دوره 16، شماره 4 - ( 1395 )                   جلد 16 شماره 4 صفحات 84-57 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دکتری اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد
2- دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد
3- استاد گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده:   (8928 مشاهده)
دولت ایران در اغلب سال‏های دوره 1358-1389 با کسری بودجه مواجه بوده که عمدتاً از طریق خلق پول تأمین مالی شده است. از لحاظ نظری، تردیدهای بسیاری در مورد آثار حقیقی کسری بودجه و مالیات تورمی وجود دارد؛ به طوری که هر دو نتیجه کاهش و افزایش در مصرف، سرمایه‏گذاری، خالص صادرات و کل مخارج تأیید شده‏اند. در این مقاله، با استفاده از مدل خودبازگشت برداری ساختاری همگرا، تأثیرپذیری طرف تقاضای اقتصاد ایران از تأمین مالی تورمی در این دوره، بررسی می‏شود.
      کسری بودجه، اختلاف «کسری بودجه عملیاتی» از «مازاد تراز سرمایه‏ای» است. بر این اساس، نتایج نشان می‏دهد که «کسری بودجه عملیاتی» و «مازاد تراز سرمایه‏ای» در کوتاه‏مدت بر مصرف، سرمایه‏گذاری و خالص واردات، تأثیر مثبت می‏گذارند. بنابراین، تغییرات اجزای طرف تقاضا الزاماً با کاهش یا افزایش کسری بودجه هم‏جهت نیست؛ بلکه منبع تغییر در کسری بودجه، تعیین‏کننده آثار آن است. کاهش کسری بودجه از طریق تکانه مازاد تراز سرمایه، آثاری شبیه سیاست افزایش کسری بودجه عملیاتی دارد. به علاوه، نتایج نشان می‏دهد که کسری بودجه عملیاتی در بلندمدت، تأثیری بر اجزای تقاضا ندارند.
      مکمل بودن مالیات تورمی و سرکوب مالی در کوتاه‏مدت و بلندمدت تأیید می‏شود. همچنین شواهد نشان می‏دهد که افزایش «کسری بودجه عملیاتی» و افزایش «مازاد تراز سرمایه‏ای» موجب افزایش مالیات تورمی و سرکوب مالی می‏شوند. علاوه بر این، مشخص می‏شود که اگرچه کسری بودجه در بلندمدت بر تقاضا تأثیر ندارد؛ اما دو پیامد آن- مالیات تورمی و سرکوب مالی- در کوتاه‏مدت و بلندمدت در جهت مخالفِ یکدیگر مصرف، سرمایه‏گذاری، خالص واردات و مخارج کل را تحت تأثیر قرار می‏دهند.
 
متن کامل [PDF 1104 kb]   (4316 دریافت)    
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | موضوع مقاله: E62 - Fiscal Policy
دریافت: 1392/11/9 | پذیرش: 1393/8/21 | انتشار: 1395/9/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.