دکتر علی رییس پور رجبعلی، دکتر محسن زاینده رودی، آقای محمدرضا صفوی گردینی،
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
دولتهای وابسته به درآمدهای نفتی، معمولاً پرداخت یارانه را بهصورت عام انجام می دهند و شاهد مشکلات بسیاری از جمله اتلاف منابع، افزایش مصرف، قاچاق، عدم تخصیص کارآمد منابع و کاهش کارآیی در اقتصاد هستند. این امر به دلیل واقعی نبودن قیمت کالاهای یارانهای رخ میدهد. در این راستا، اجرای سیاست هدفمندی یارانه ها ضروری است؛ اما این سیاست، موجب تغییر ترکیب تولید کالاها و مزیت نسبی خواهد شد. نظر به اهمیت این موضوع، هدف اصلی از مطالعه حاضر، بررسی آثار کاهش (حذف) یارانههای کالاهای اساسی (بخشهای ۲۵-۲۲ در بسته نرم افزاری پروژه تحلیل تجارت جهانی) بر الگوی تجارت ایران با استفاده از الگوی پروژه تحلیل تجارت جهانی است. نتایج حاکی از آن است که کاهش یارانه کالاهای اساسی به صورت همزمان در هر ۴ بخش، منجر به تغییرات مثبت تراز تجاری ایران خواهد شد. با توجه به نتایج این پژوهش، توصیه می شود که ضمن انجام اصلاحات ساختاری نظیر بهبود کیفیت نهادی، یارانه پرداختی به کالاهای داخلی به صورت تدریجی حذف شود تا با اثر مثبت بر تغییرات تراز تجاری ایران، رفاه اقتصادی با اُفت زیاد و یک مرتبه مواجه نگردد.
احمد عزتی شورگلی، دکتر حسن خداویسی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
میزان تغییرات قیمت های داخلی در نتیجه تغییرات نرخ ارز، در ادبیات اقتصاد کلان و بین الملل، به درجه عبور نرخ ارز مشهور است. این موضوع، از آن جهت اهمیت دارد که تکانه های وارده بر اقتصاد از کانال نرخ ارز به قیمت های نسبی اقتصاد منتقل میشود. در ضمن، درجه عبور نرخ ارز تحت تأثیر متغیرهای خرد و کلان اقتصادی است که با تغییر هر یک از این متغیرها، درجه عبور نرخ ارز در اقتصاد نیز تغییر خواهد کرد. لذا در مطالعه حاضر، برای برآورد میزان تأثیر نرخ ارز بر قیمت های داخلی، از الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری عامل افزوده با نوسانات تصادفی و پارامترهای متغیر در طی زمان (TVP-SFAVAR-SV ) و از داده های دوره زمانی فصل اول ۱۳۶۹ تا فصل دوم ۱۳۹۷ استفاده شده است. ابتدا، متغیر پنهان فعالیت های سوداگرانه در اقتصاد ایران مدلسازی و استخراج شده و نتایج، نشان می دهد که بیشترین سوداگری در اقتصاد ایران در دوره های (۱۳۷۳ تا ۱۳۷۵)، (۱۳۷۷ تا ۱۳۷۸) و (۱۳۹۰ تا ۱۳۹۱) بوده، همچنین شوک متغیر پنهان سوداگری در دوره مورد بررسی، به افزایش تورم در اقتصاد ایران منجر شده است. برآورد درجه عبور نرخ ارز در ایران، نشان داد که ضریب درجه عبور نرخ ارز طی دوره مورد بررسی، ثابت نبوده و در این دوره، تغییر کرده است. تجزیه واریانس تاریخی درجه عبور نرخ ارز با حضور عوامل مؤثر نیز نشان داد که تقریباً اکثر نوسانات درجه عبور نرخ ارز توسط تورم و سپس نوسانات نرخ ارز و شکاف تولید، قابل تفسیر و توضیح است.
