلعهای آن به دلخواه انتخاب میشود تقریب زده میشود و هدف یافتن رئوس این چند ضلعی میباشد. برای سنجش درستی و توانایی روش، ورقی آلومینیومی همراه با سوراخی به شکل مثلث به عنوان عیب در نرمافزار مدل شد. سپس با استفاده از آرایههایی متشکل از مبدلهای پیزوالکتریک که روی ورق نصب میشوند اقدام به فرستادن پرتوهایی از موج هدایت شدهی لمب در تعداد محدودی زاویه به سمت ناحیهی معیوب گردید و در نهایب با پردازش سیگنالهای بازتابی، رئوس چند ضلعی مورد نظر به دست آمد و نتایج به دست آمده کارامدی این روش را تایید نمود.
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
وجود خاکهای واگرا در محل اجرای سازههای مهندسی بهعنوان یکی از مشکلات ژئوتکنیکی شناخته شدهاست. هدف اصلی این تحقیق، تعیین نرخ رشد و پیشرفت واکنشهای پوزولانی خاک واگرا و آهک در کوتاهمدت و بلندمدت از منظر ریزساختاری و درشت ساختاری و همچنین تعیین میزان آهک مصرفی در طی زمان و تأثیر آن بر پارامترهای مکانیکی بودهاست. در این راستا آزمایشها با درصدهای مختلف آهک هیدراته (۰ تا ۱۰ درصد) انجام شد. از مهمترین نتایج این پژوهش میتوان به ارائه یک معیار ساده برای شروع واکنشهای پوزولانی و تعیین میزان آهک مصرفشده در طی واکنشهای پوزولانی بر اساس pH و ضریب هدایت الکتریکی (EC) اشاره نمود. بر اساس نتایج آزمایشهای pH و ضریب هدایت الکتریکی (EC)، پراش پرتو ایکس (XRD) و مقاومت فشاری محدود نشده (UCS) در مقادیر mS/cm ۴ ≤ EC واکنشهای پوزولانی صورت میپذیرد و تشکیل ترکیبات جدیدی مانند ساختار هیدرات سیلیکات کلسیم (CSH) و هیدرات آلومینات کلسیم (CAH) موجب افزایش خصوصیات مقاومتی خاک میشود. در طی زمان با کاهش mS/cm ۴ ≥ EC و ۱۲,۴ ≥ pH نرخ واکنشهای پوزولانی و افزایش مقاومت خاک محدود میشود. در خاک واگرای مورد مطالعه حدود ۳ تا ۴% آهک برای واکنش کوتاهمدت که شامل تبادل کاتیونی است، کافی است. بر اساس نتایج، افزایش ۶% آهک در طی ۱۴ روز اول (mS/cm ۴ ≤ EC و pH ≥ ۱۲) مقاومت فشاری نمونه تثبیتشده را حدود ۱۰ برابر افزایش میدهد این در حالی است که پس از ۱۴ روز (mS/cm ۴ ≥ EC و pH ≥ ۱۲) افزایش مقاومت تنها حدود ۵% است.
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
ظرفیت تبادل کاتیونی به عنوان مهمترین سرشتی زیستمحیطی خاکها است. براساس تحقیقات ارائه شده توسط محققین مختلف، روشهای رایج تعیین کاتیونهای تبادلی و ظرفیت تبادل کاتیونی (CEC) خاکهای رسی کربناتدار به دلیل انحلال کربنات کلسیم با مشکلات زیادی همراه است. با توجه به گستردگی خاکهای حاوی کربنات کلسیم در ایران، مطالعه تأثیر کربنات بر مقادیر اندازهگیری شده CEC در این خاکها ضروری است. همچنین انتخاب وزن بهینه و مناسب خاک برای تعیین CEC مشکل رایج در تحقیقات است. هدف این مقاله توسعه و اعتبارسنجی روش اصلاح شده باریم کلرید برای تعیین دقیق ظرفیت تبادل کاتیونی
خاکهای حاوی کربنات کلسیم و یا حاوی مقادیر قابل توجه کاتیون تبادلی Ca۲+ است. به این منظور روش باریم کلرید، با اشباع نمودن محلول تبادلی با کربنات کلسیم اصلاح شدهاست. برای اعتبارسنجی روش اصلاح شده پیشنهادی، بنتونیت مورد مطالعه با استفاده از اسید، کربناتزدائی شده و مقدار ظرفیت تبادل کاتیونی این نمونه، قبل و بعد از کربناتزدائی و نیز برای نمونههای دارای درصد مختلف کربنات طبیعی و آزمایشگاهی مورد اندازهگیری قرار گرفت. نتایج بدست آمده بیانگر کاهش ۶۰% در مقدار اندازهگیری شده ظرفیت تبادل کاتیونی نمونه بنتونیت در روش اصلاح شده در مقایسه با مقادیر بدست آمده از روش متداول بودهاست. علت این موضوع به عدم رسوب باریم در روش اصلاح شده نسبت داده شده است. نتایج نشان میدهد که در روش اصلاح شده، مقدار CEC اندازهگیری شده و مجموع کاتیون-های تبادلی، به درصد کربنات در هر وزن خاک وابسته نبوده و همچنین مستقل از نسبت محلول- جامد میباشد.
