دوره 17، شماره 4 - ( 1396 )                   جلد 17 شماره 4 صفحات 20-1 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- استاد اقتصاد سنجی و آمار اجتماعی، بخش اقتصاد دانشگاه سمنان
2- دانشیار اقتصاد، بخش اقتصاد دانشگاه تهران
3- دانشجوی دکترای علوم اقتصادی، بخش اقتصاد دانشگاه سمنان
چکیده:   (9323 مشاهده)
هدف اصلی در این پژوهش، پاسخ به این پرسش است که آیا اشتغال در ایران بر اساس نظریه پساکینزین­ها تحت تأثیر بازار کالا است یا بر مبنای نظریه نئوکلاسیک­ها تحت تأثیر بازار کار؟ در این مقاله با استفاده ازداده­های سری زمانی مانند سهم سود، انباشت سرمایه، نرخ بیکاری و استفاده از ظرفیت­های موجود در یک مدل خودرگرسیون برداری ساختاری طی سالهای 92-1346 ارتباط میان بیکاری، توزیع درآمد و تقاضای مؤثر در ایران ارزیابی شده است. نتایج حاصل حاکی از آن است که افزایش انباشت سرمایه و افزایش استفاده از ظرفیت­های موجود (متغیرهای بازار کالا) می­تواند باعث کاهش معنادار در بیکاری گردد؛ یعنی طبق نظریه پساکینزین­ها، بیکاری در ایران تقاضا محور است. در مقابل، بازتوزیع درآمد به نفع سود (تغییر مزد واقعی در بازار کار) می­تواند به‌طور مستقیم (طبق دیدگاه اقتصاددانان نئوکلاسیک)، به علت جانشینی بین کار و سرمایه یا به‌صورت نامستقیم،  از مسیر افزایش انباشت سرمایه و یا افزایش استفاده از ظرفیت‌های موجود، موجب کاهش بیکاری گردد. از این رو، برای خروج از رکود (و افزایش اشتغال) می­توان بر سیاستگذاری در بازار کالا (افزایش سرمایه‌گذاری) و همچنین بازتوزیع درآمد به نفع سود تمرکز نمود.
متن کامل [PDF 882 kb]   (3267 دریافت)    
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | موضوع مقاله: E12 - Keynes; Keynesian; Post-Keynesian
دریافت: 1394/11/6 | پذیرش: 1395/9/27 | انتشار: 1396/10/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.