آقای ادریس کریمی، دکتر زهرا فتورهجی، دکتر محمد حسن زاده محمودآباد،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
این مقاله، به بررسی اثر زمانی و شدت تحریمهای سازمان ملل و ایالاتمتحده بر شاخص فلاکت، در ۴۱ کشور تحریم شده طی سالهای ۲۰۱۸-۱۹۹۱ با استفاده از دادههای ترکیبی نامتوازن جدید و روش حداقل مربعات تعمیمیافته میپردازد. نتایج برآورد مدلهای مربوط به بررسی اثر زمانی تحریمهای سازمان ملل و ایالاتمتحده، نشان میدهد که در ارتباط با تأثیر تحریمها بر شاخص فلاکت، اثر زمانی وجود ندارد؛ بهطوری که گذشت زمان، در افزایش یا کاهش تأثیر تحریمها بر شاخص فلاکت تأثیرگذار نیست. همچنین، نتایج تخمین مدلهای مرتبط با بررسی اثر شدت تحریمهای سازمان ملل و ایالاتمتحده بر شاخص فلاکت، نشان میدهد اعمال تحریمهای خفیف و متوسط سازمانملل، اگرچه میتوانند اثر مثبت بر شاخص فلاکت داشته باشند ولی این اثر بر شاخص فلاکت، معنیدار نیست؛ اما تحریمهای شدید سازمانملل، تأثیری مثبت و معنیدار در جهت افزایش شاخص فلاکت داشته است. علاوه بر این، اعمال تحریمهای متوسط ایالاتمتحده، تأثیر معناداری بر شاخص فلاکت نداشته، ولی تحریمهای خفیف و شدید ایالاتمتحده، به ترتیب، با متوسط ضرایب ۲۰/۳ و ۱۴/۱۲، تأثیری مثبت و معنیدار در جهت افزایش شاخص فلاکت داشته، و بهطور کلی، تأثیر تحریمهای چندجانبه سازمان ملل بر شاخص فلاکت، بیشتر از تحریمهای یکجانبه ایالاتمتحده بوده است.
خانم سکینه دهقانیان، دکتر کاظم یاوری، دکتر مهدی حاج امینی،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی، شرایط را برای اعمال تحریمِ شدیدتر فراهم کرده است. یکی از راههایی که برای رفع محدودیتهای حاصل از تحریم مطرح شده، دریافت درآمدهای نفتی بر حسب پولی غیر از دلار است. در همین راستا، پژوهش حاضر، به ارزیابی ریسک جایگزین کردن پول ملی دریافتکنندگانِ نفت ایران به جای دلار میپردازد. یوان و روپیه برای دوره زمانی ۲۰۱۹:۰۵-۱۹۹۰:۰۱ و یورو برای دوره زمانی ۲۰۱۹:۰۵-۱۹۹۹:۰۱ با روشهای خودتوضیح جمعی میانگین متحرک (ARIMA) و خودتوضیح آستانهای (SETAR) مدلسازی شده و سپس، سود و زیان این راهکار برای دوره زمانی ۲۰۱۹:۰۶ تا ۲۰۲۱:۱۲ بر اساس درآمد صادرات نفت ایران به چین، هند و اروپا محاسبه شد. نتایج پیشبینیها، حاکی از این است که به دلیل تقویت ارزش دلار در صورت عدم پوشش ریسک، راهکار فروش نفت به چین و هند و دریافت پول ملی آنها موجب زیانی به اندازه ۵ تا ۲۳ درصد ارزش صادراتی نفت ایران به این دو کشور خواهد شد که قابل توجه است. پس اولاً، می باید با دیپلماسی مناسب، امکان این فراهم شود که ریسک کاهش ارزش پول ملی واردکنندگانِ نفت ایران، در قراردادهای فروش نفت، لحاظ شود. ثانیاً، به عنوان نمونه، نشان داده شد که تصمیمات سیاسی، تا چه اندازه میتواند آثار اقتصادی به همراه داشته باشد. بنابراین انتظار میرود، ملاحظات اقتصادی به طور جدی و شفاف در فرایند تصمیم گیری سیاسی، مدنظر قرار گیرد.