دوره ۱۷، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: خاکهای آلوده به فلزات سنگین یکی از مشکلات متداول ژئوتکنیک زیستمحیطی در سراسر جهان هستند. از سوی دیگر ایجاد بستری مناسب برای مراکز دفن زباله همواره یکی از مخاطرات پژوهشگران ژئوتکنیک و ژئوتکنیک زیستمحیطی در سه دهه گذشته بوده است. ارائه مادهای با خصوصیات ژئوتکنیک زیستمحیطی مناسب با کمترین میزان نفوذپذیری و قابلیت جذب حداکثری آلاینده از اهداف این مقاله است. فرایند تولید نانوذرات رسی از رسهای بنتونیت با رویکرد بالا به پایین شامل حذف بعضی از مواد به شکل ضایعات است. در پژوهشهای صورت گرفته از طریق فرایندهای فیزیکی و شیمیایی اجزای نمونه رسی بنتونیت به دو بخش اصلی نانومونتموریلونیت (SLB) و ضایعات فرایند (BLB) جداسازی شده است. روش بررسی: در این پژوهش با انجام یک سری آزمایشهای ژئوتکنیکی و ژئوتکنیک زیستمحیطی فرایند اندرکنش نانومونتموریلونیت (SLB)، ضایعات فرایند (BLB) و نمونه رسی بنتونیت با آلایندههای فلز سنگین مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی قرار گرفته است. شایان ذکر است روند جداسازی اجزا نمونه رسی بنتونیت از طریق آزمایشهای ریزساختاری پراش اشعه ایکس (XRD)، تعیین سطح ویژه (SSA) و بررسی تصاویر میکروسکوپ الکترونی پویشی (SEM) مورد آنالیز قرار گرفت. بحث و نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد، ضایعات فرایند (BLB) حدود ۸۰% آلاینده فلز سنگین مس را در غلظت cmol/kg-soil ۱۰۰ نگهداری میکند. همچنین میزان نفوذپذیری نمونه BLB در حدود m/sec ۱۰-۱۰*۵,۲ و درصد تورم آن ۷۰% است.
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: جامدسازی و تثبیت آلایندههای فلز سنگین بهعنوان فنآوری ممانعت از انتقال آلایندهها به لایههای زیرین خاک و آبهای زیرزمینی شناخته شدهاست. با وجود پژوهشهای وسیعی که در خصوص پایدارسازی نگهداری آلایندهها به کمک سیمان صورت گرفتهاست، به بررسی ریزساختاری نحوه فرایند اندرکنش پولکهای رسی- آلاینده فلز سنگین- سیمان در طی زمان و نحوه و زمان تشکیل ترکیبات سیمانی جدید توجه محدودی شدهاست. بر این اساس، هدف این پژوهش مطالعه نحوه فرایند اندرکنش رس- آلاینده فلز سنگین- سیمان در طی زمان از منظر ریزساختار و بررسی تأثیر حضور فلز سنگین بر فرایند هیدراسیون سیمان و تشکیل نانوساختار هیدرات سیلیکات کلسیم (C-S-H) است. روش بررسی: در این راستا، به خاک رس طبیعی غلظتهای مختلف آلاینده فلز سنگین روی و درصدهای مختلف سیمان پرتلند افزودهشده و مکانیزم نگهداری آلاینده توسط بررسی تغییرات pH و ارزیابی مطالعه ریز ساختاری (XRD) فرایند اندرکنش آلاینده- رس- سیمان، مورد تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی قرار گرفتهاست، همچنین میزان تشکیل نانوساختار هیدرات سیلیکات کلسیم (C-S-H) در طی زمان مورد بررسی قرار گرفته است. بحث و نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که تشکیل نانوساختار C-S-H به واسطه مساحت سطح ویژه زیاد، مشخصههای جذب را بهبود میبخشد و از طریق کپسوله کردن یونهای فلز سنگین (جامدسازی) میزان تحرکپذیری آلاینده را کاهش میدهد. همچنین حضور آلاینده فلز سنگین روی سبب به تعویق افتادن فرایند هیدراسیون سیمان و کاهش مقدار تشکیل نانوساختار C-S-H میشود. به نحوی که حضور cmol/kg-soil ۲۵ آلاینده فلز سنگین روی شدت قله نانوساختار C-S-H را حدود CpS ۱۶۰ کاهش میدهد.