دکتر حسن دلیری،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده
تأسیس و توسعه مناطق آزاد تجاری صنعتی، یکی از راهکارهای کشورهای درحالتوسعه برای استفاده از مزایای تجارت جهانی است، بدون آنکه معایب تجارت آزاد به کل کشور سرایت کرده و به آن آسیب برساند. ایران نیز به منظور استفاده از مزایای مناطق آزاد، تاکنون هفت منطقه در نقاط مختلف کشور تأسیس کرده است؛ اما یکی از سؤالات مهم پس از تأسیس مناطق آزاد در کشور، این است که آیا مناطق آزاد تجاری- صنعتی تأسیس شده، توانستهاند سبب رشد و توسعه اقتصادی بیشتر استان میزبان خود شوند. در این مطالعه، تلاش شده تا با استفاده از رویکرد کنترل ترکیبی، به این سؤال پاسخ داده شود که آیا تأسیس منطقه آزاد انزلی در سال ۱۳۸۴ توانسته است بر رشد و توسعه استان گیلان مؤثر باشد. نتایج مطالعه حاضر، نشان از آن دارد که منطقه آزاد انزلی، نتوانسته است اثر مثبت و معناداری بر رشد و توسعه استان گیلان داشته باشد؛ بهگونهای که از چهار متغیر هدف مورد بررسی، تأسیس منطقه آزاد انزلی، اثر منفی بر سرانه ارزشافزوده صنعت و معدن استان گیلان نسبت به گروه کنترل داشته و اثر معناداری بر مقدار ارزشافزوده کشاورزی، ارزشافزوده خدمات، مقدار واقعی سرانه تولید ناخالص داخلی در استان گیلان در مقایسه با گروه کنترل نداشته است؛ بنابراین، میتوان اذعان داشت که تأسیس منطقه آزاد انزلی، نتوانسته است تا به یکی از اهداف اساسی خود که همانا توسعه و رشد مناطق پیرامون بوده، برسد.
آقای کاظم بیابانی خامنه، دکتر رضا نجارزاده، دکتر حسن درگاهی، دکتر لطفعلی عاقلی،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
امروزه همگام با افزایش ادغام تجاری کشورها و گسترش پراکندگی بینالمللی تولید، زنجیرههای جهانی ارزش (GVCs) حجم بزرگی از تجارت را بهخود اختصاص دادهاند و مشارکت در شبکهای از شرکای تجاری در بالادست و پاییندست، زنجیره ارزش ظرفیتهای قابلتوجهی از جمله بهبود جریان ورود دانش، روشها و تکنولوژیهای تولید پیشرفتهتر، بویژه برای کشورهای درحالتوسعه داشته است. از این رو، دور از انتظار نیست که GVCs و مشارکت در آن از منظر زیستمحیطی نیز برای کشورها دارای ظرفیتهای بالقوه مفید باشد. در همین راستا، تحقیق حاضر به مطالعه نقش GVCs در عملکرد زیستمحیطی کشورها پرداخته است. به این منظور، با استفاده از نمونهای شامل ۶۵ کشور درحالتوسعه و ۳۶ کشور توسعهیافته و بهروش اقتصادسنجی دادههای تابلویی فضایی، خودهمبستگی فضایی، همگرایی شرطی و اثرات مستقیم و سرریز مشارکت در GVCs برای کشورها در قالب تجارت دوجانبه ارزشافزوده جنوب - جنوب، شمال- جنوب و شمال- شمال برآورد شده است. نتایج تحقیق، نشان میدهد که برای تمام کشورها، همگرایی شرطی و خودهمبستگی فضایی مبتنی بر GVCs وجود دارد، اگرچه برای تجارت شمال- شمال کشورهای توسعهیافته با شدت بیشتری برقرار است. همچنین مطابق برآوردها، مشارکت در GVCs در صورتی که تجارت دوجانبه ارزشافزوده شامل کشورهای توسعهیافته باشد، اثرات سرریز بر کشورهای شریک تجاری دارد، اما در تجارت جنوب - جنوب کشورهای درحالتوسعه، این اثر از نظر آماری، قابل پذیرش نیست. بنابراین، برقراری روابط تجاری تحت GVCs با کشورهای توسعهیافته، میتواند یک سیاست بالقوه مفید برای بهبود عملکرد زیستمحیطی کشورهای درحالتوسعه، تلقی شود.
دکتر سیدهادی موسوی نیک، دکتر شعله باقری پرمهر، دکتر الهام خیراندیش،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
همواره بحث ارتباط میان تغییرات نرخ ارز و تراز تجاری، یکی از موضوعات پرمجادله در ادبیات نظری و محافل سیاستگذاری بوده است. رویکرد جدید در ادبیات نظری و کارهای تجربی، نشان از آن دارد که تعامل این دو متغیر، به مسائل متعددی، ازجمله نحوه تعامل بازارهای صادراتی و وارداتی هر کشور و یا میزان وابستگی تولید کالای صادراتی به واردات بستگی دارد. بدین منظور در این مقاله، رابطه میان نرخ ارز و تراز تجاری در اقتصاد ایران، با در نظر گرفتن نقش شاخص تجارت درون صنعتی که مشخص کننده ساختار تعامل صنعت و تجارت است، در قالب مدل رگرسیون گذار ملایم برای دوره زمانی ۱۳۸۰:۴ تا ۱۳۹۷:۴ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این مدل، نشان داد که ضریب اثرگذاری نرخ ارز بر تراز تجاری در هر مقطع زمانی تحت تأثیر میزان شاخص درون صنعتی قرار دارد؛ به نحوی که هر چه این شاخص کمتر باشد، اثر افزایش نرخ ارز بر تراز تجاری، کمتر است و هر چه این شاخص بهبود یابد، میزان این اثرگذاری، بیشتر است. این امر، بدان معنا است که زمانی میتوان از نتایج مثبت تضعیف ارزش پولی بر تراز تجاری بهره مند شد که قدرت رقابت تولیدات داخلی با کالاهای مشابه خارجی در هر بخش، افزایش یابد.