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
فیکسچرها نقش قابل ملاحظهای را در مهار ورقهای فلزی در مرحله مونتاژ ایفا میکنند. انعطاف بالای ورقهای فلزی و تعامل آنها با فیکسچر، بعلاوه وجود انحراف اولیه در ورقهای پرسکاری شده سبب ایجاد انحراف در محصول نهایی میشوند. طرح بندی بهینه نقاط کلمپ در فیکسچر تاثیر قابل ملاحظهای بر کاهش این انحراف و افزایش کیفیت محصول نهایی دارد. از طرف دیگر تعداد کلمپهای بکار رفته در فیکسچر بشدت در هزینهی ساخت و نگهداری فیکسچر تاثیر گذار است، افزایش بیش از حد تعداد کلمپها موجب افزایش هزینهی ساخت و کاهش آن باعث افزایش انحراف در محصول نهایی میشود. بنابراین تعداد کلمپها باید در طراحی بهینهی فیکسچر مورد توجه قرار بگیرد. دستیابی به طرح بهینه برای فیکسچرها به دلیل دشواری در پیشبینی رفتار ورق و محدودیت محاسباتی امری چالش برانگیز است. در این مقاله ارتباط میان انحراف اولیهی ورق با انحراف مجموعهی پس از مونتاژ بررسی میشود و با ترکیب الگوریتم مورچگان و روش المان محدود به ارائه روشی پرداخته میشود که قابلیت بهینهسازی موقعیت نقاط کلمپ، با هدف کاهش انحراف مجموعهی پس از مونتاژ و در عین حال کمینه کردن تعداد نقاط کلمپ را دارا میباشد. روش ارائه شده برای یک ورق مربعی همراه با انحراف اولیه بکار برده میشود و بر اساس تابع هزینه تعریف شده، تعداد و موقعیت بهینه کلمپها تعیین میگردد. نتایج بدست آمده نشان میدهد که کاهش میزان انحراف ورق در فیکسچر منجر به کاهش انحراف مجموعهی پس از مونتاژ میشود.
خانم نسرین اوحدی، دکتر جواد شهرکی، دکتر مصیب پهلوانی، دکتر مصطفی مردانی نجف آبادی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( زمستان ۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده
روش تحلیل پوششی دادهها، ابزاری قدرتمند برای اندازهگیری کارآیی است. وقتی که نهادهها و ستادهها قطعی هستند، روش سنتی تحلیل پوششی دادهها کاربرد دارد. از آنجایی که در دنیای واقعی، برخی از نهادهها و ستادهها نظیر انتشار گاز دی اکسید کربن اغلب مبهم و غیردقیق هستند، امکان استفاده از این روش وجود ندارد. لذا در مقاله حاضر، از روش تحلیل پوششی دادههای فازی استفاده شد. نتایج مطالعه، نشان داد که میانگین بازه کارآیی زیست محیطی کربن طی دوره مورد بررسی برای کشورهای تحت مطالعه ۷۵ و ۹۰ درصد است. همچنین ایران در مقایسه با سایر کشورهای تحت مطالعه، با دارا بودن میانگین کارآیی زیست محیطی کربن برابر با ۷۴ و ۶۱ درصد به ترتیب برای کران بالا و پایین کارآیی از میزان کارآیی زیست محیطی کربن پایینی برخوردار است و در جایگاه مطلوبی قرار ندارد. در این مطالعه، جهت افزایش کارآیی زیست محیطی کربن، کاربرد درست و بهینه نهادههای تولید و استفاده کمتر از منابع، توصیه گردید.