دکتر مهدی نجاتی، آقای یاسر بلاغی اینالو،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، علاوه بر دستاوردهای سیاسی و امنیتی، میتواند منافع اقتصادی گستردهای به همراه داشته باشد. در این راستا، در پژوهش حاضر، اثرات اقتصادی کاهش تعرفههای وارداتی ایران و سازمان همکاری شانگهای، تحلیل شده است. در این پژوهش، تحلیل تجربی و کمیسازی نتایج بر اساس الگوی پروژه تحلیل تجارت جهانی (GTAP) انجام شده، که از نوع الگویهای تعادل عمومی قابل محاسبه (CGE)، جهانی و چند منطقهای است. با توجه به ماهیت بینالمللی بودن تجزیه و تحلیل، یک الگو و پایگاه داده جهانی به منظور تحقق اهداف این پژوهش مورد نیاز بود و بنابراین، الگویGTAP و نسخۀ ۱۰ پایگاه داده آن (منتشر شده در سال ۲۰۲۰) برای تجزیه و تحلیل انتخاب شد. در این مطالعه، اثرات اقتصادی (رفاه، تولید و تجارت) حضور ایران در سازمان همکاری شانگهای در بخشهای مختلف اقتصادی، طی دو سناریو (کاهش ۵۰ درصدی و کاهش ۱۰۰ درصدی نرخ دو جانبۀ تعرفهها) تحلیل شده است. نتایج این پژوهش، نشان میدهد که بخش «غلات و محصولات زراعی» به دلیل نرخ تعرفه اولیه بالا، بخش «منسوجات و پوشاک» به دلیل نرخ تعرفه اولیه بالا، بخش «صنایع سبک» به دلیل نرخ تعرفه اولیه بالا و بخش «صنایع سنگین» نیز به دلیل حجم تجارت بالا، از بخشهای مهم و اثرگذار عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای است و پیشنهاد میشود، تغییرات نرخ تعرفۀ بخشهای ذکر شده، با دقت بالایی انجام شود. در مجموع، نتایج نشان میدهد که عضویت ایران در این سازمان، افزایش متغیرهای رفاه، تولید و تجارت در کشورمان را به همراه دارد.
آقای وحید نیک پی پسیان، دکتر صمد حکمتی فرید، دکتر یوسف محمد زاده، خانم فاطمه نزاعی،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
سرمایه گذاری مستقیم خارجی، یکی از منابع مهم تأمین کننده سرمایه کشورها محسوب می شود. دانش و تکنولوژی با سرمایه گذاری مستقیم خارجی به کشور میزبان وارد شده و به افزایش رقابت، تخصیص بهینه منابع، افزایش مهارت نیروی کار، افزایش بهره وری و درنهایت، افزایش اشتغال و رشد اقتصادی کشور میزبان منجر می گردد. از طرف دیگر، آسیب پذیری ساختاری اقتصادی از طریق ایجاد بی ثباتی اقتصادی و سیاسی، عدم توازن های کلان اقتصادی، بی ثباتی نرخ ارز و نرخ تورم، موجب عدم جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشور میزبان می گردد. بنابراین، در صورتی-که کشوری دارای سیاست های کلان اقتصادی باثبات و پایداری باشد، سرمایه گذاران خارجی نیز جذب آن کشور خواهند شد و تمایل به سرمایه گذاری در کشور مربوط را خواهند داشت. از این رو، هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آسیب پذیری ساختاری اقتصادی بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشورهای منطقه منا طی بازه زمانی ۲۰۰۵-۲۰۱۸، با رویکرد گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) است. نتایج تحقیق، حاکی از این واقعیت می باشد که مطابق با انتظارات تئوریکی تحقیق، شاخص آسیب پذیری ساختاری اقتصادی، تأثیر منفی و معنی داری بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی دارد. ایران با عنایت به وابستگی به درآمدهای نفتی و تحریم های متعدد بین المللی در سال های اخیر، آسیب پذیری ساختاری اقتصادی بالایی را تجربه می کند. از سایر نتایج تحقیق اینکه، متغیرهای لگاریتم تولید ناخالص داخلی، شاخص ثبات سیاسی و شاخص حقوق مالکیت، تأثیر مثبت و معنی دار بر جریان ورودی سرمایه گذاری مستقیم خارجی دارند.
خانم شکوه محمودی، دکتر سید عبدالمجید جلائی اسفندآبادی، دکتر زین العابدین صادقی، دکتر علیرضا شکیبایی،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۲ )
چکیده
رشد عظیم بازار ارزهای دیجیتال در سالهای گذشته، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است و به دلیل مزایایی همچون شفافیت و قابلیتهای نوین بلاکچین، پیش بینی میشود که در آینده نیز بتوانند به رشد مستمر خود ادامه دهد. محبوبیت ارزهای دیجیتال مانند بیتکوین و ارزهای متکی به بلاک چین، چالشها و فرصتهایی را برای بخش انرژی ایجاد کرده است. با توجه به اینکه روشهای تولید برق در اکثر نقاط دنیا، غالباً با استفاده از سوختهای فسیلی و انرژی های تجدیدناپذیر انجام میشود، اثرات مخرب زیستمحیطی از جانب استخراج ارزهای دیجیتال، خطری محسوس میباشد. لذا پرداختن به این وجه از ارزهای دیجیتال و در نظر گرفتن هزینههای زیستمحیطی آن، میتواند هزینههای پنهان این فرایند را نمایان سازد و یک تحلیل جامع و کامل در حوزه ارز دیجیتال ارائه نماید. در این پژوهش، تلاش شده است تا با استفاده از روش پویایی سیستم و طراحی سیستم استخراج بیتکوین از زمان انتشار بیتکوین تا سال ۲۰۳۴، جوانب انتشار این ارز و میزان انتشار دیاکسیدکربن و اثرات زیست محیطی ناشی آن، بررسی و پیش بینی گردد. نتایج، نشان داد که استخراج بیت کوین، به بروز و انتشار آلایندگی در سطح دنیا منجر خواهد شد و بیشترین سطح آن در زمان نقطه اوج هش (۳ میلیارد گیگاهش) در حدود ۴۰۰ میلیون کیلوگرم CO۲ در روز خواهد بود و تا وقوع هاوینگ بعدی، استخراج بیتکوین سودآور میباشد و پس از آن، میزان استخراج و بالتبع سطح آلایندگی آن رو به کاهش خواهد گذاشت.
آقای جعفر مختاری شیره جینی، دکتر ابراهیم هادیان، دکتر علی حسین صمدی، دکتر احمد صدرایی جواهری،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده
ایجاد تنوع در شرکای تجاری، یکی از راه های مقاوم سازی و کاهش آسیب پذیری اقتصاد یک کشور در برابر نوسانات و شوک های اقتصادی بین المللی است. متنوع سازی مبادی واردات و مقاصد صادرات هر کشور، می تواند موجب پایداری تجارت خارجی و افزایش ثبات تولید در داخل شود. تمرکز این تحقیق بر نقش متنوع سازی کشورهای طرف واردات به ایران در کاهش اثر نوسانات بین المللی بر اقتصاد ایران است. اساس تحقیق حاضر بر نظریه لوکوموتیو استوار بوده، که بیانگر تأثیرگذاری و اثرپذیری نوسانات اقتصادی کشورها بر یکدیگر از طریق تجارت خارجی است. بدین منظور، دو مدل با ساختار یکسان برای دو مقطع در دوره زمانی ۱۳۴۹ تا ۱۳۹۷ طراحی شد تا نقش حضور یا عدم حضور چین در میان شرکای تجاری ایران با استفاده از مدل خودرگرسیون برداری ساختاری (SVAR) بررسی شود. نتایج بررسی توابع واکنش، نشان می دهد که در اکثر موارد، نوسانات متغیرهای کلان اقتصاد ایران (شامل GDP، تورم، FDI، صادرات و واردات) در پاسخ به نوسانات GDP و تورم کشورهای OECD پس از ورود چین در الگو، کاهش یافته، به طوری که شدت اثرگذاری شوک های وارده به مدل، ملایم تر، و زمان از بین رفتن اثرشوک ها نیز کوتاه تر شده است. نتایج، نشان می دهد که متنوع سازی شرکای تجاری ایران، باعث کاهش اثر نوسانات اقتصادی کشورهای OECD بر متغیرهای کلان و مقاوم سازی اقتصاد ایران بوده است.