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
شیرابهها در مراکز دفن زباله معمولاً حاوی چندین نوع آلاینده فلز سنگین هستند. این فلزات سنگین یا در ترکیب با یکدیگر یا به صورت ترتیبی به خاک بستر دفن زباله اعمال میشوند. خاکهای رسی از جذب ترجیحی برای فلزات سنگین مختلف برخوردار هستند که به آن انتخابگری گفته میشود. از طرفی امکان تغییر pH خاک بستر دفن زباله ناشی از شرایط اسیدی در محلهای خاص از مراکز دفن وجود دارد. هدف این پژوهش، مطالعه تأثیر pH اولیه بنتونیت بر انتخابگری فلزات سنگین سرب و روی در سیستمهای خاک-الکترولیت دو جزئی (سیستمهای حاوی دو فلز سنگین سرب و روی) و تکجزئی (سیستمهای حاوی یکی از فلزات سنگین سرب و روی) و مقایسه دو سیستم فوق است. برای این منظور با افزودن اسید کلریدریک غلیظ به سوسپانسیون بنتونیت با pH اولیه طبیعی، pH طبیعی بنتونیت را مورد تغییر و تثبیت pH قرار داده و سپس اندرکنش نمونههای بنتونیت با pH های اولیه مختلف با فلزات سنگین سرب و روی در سیستمهای تک جزئی و دو جزئی مورد مطالعه قرار گرفتهاست. نتایج تحقیق نشان میدهد که میزان نگهداری آلایندههای سرب و روی در نمونه بنتونیت با pH اولیه ۲ نسبت به نمونه بنتونیت با pH اولیه ۵/۱۰ به ترتیب ۶۰ و ۷۰ درصد کاهش یافتهاست. همچنین نمودار تغییرات شدت قله مونتموریلونیت در پراش پرتو ایکس نمونههای بنتونیت با pH اولیه ۴ و ۵/۱۰ حاوی غلظتهای مختلف سرب و روی نشان میدهد که از منظر ریزساختاری نیز یونهای سرب به علت اندرکنش بیشتر با لایه دوگانه رسی، تأثیر بیشتری در خصوصیات ریزساختاری مونتموریلونیت داشتهاند.
دوره ۲۰، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: نیاز به تولید بیشتر محصولات کشاورزی در واحد سطح موجب افزایش استفاده از کودهای شیمیایی و سایر عوامل خطرزا برای محیط زیست شده است. از سوی دیگر استفاده از کودهای شیمیایی موجب تغییر ساختار و خصوصیات ژئوتکنیکی خاک میشود و این امر میتواند در افزایش آلودگیهای سطحی و زیرزمینی موثر باشد. بر این اساس هدف این پژوهش مطالعه تغییرات نفوذپذیری و تغییرات ساختار و ریختشناسی خاکهای رسی در اندرکنش با کودهای شیمیایی است.
روش بررسی: در این راستا با انجام یکسری آزمایشهای ژئوتکنیک زیستمحیطی، فرایند اندرکنش نمونه رسی بنتونیت با کودهای شیمیایی فسفاته مورد مطالعه قرار گرفته است. بررسی تغییرات ضریب نفوذپذیری، رسوب، خصوصیات خمیری خاک، تغییرات pH محیط، نتایج ریزساختاری پراش اشعه ایکس (XRD) و تصاویر میکروسکوپ الکترونی پویشی (SEM) نشان میدهد که حضور کودهای فسفاته موجب تغییر ساختار خاک رسی شده است.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر نحوه قرارگیری ساختار و ابعاد صفحات رسی به شدت تحت تأثیر میزان کودهای فسفاته است. همچنین حضور کودهای فسفاته موجب کاهش شدت قله اصلی کانی رسی مونتموریلونیت و افزایش ضریب نفوذپذیری خاک میشود.