آقای مجید بابایی آغ اسمعیلی، دکتر حسن خداویسی،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
در ادبیات اقتصادی، فساد به صورت سوءاستفاده از قدرت عمومی برای سود شخصی تعریف میشود. فساد بر تولید ناخالص داخلی، توزیع درآمد، توسعه انسانی و بهطور کلی بر ساختار اقتصادی و اجتماعی کشورها اثرات منفی داشته و اعتبار و قدرت رقابتپذیری آنها را در اقتصاد بین المللی تحتتأثیر قرار می دهد. اهمیت موضوع جهانیشدن از یکسو و گستردگی فساد از سوی دیگر، نیاز به بررسی رابطۀ این دو متغیر را پررنگتر مینماید. در این مقاله، اثرات غیرخطی جهانیشدن بر شاخص کنترل فساد، در کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی (OIC) برای دورۀ زمانی ۲۰۰۳-۲۰۱۹ با استفاده از مدل رگرسیون انتقال ملایم پانلی(PSTR)، مورد بررسی قرار گرفته و بدین منظور از شاخص جدید جهانیشدن (KOF) به عنوان متغیر انتقال استفاده شده است. نتایج برآورد مدل، حاکی از وجود رابطۀ غیرخطی قوی میان متغیرهای مورد مطالعه بوده و یک مدل دو رژیمی با حد آستانهای ۷۵/۶۹ و پارامتر شیب ۷۸/۰ را پیشنهاد میشود. براساس یافته های تحقیق، جهانیشدن در رژیم اول، تأثیر منفی و معنیدار و در رژیم دوم، تأثیر مثبت و معنیدار بر شاخص کنترل فساد دارد و بنابراین، فرضیه U شکل بین جهانیشدن و شاخص کنترل فساد در کشورهای مورد مطالعه، تأیید می شود. همچنین با عبور متغیر انتقال (شاخص جهانیشدن) از حد آستانه ای و در رژیم دوم، اثر مثبت توسعه اقتصادی بر شاخص کنترل فساد، کاهش یافته است. اندازه دولت و نرخ مشارکت زنان (جنسیت) در هر دو رژیم، به ترتیب، تأثیر منفی و مثبت بر شاخص کنترل فساد دارند. رابطۀ منفی آزادی اقتصادی و شاخص کنترل فساد در رژیم اول، به رابطه مثبت در رژیم دوم تبدیل شده است. اثر ثبات سیاسی قبل از حد آستانه ای، مثبت و معنی دار است و نهایتاً، تورم در هر دو رژیم، تأثیر معنی داری بر شاخص کنترل فساد ندارد.
خانم محبوبه عباس زاده، دکتر بهرام سحابی، دکتر حسن حیدری،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
مداخله در بازار ارز ابزاری است که توسط مقامات پولی کشورها به منظور مدیریت نوسانات، تأثیرگذاری بر سطوح نرخ ارز یا تعیین سطح مطلوب ذخایر خارجی بانکهای مرکزی استفاده میشود. بر این اساس، در بسیاری از کشورها بهویژه اقتصادهای درحال ظهور و درحال توسعه، بانک های مرکزی بهدقت تحولات بازار ارز را رصد نموده و در مواقع لزوم، به طور مستقیم و با خرید و فروش ارز خارجی در بازار ارز مداخله می کنند. با این حال، ملاحظات مربوط به مداخلات ارزی در کشورهای مختلف یکسان نبوده و مداخلات در مواردی ازقبیل میزان شفافیت، قاعده مندی، اشکال، حوزه اختیارات قانونی و ابزارهای مورد استفاده، تفاوت دارند. هدف از انجام این مطالعه، مقایسۀ تطبیقی مداخلۀ ارزی در ایران، ترکیه و مکزیک است. بر این اساس، اصلی ترین مفاهیم مربوط به مداخلات ارزی شامل اهداف، روشها و تاکتیکهای مداخلات ارزی بانکهای مرکزی ایران، ترکیه و مکزیک مقایسه می شود. علاوه براین، در این مطالعه برای بررسی و مقایسه رفتار مقامات پولی کشورهای مورد مطالعه، در مواجهه با افزایش نوسانات نرخ ارز با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی، تابع واکنش بانک مرکزی برای سه کشور برآورد شده است. نتایج این پژوهش، نشان می دهد که مداخلات ارزی در ایران از حیث ویژگی های کلیدی مورد بررسی، با مداخلات ارزی در کشورهای ترکیه و مکزیک متفاوت هستند. همچنین، با توجه به نتیجه برآورد تابع واکنش؛ علاوه بر عملکرد مشابه بانک مرکزی هر سه کشور در رابطه با واکنش سریع به افزایش نوسانات نرخ ارز و نامتقارن بودن رفتار، در هرسه کشور، افزایش نرخ ارز نسبت به کاهش آن، حساسیت بیشتر مقامات پولی را در پی دارد.
دکتر مصطفی حیدری هراتمه،
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
شکلگیری جوامع/مناطق اقتصادی میتواند راهبردی برای کاهش محدودیتها و افزایش تعاملات تجاری و امنیت آن از طریق ارتباط نزدیک میان کشورها باشد. نظریه وابستگی به منابع بیان میدارد که اگر بنگاهی تا حد زیادی به بازار موردنظر وابسته باشد، آنگاه بهوسیله بازیگران در آن بازار محدود خواهد شد و نظریه شبکه پیچیده ابزار مفیدی برای تجزیه و تحلیل تعاملات مابین کشورها بهطور سیستماتیک است، بهویژه زمانی که تعداد کشورها و پیوندهای مابین آنها زیاد باشد. بنابراین هدف پژوهش، بررسی و شناخت نقش نظریه وابستگی به منابع و نظریه شبکه پیچیده در شکلگیری مناطق اقتصادی بینالمللی در راستای یکپارچگی اقتصاد جهانی، در نظر گرفته شد. دادههای متعیرهای پژوهش از کشورهای فعال در تجارت بینالمللی و براساس در دسترس بودن دادههای COMTRADE سازمان ملل در دوره زمانی ۱۳۹۰ – ۱۴۰۰ استخراج گردید که بهدلیل حجم زیاد دادهها، ۲۲ کشور بهعنوان نمونه انتخاب شدند که حجم تجارت حداکثری از کل این تجارت بینالملل را به خود اختصاص دادهاند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها و برآورد مدلها از رگرسیون دوجملهای منفی استفاده گردید. نتایج نشان داد: عامل شریک تجاری تأثیر مثبتی بر شکلگیری جوامع تجاری بینالمللی دارد، یعنی زمانی که کشوری با تعداد زیادی از شرکای تجاری همکاری میکند یا موقعیت برتر در شبکه تجاری بینالمللی داشته باشد، احتمال بیشتری دارد که کشورهای دیگر مناطق یکسانی با آن کشور تشکیل دهند. همچنین وقتی که کشوری خود را وابسته به منابع کشورهای دیگر میداند، احتمال شکلگیری جامعهای مشابه با دیگر کشورها افزایش پیدا میکند. درنهایت، موقعیت در شبکه نقش مثبتی در تنظیم روابط بین وابستگی به منابع و مناطق اقتصادی بینالمللی ایفا میکند.
دکتر محمد نیک زاد، دکتر مهدی یزدانی،
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
تکانههای تراز پرداختها بهعنوان یک منبع بیثباتی در یک اقتصاد باز شناخته میشوند. این در حالی است که بیثباتی و نوسان نرخ ارز به دلیل تکانههای تراز پرداختها در اقتصاد ایران در دفعات متعدد اتفاق افتاده و در مواردی منجر به بحران پولی شده است. با وجود این سیاستگذار سعی داشته است که با توجه به ابزارهای سیاستی یا سیاستهای دستوری، این نوسانها را کنترل کند. یکی از ابزارهای سیاستی معرفی شده در ادبیات اقتصاد کلان باز، مالیات توبین است. هدف از این پژوهش بررسی اثر مالیات توبین بر نوسانهای نرخ ارز در واکنش به تکانه صادرات نفت بهعنوان اصلی ترین تکانه تراز پرداختها برای اقتصاد ایران در چهارچوب نظام ارزی شناور مدیریت شده است. برای این منظور، از یک الگوی تعادل عمومی تصادفی پویا برای اقتصاد باز کوچک استفاده شده است. نتایج این مطالعه ﻧﺸﺎن میدهد که تکانه تراز پرداختها منجر به بیثباتی در متغیرهای اقتصاد کلان و بهویژه نرخ ارز خواهد شد. طبق نتایج بهدست آمده، مالیات توبین انحرافات تورم و تولید را کاهش داده و براساس تابع زیان رفاهی تعریف شده براساس انحرافات نرخ ارز، تورم و تولید، زیان رفاهی درمجموع کاهش پیدا کرده است. بر این اساس سیاستگذار میتواند از این ابزار در جهت کنترل نوسانهای نرخ ارز در مواجهه با تکانههای تراز پرداختها استفاده کند.
خانم مهرنوش پاتیمار، زهرا Zamani،
دوره ۲۴، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
تجارت بین الملل و رابطۀ آن با رشد اقتصادی از عوامل مهم در دستیابی به توسعه پایدار جهانی محسوب می شود، از سوی دیگر افزایش گازهای گلخانهای و تغییرات شدید آب وهوایی، چالش بزرگ پیش روی جامعه بین الملل می باشد. بنابراین بهکارگیری تکنولوژی سبز و انتقال تکنولوژی به هدف دستیابی به رشد اقتصادی مطلوب در کنار حفظ محیط زیست، توجه ویژه کشورها را طلب می کند. در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر عواملی همچون شکاف تکنولوژی، تکنولوژی سبز، تولید ناخالص داخلی و فاصله جغرافیایی بر تجارت بین الملل کشورهای منتخب درحال توسعه و توسعهیافته، طی سالهای ۲۰۰۸-۲۰۱۹ پرداخته شده است که با بهره گیری از داده های تابلویی و روش اقتصادسنجی حداقل مربعات تعمیم یافته و با در نظر گرفتن معناداری براساس احتمال، در سطح اطمینان ۹۵ درصد انجام پذیرفته است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد اثر تکنولوژی سبز بر تجارت کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه معنادار و مثبت می باشد و اثر شکاف تکنولوژی در گروه کشورهای توسعهیافته منفی و در کشورهای درحال توسعه مثبت و در هر دو گروه معنادار می باشد. در این پژوهش مشخص شد که فاصله جغرافیایی با اثر منفی و معنادار، مانعی بر تجارت دو جانبه کشورها محسوب می شود و تولید ناخالص داخلی نیز بهصورت مثبت بر تجارت بین الملل اثرگذار می باشد
خانم کلثوم افشون، دکتر مهدی نجاتی، دکتر سید عبدالمجید جلائی اسفندآبادی، دکتر زین العابدین صادقی،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
مالیات کربن، یکی از مهمترین ابزارهای سیاستگذاری در حوزۀ انرژی است که می تواند از طریق تغییر در رفتار مصرف کننده و تولیدکننده، پیامدهای مثبت اقتصادی و زیست محیطی به همراه داشته باشد. هدف از این مطالعه، بررسی آثار مالیات کربن بر صنایع انرژی بر و غیرانرژی بر در مناطق مختلف جهان است. برای دستیابی به این هدف، از یک مدل CGE پویا استفاده شده است تا بررسی شود که مالیات کربن چگونه بر قیمت کالاها، تولید، واردات و صادرات صنایع اثرگذار است. تمایز این پژوهش با مطالعاتی که تاکنون صورت گرفته، در این است که درآمد سرانه بهعنوان یکی از عوامل مهم در نحوۀ اثرگذاری مالیات کربن در مدلسازی CGE لحاظ شده است. بههمین منظور، مناطق به پنج گروه درآمدی مختلف براساس آخرین تقسیم بندی بانک جهانی تجمیع، و سناریوهای سیاستی طبق آن اجرا شده است. نتایج نشان میدهد که مالیات کربن در تمامی سناریوها منجر به افزایش قیمت کالاهای با شدت انرژی بالا در تمام مناطق می شود و قیمت کالاهای با شدت انرژی پایین جز در گروه کشورهای توسعه یافته و با درآمد بالا، کاهش می یابد. همچنین تولید در بخش انرژیبر وغیرانرژیبر بهطور متوسط با کاهش روبرو است. واردات در بخش انرژیبر، بجز گروه کشورهای با درآمد بالاتر از متوسط برای سایر گروهها کاهش می یابد و در بخش غیرانرژی بر نیز با کاهش واردات روبرو هستیم. تأثیرپذیری صادرات نیز در بخش انرژیبر در جهت کاهش است و در بخش غیرانرژیبر بهطور متوسط افزایش می یابد. براساس نتایج بهدست آمده، این مطالعه راهی برای طراحی چارچوب سیاست مالیات کربن در مناطق مختلف با ساختار صنعتی متفاوت برای گذار به انتشار خالص صفر ایجاد کرده است